سینما مثبت: «سید ضیاءالدین دری» کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران در ادامه خاطره نگاری های خود از مرحوم «محمد علی فردین»، با نگارش مطلبی تازه به بررسی برخی تاثیرهای مرحوم فردین در سینمای ایران پرداخت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، متن تازه تارین یادداشت این کارگردان که به تازگی در صفحه شخصی او در فضای مجازی منتشر شده به شرح زیر است:
وقتی تهیه کنندگان از دستمزد فردین خشمگین شدند
باز میگردیم به سالهای ۴۴-۴۵ و بررسیِ تبعات گنج قارون، در سال ۴۴ شش فیلم ازفردین، اکران شدند! گنج قارون، ببر کوهستان (کارگردان خسرو پرویزی)، عشق و انتقام (کارگردان فردین، تهیه کننده ویدا قهرمانی)
۰ قهرمان قهرمانان (کارگردان سیامک یاسمی)، خوشگل خوشگلا (کارگردان، تهیه کننده، فیلمنامه فردین) ۰
مو طلایی شهر ما (فیلمنامه، تهیه کننده و کارگردان عباس شباویز)
بعضی از این فیلمها پیش از گنج قارون اکران شده بودند. سینمای فارسی تا اندازهای پیش از گنج قارون راه افتاده بود. سهم فردین از ۳۸ فیلم تولید سال ۱۳۴۳ شش فیلم بود یعنی یک پنجم تولید سال و سال ۴۴ هم شش فیلم. ومن این فیلمها را ندیده بودم. فردین از جانب مردم به مثابه یک ستاره پذیرفته شده بود. در کتاب فرهنگ فیلمهای ایران ترتیب اکران فیلمها رعایت نشده است. نمیدانیم کدامیک از آنها پس از گنج قارون ساخته و در همان سال اکران شدند. بنابراین شاید گنج قارون بیست و دومین فیلم فردین طی شش سال حضور در سینما محسوب شود و سهم مرحوم ملک مطیعی با شانزده سال فعالیت ۲۷ فیلم. اولین ستاره سینمای ایران رو به افول میرفت و طی سالهای ۴۳-۴۴ فقط ۴ فیلم داشت بهر حال آنچه مسلم است دستمزد فردین پس از گنج قارون از صد هزار تومان گذشت و خشم تهیه کنندگان را بر انگیخت، اما اخلاق خوب او و جنس بازیِ منحصر بفردش (که بعدها کشف کردم) مخالفتها را بلااثر میساخت. حالا دیگر سینمای ایران یک سوپر استار واقعی داشت که مردم در انتظارِ فیلم جدیدش و سرمایه گذاران و سینماداران در صف ِکار با او قرار داشتند. آمارِ تولید از ۳۸ فیلم در سال ۴۳ طی ِ فقط دوسال به ۵۱ رسید! یعنی ۲۵٪ افزایش! اما جز فردین و ناصرِ رو به افول ستاره شناخته شده دیگری وجود نداشت و بهروز هم تا ستاره شدن فاصله داشت. حسامیان و شریک (دو کلیمی اصیل ایرانی و با هوش) در همان بزنگاه ۴۴ فردین را (بعنوان لژیونر ایران) برای بازی در دو فیلم به بیروت و اردن بردند که هر دو فیلم از نوع جیمزباندی و مطابق با سلیقه جوانان آن سالها بودند ولی هر دو فیلم در اکران تهران، چنانکه پیش بینی میشد، توقعات را برآورده نساختند و این اولین هشدارِ جدی برای سرنوشت فردین به شمار میرفت.
چرا فیلم های جیمز باندی فردین شکست خورد؟
هر دو فیلم (مردی از تهران – طوفان بر فراز پترا) در اکران تهران شکست خوردند! هر دو فیلم در تهران کمتر از یک میلیون فروش کردند، هر چند به سود دهی رسیدند اما انتظارات را برآورده نساختند. هر دو فیلم از ضعف فیلمنامه و کارگردانی نسنجیده و انتخاب بازیگران غلط ضربه خوردند. مردم هم به ویژه زنان از اینکه فردین محبوبشان به سهولت زنان فیلم را میبوسید دلخور شده بودند. من حین خروج از سینما صدای زنی چادری را شنیدم که با عصبانیت به شوهرش گفت: «آه آه خیلی ازش بدم آمد برای چی هی زنها را ماچ میکرد؟ خجالت کشیدم!» شوهر هم با همان لهجه ترکی- فارسی در جوابش گفت: «آخه خارجی بود، پلیس مخفی بود»!
مرد به اندازه درک خود عمل ِفردین را توجیه میکرد. دیگری میگفت: «فردین ماچ تمرین میکرد!» و من در سن ۱۳ سالگی به فکر فرو رفتم. مردم چه می گویند؟ از سینما چه میخواهند؟ فردین برای آنها چه حُکمی دارد؟ آیا او فراتر از یک سوپر استار نیست؟ آیا مردم در اذهان و رویاهایشان از او شهسواری نشسته بر اسب سفید بالدار ساختهاند که درآسمان بر فراز شهر پرواز میکند.؟
آیا بدون داشتن پاسخ برای این سئوالات میتوان درباره فردین و بازیگری او و حتی بخش وسیعی از مخاطبان سینمای ایران به یک تحلیل ژرف نائل شد؟ چهل سال بعد بود که من نظراتم را با فردین در میان گذاشتم و او با آن گره شاخص و خوش نقش ِابروان خود به من مینگریست و گاه مبهوت میشد.