سینمامثبت: فیلم سینمایی بدون قرار قبلی به ضد معنای خود تبدیل شد و در مورد این فیلم، به شدت معتقدم دارد در بستر ضد معانی ما کار میکند، بخش اولیه داستان در آلمان شروع میشود و بعد در مشهد هست، خیلی از دوستان در برخورد با این فیلم هیجانزده هستند اما متوجه نمیشوند این فیلم دارد به ضد معنای خودش تبدیل میشود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینمامثبت، محمدجواد استادی، پژوهشگر و منتقد سینمای ساکن مشهد در حاشیه نمایش فیلمهای چهلمین جشنواره فیلم فجر در مشهد با اعلام این مطلب گفت: «بدون قرار قبلی» تلاش میکند رگههایی از سینمای ملی و هویتی ایران نمایش بدهد، مسئله بدون قرار قبلی در ظاهر مسئله و دغدغه هویت است و تلاش میکند هویت را مطرح کند، همان مسیری است که مرحوم علی حاتمی و تا حدودی رضا میرکریمی در سینمای ایران دنبال کرده اما آیا توانسته موفق شود؟ آیا توانسته کاری کند آن معنا برگردد و آن معنای هویتی نمایش داده شود؟ به نظر من این اتفاق نمیافتد.

این پژوهشگر حوزه ادبیات و سینما با تأکید بر اینکه تکلیف فیلمساز با مسئله هویت در بدون قرار قبلی خیلی روشن نیست، عنوان کرد: معلوم نیست میخواهد چه چیزی از حوزه هویتی ما را مطرح کند، فیلمنامه دقیق نیست که بتواند از لحاظ فنی یک کار جدی را انجام دهد، نمیتواند شخصیتپردازیهای دقیقی ارائه کند و روایت درستی را ارائه دهد؛ ما در سینمای ایران مشکل روایت داریم، بدون قرار قبلی هیچوقت نتوانست روایتی منسجم و منطقی ایجاد کند، گرههایی برای مخاطب ایجاد کن که مخاطب بتواند با آن همزادپنداری کنند.
وی تصریح کرد: اشاره میکنند که مسئله «زیارت» یکی از مسائلی است که در آن فیلم پرداخته میشود، من هیچ چیز از زیارت به جز استفاده ابزاری از مؤلفههای فرمیک زیارت یعنی به جز حرم مطهر نمیبینم، کجا توانستیم حرم مطهر را به معنا تبدیل کنیم و تبدیل به فرم شود؟ فیلم به شدت درگیر رویکردهای مدرن است یعنی بر خلاف اینکه ادعای هویتی دارد، یک رویکرد مدرن را دنبال میکند و این رویکرد مدرن هیچوقت آن عرصههای هویتی را نمیتواند معنا ببخشد.
استادی، در نقد نگاه فیلمساز به هویت در «بدون قرار قبلی»، اضافه کرد: تلاش کرده معناسازی کند، معناسازی که ریشه در مبانی معرفتی ما ندارد، خرده روایتهای پراکنده که سعی کرده المانهایی درست کند، یک خانه سنتی، نمادسازیهایی مثل صحنههایی که در خانه دختر خاله کاراکتر اصلی فیلم اتفاق میافتد، برای برخی تصویرسازیها کوشش میود اما به نتیجه نمیرسد چون بنیاد معنایی ندارد، فقط و فقط ممکن است حس و حال مقطعی را برای مخاطب ایجاد کند و این حس و حال دیگر در مخاطب ادامه پیدا نمیکند.
وی با بیان اینکه در فیلم تخریبی را نشان میدهد که به خاطر یک هتل، یک مجموعه دارد تخریب میشود اما این موضوع را به مسئله تبدیل نمیکند، خاطرنشان کرد: خردهروایتها و دغدغههای پراکنده را کنار هم قرار داده که یک چیز را معنا و روایت کند که زبانش در این روایت الکن است؛ کار کاملأ در سطح نمایش باقی میماند زیرت هیچوقت شخصیت و ارتباطات شکل نمیگیرد.
پاسخ غلط به نیازهای هویتی / نگاه نوستالژیک به هویت
این منتقد سینما گفت: بدون قرار قبلی یک خط سیر مشخص را دنبال نمیکند و باورپذیر نیست، این تحولات، دگرگونیها و این آدمی که در واقع از آلمان میآید و درگیر یکسری مسائل هویتی میشود و آنجا پاسخی برای نیازهای درونی خود پیدا نمیکند، اینجا هم که میآید، پاسخ به او پاسخ درستی نیست، چه چیزی او را تأمین میکند؟ نمیبینم زیارت و حرم مطهر یا مشهد بهعنوان یک پایتخت زیارتی این نیازها را برطرف کرده باشد، بیشتر همان ارتباطات انسانی و بحثهای فرمی است.
وی، نگاه فیلمساز به هویت در این فیلم را نگاهی نوستالژیک توصیف و اضافه کرد: آمده هویت را به یک سری فرمهای نوستالژیک تبدیل کرده است، نوستالژیک برای همه ما جذابیتهایی دارد، یک تابلو، یک قاب عکس و چیزهای اینچنینی از نظر نوستالژیک برای ما جذاب است اما اینکه کاراکتر خودتان را صرفأ به خاطر جذابیت یک عنصر نوستالژیک دچار تحول کنید، امکانپذیر نیست.
وی با بیان اینکه این فیلم نتوانسته بروندادهای نوستالژیک سنت و هویت را به معنا تبدیل کند، دلیل این مسئله را ضعف مفرط فیلمنامه دانست و ابراز کرد: ضمن احترام به آقای توحیدی که از فیلمنامهنویسان برجسته هستند اما باید بگویم ضعف اصلی سینمای ما فیلمنامه است چون پیوست با این عناصر هویتی ندارند.