سینمامثبت: یک هفته پس از پایان جشنواره سینما حقیقت و عدم کاندیداتوری فیلم به ظاهر جنجالی «برزخیها» در هیچ رشتهای حاوی نکاتی است که نیاز به تحلیل و بازخوانی دارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینمامثبت، در سالهای اخیر سازمان اوج به حوزه مستندسازی ورود پیدا کرده و علاوه بر دفاع مقدس حوزه «تاریخ معاصر» را نیز هدف برنامه سازی خود قرار داده اما رویکرد این سازمان نسبت به تاریخ معاصر گاهی چنان سلیقهای و اشتباه است که آینده سازندگان این آثار و فیلمسازان جوان را نیز به مخاطره میاندازد.
مستندساز جوانی فیلمی ساخته که مضمون آن چنین است: در ابتدای انقلاب ساخت فیلم برزخیها با واکنش منفی مسوولان سینمایی وقت مواجه شده و با توقیف این فیلم، سرنوشت سینماگرانی همچون: ناصر ملک مطیعی،فردین،ایرج قادری و… به خطر میافتد.
تا اینجای موضوع مشکلی نیست و میتواند این ایده دستمایه یک اثر ژورنالیستی شود اما به واسطه آنکه سازندگان اثر و سفارش دهندگان تفاوتی میان یک اثر ژورنالیستی و فیلمی مستند – قاعدتا باید سندیت داشته باشد – قائل نیستند، این بستر تبدیل به عرصهای برای تسویه حساب با جناحی سیاسی میشود؛ بخصوص اینکه محمد خاتمی در راس این تصمیم بوده و او شیخ دوم خرداد است و چه بهانهای بهتر از این برای تخطئه این جریان فکری – سیاسی؟
مهمترین ضعف سفارش دهندگان و ناظران پروژه به این فیلمساز جویای نام و البته «نان» این است که با اغماض تلاش کردهاند دوره تاریخی وقوع این اتفاق را زیرسبیلی رد کنند و تصور کنند با نقض این گزاره مهم میتوانند هر نوع برداشت غلطی را از این مقطع به مخاطب ارائه نمایند.این دوره تاریخی خاص را بیشتر با نام «شیخ خلخالی» میشناسیم و اقداماتش در دستگیری و اعدام وابستگان به رژیم سابق.پیشتر در رویدادهای منتهی به پیروزی انقلاب مردم اقدام به آتش زدن سینماها و بانکها به عنوان مظاهر رژیم سابق نمودهاند و حالا با چنین سابقهای چطور میتوان انتظار داشت سینماگران آن دوره که جزو مظاهر رژیم سابق بودهاند بتوانند فعالیت کنند؟ حالا ممکن است محمد خاتمی هم کلیدی در این قفل چرخانده باشد اما شاه کلید این ماجرا جناب خلخالی بوده که اوج هیچگاه جرات نزدیک شدن به ساحت وی را ندارد.
البته برای مستندساز جوان سوژه دیگری نیز برای ساخت فیلم پیشنهاد میشود: ماجرای حذف سکانسهای متعدد از فیلم موج مرده و کیسه پلاسیتکی مشهور حاج ابراهیم که سال ۱۳۷۹ با آن به جشنواره فیلم فجر آمد و با نمایش کیسه مذکور به سانسور صورت گرفته نسبت به آن فیلم اعتراض کرد. افراد و جریانهای مرتبط با آن اتفاق نیز همچنان زنده هستند.حتی ممنوع الکار کردن هنرمندان در سالهای حضور برادر خاکبازان در معاونت سینمایی هم میتواند سوژهای جذاب باشد. توقیف آدم برفی و حمله به فیلم تحفه هند و دیدار هم هست.حتی جعفرشیرعلی نیا نویسنده شناخته شده و معتبر حوزه دفاع مقدس و عدم اخذ مجوز انتشار کتاب جدیدش از وزارت ارشاد نیز هم اکنون سوژه جذابی است. حالا وقتی با این همه سوژه «اوج» یک موضوع خاص و سیاسی را تارگت کرده تا در مقطعی حساس از زندگی شخصیتی سیاسی نقطه ضعف بگیرد آیا میتوان به اصل موضوع شک کرد و نسبت به صداقت اوج نشینان تردید داشت؟
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای افراد،سازمانها و نهادهایی است که نام آنها در این مطلب آمده است.
معمولاً وقتی به یک یهودی انتقاد کنی، اینطور جواب می ده و فرافکنی می کنه که اول برو همۀ عالم رو درست کن تا بعدش من آدم بشم. این روش، از قوم یهود متأسفانه به احزاب و روزنامه های ما هم راه یافته است. اما انسان مؤمن در این مواقع، کاملاً خودخواه است و به خطای دیگران کاری ندارد و فقط به دنبال اصلاح کار خویش است. آیا بهتر نیست که مؤمن مسلمان باشیم و نه یهودی؟
مدیر سایت: بهتر است همیشه منصف باشیم
ممنون از انتشار کامنت.
صحیح است. با این توضیح که منصف بودن، عبارت دیگری از مؤمن بودن است. تفاوتی ندارند.
برهان: شاید «قاعدۀ طلایی ادیان» را شنیده باشید. این قاعده در همۀ ادیان و کتب الهی هست؛ تورات، انجیل و قرآن. و آن قاعده این است” “آنچه برای خود نمی پسندی، برای دیگران هم نپسند.” این قاعده را می توان در یک کلمۀ «انصاف» خلاصه کرد. عزت مزید