سینما مثبت: اواخر اردیبهشت ماه امسال با حضور حسین انتظامی رئیس سازمان سینمایی ایران و وانگ شیا هوی رئیس سازمان ملی فیلم جمهوری خلق چین تفاهم نامه سه سالهای با موضوع «مبادلات و همکاریهای سینمایی میان سازمان امور سینمایی و سمعیبصری و دفتر ملی فیلم جمهوری خلق چین» امضا شده که اطلاع رسانی محدودی درباره آن صورت گرفته است. آیا امضای این تفاهم نامه امتیازی برای سینمای ایران محسوب میشود؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینما مثبت، امضای تفاهم نامه میان کشورهای مختلف در زمینههای گوناگون یکی از راههای پیشرفت و گسترش همکاریها در دنیای امروز است. دی ماه سال گذشته بنیاد سینمایی فارابی به عنوان بازوی عملی سازمان سینمایی در أمور بین الملل اقدام به امضای تفاهم نامهای با کشور نیکاراگوئه نمود که در مطلبی با عنوان «فارابی از میان پیغمبرها به سراغ جرجیس رفت» به این موضوع پرداختیم. جهت مطالعه این مطلب میتوانید در «اینجا» کلیک کنید. حالا هجدهم خرداد ماه امسال خبرگزاری مهر به نقل از روحالله حسینی مدیرکل دفتر جشنوارهها و همکاریهای بینالملل سازمان سینمایی، خبر امضای تفاهم نامه با چین را منتشر کرد. اندکی بعد حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی نیز در توییتی اعلام کرد: «سینمای ایران به همت سینماگران نشانی آشنا و الهامبخش در آن سوی مرزهاست. اما مؤثرترین راه جهش در اقتصاد سینما، نهضت تولید مشترک است تا اکرانهای بینالمللیاش از حالت آکواریومی درآید و سهم جدی از اکران و نمایش خانگی بگیرد.»
این اظهارات در حالی بیان شده که در طول چهل سال گذشته کمتر نشانهای از تولید مشترک با کشورهای اروپایی که عمدتا بنیاد سینمایی فارابی انرژی و توان خود را برای ارتباط با آنها صرف کرده شکل گرفته و حتی در رویدادی مانند بخش بین الملل فیلم فجر نیز اغلب آثاری که به عنوان تولید مشترک نمایش داده شدند نه محصول سیستم فیلمسازی بلکه حاصل پیگیریها و ارتباطهای شخصی خود فیلمسازان بوده است.
در متن خبر منتشر شده از چین به عنوان یکی از مهمترین بازارهای هدف صادراتی ایران نام برده شده اما به این مطلب اشاره نشده که چند درصد از این صادرات، مواد خام اولیه بوده و چند درصد شامل محصولات تولیدی بوده است؟ البته حسینی «باز شدن بازار سینمای چین بهروی محصولات سینمایی ایران» را یکی از دستاوردهای امضای این تفاهم نامه معرفی کرده اما آیا این مساله به معنای آن است که از این پس فیلمهای ایرانی قابل نمایش در چند عدد از هزاران سالن سینمای چین خواهد بود و صدها میلیون مخاطب بالقوه در این کشور میتوانند مخاطب فیلمهای ایرانی باشند؟!
«تبادل نیروی کار متخصص سینمای ایران» هم از دیگر نکات مورد اشاره حسینی است که البته جای طرح پرسشهای مختلف دارد. یکی از مهمترین مشکلات پیش رو مساله «زبان» است چرا که هر نوع مراوده و انتقال تجربهای نیازمند درک حداقلی از زبان دو کشور است و برخلاف چینیها که در طول سالهای اخیر تلاشهای فراوانی برای آموزش زبان فارسی کردهاند و بیش از یک دهه است به واسطه تسلط بر زبان فارسی به عنوان فروشنده در جزایر جنوبی ایران مشغول به کار شدهاند؛ تعداد افراد مسلط بر زبان چینی در کشورمان به اندازهای نیست که با ظرفیت بالای اقتصادی کشوری مانند چین برابری کند.