سینما مثبت: پخش مستند آقامرتضی با وجود جنجالهای فراوانی که در یکسوی آن سازندگان اثر و در سوی دیگرش خانواده شهید آوینی قرار داشتند؛ نکتهای ظریف و پنهانی داشت و حکایت از پایان سیطره شهید آوینی بر فضای نظریه پردازی و ایدئولوژیک طیف موسوم به ارزشی داشت و حالا با تقدس زدایی و تخریب آوینی باید به زودی شاهد ظهور و بروز نظریه پرداز جدیدی در میان این طیف باشیم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینما مثبت،ماجرای عاطفی میان شهید آوینی و مرحومه غزاله علیزاده مسالهای پنهان در سینمای ایران نبوده و افرادی که به محافل هنری و خصوصا حوزه هنری دهه هفتاد رفت و آمد داشتهاند این مساله را میدانسته اند همانگونه که اهالی سینمای دهه هشتاد از ماجراهای عشق و عاشقی آن کارگردان معروف و آن بازیگر زیبا خبر داشته و دارند. به همان ترتیب که اهالی رسانه روایتهای مختلفی از ارتباطهای عاطفی آن سردبیر با فلان خبرنگار شنیدهاند. چنین روایتهایی درباره زندگی سیاستمدار و فوتبالیست و…. این مملکت هم بارها شنیده و طرح شده است. أصلا مگر میشود «انسان» بود و در حدفصل بلوغ جسمی و فکری و روحی تا زمان مرگ دلبسته فردی نشد؟!! این مساله وجه طبیعی و عادی زندگی همه آدمهاست و حالا فرقی نمیکند در ماجرای آوینی و علیزاده،کشش از جانب علیزاده بوده یا کوشش از جانب آوینی!!! اما مطلب مهم این است که این اتفاق که به عنوان برگی برنده از سوی سازندگان این مستند رو شده و موجبات ذوق زدگی آنها را فراهم کرده چه تاثیری از سیر اندیشههای آوینی داشته است؟! آیا آوینی تحت تاثیر علیزاده قرار گرفته؟ آیا سبک و سیاق نوشتاری علیزاده به آوینی سرایت کرده؟ أصلا مگر آوینی سوپر استار و شخصیت جنجالی این مملکت بوده که دانستن این مسائل درباره او برای مخاطب عام – مخاطب شبکه سه- مهم باشد؟ پاسخ این سوال قطعا خیر است اما چرا باید چنین محتوایی به محور اثری مستند تبدیل شود؟
فقط پول مهم است؟
سازندگان آقا مرتضی عدهای افراد جوان،ناپخته،خام و کم تجربه هستند. البته خواندن این جمله احتمالا باعث عصبانیت آنها شده و فهرستی بلند بالا از فعالیتهای خود در موسسات فلان و مجموعههای بهمان و تولید صدها هزار ساعت فیلم و… را رو خواهند کرد اما این افراد واقعا چه درکی از شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور دارند؟ منبع تغذیه جهان بینی آنها کجاست؟ این حجم از روحیه حمله و طلبکاری آنها از کجا میآید که در هرچیز و هر موضوعی مدعی هستند و در پاسخ به منتقدان خود حتی از به کارگیری زبانی مودبانه و مرسوم عاجز هستند که در جوابیه خود چنین عبارتهایی را به کار میگیرند:«جازه بدهید مخاطبان روایتی جامع و بدون سانسور از ایشان را ببینند، بعد شما دوباره تا سالها فرصت دارید تا همان روایت دلخواهتان را برای مخاطبان بسازید!… اگر چند صباحی در یک مؤسسهای کار میکردید و پولتان را میگرفتید… اگر اینقدر اصرار داشتید که به راشهای مستند «روایتِ راوی» بگویید راش های من نباید با مؤسسه «روایت فتح» قرارداد میبستید و از آنها پول میگرفتید برای آن کار بلکه باید با پول شخصیتان فیلم را تهیه میکردید و زیر اسم هیچ نهاد دولتی و حکومتی نمیرفتید تا آن وقت بتوانید با افتخار بگویید راشهای من، راشهای من! ولی واقعیت این است که شما از مؤسسه «روایت فتح» پول گرفتهاید و برای آنها کاری را کارگردانی کردهاید لذا باید به عواقب آن تصمیم هم پایبند بمانید!»
میبینید چقدر پول و مادیات و ضوابط اداری برای این افراد مهم است و متوجه میشوید که مسائل و مناسبات انسانی ذرهای برای آنها اهمیت ندارد؟!
از آوینی تا هاشمی و بازرگان
سفارش دهندگان پیدا و پنهان این مستند در طول سالهای اخیر تلاش فراوانی کردهاند تا بر روی هر موضوعی که به نظرشان جذاب میرسد دست بگذارند و به مدد درهای آرشیوهایی که همیشه به رویشان باز است – و البته به روی فیلمسازان عادی بسته- میتوانند به سراغ هر موضوعی بروند. فرقی نمیکند که سوژه یک بازیگر پورن استار باشد یا شخصیتی سیاسی مثل مهندس بازرگان و مرحوم هاشمی رفسنجانی.هرچه از نظر آنها جذاب باشد باید در قالب فیلم و سریال در حداقل زمان ممکن به تصویر کشیده شود و بیشترین بهره سیاسی و اجتماعی از آنها برده شود. حتی اگر فرد مسوولی به دلیل قتل همسرش در زندان باشد و هنوز تکلیف این مساله روشن نشده باشد؛ این مجموعه ناخنکی هم به این داستان میزندو اصللاحا یک جوری کار را زخمی میکند تا افراد دیگر به سراغ آن نروند. مواجهه این مجموعه و مدیران جوان و کم سن و سال با هر پدیده ای یک ذوق زدگی کودکانه دارد از جنس نوگلی که درباره أسباب بازیهایش میگوید: اینا همه برای منه و کسی حق نداره دست بزنه! سفارشهای ناپخته و سفارشهای غلط به افراد بیربط به خروجیهای مغشوش و بلاتکلیفی منجر میشود که فقط یک ویژگی مشترک دارند: «مٌهر و نشان این مجموعه روی آنها درج شده است تا دیگر کسی به سراغ آن نرود!»
نکند پای هنرمند همیشه عصبانی و طلبکار درمیان باشد؟
اما در پس تخریب آوینی شاید نکته دیگری هم نهفته است و آن این است کهآوینی باید تخریب شود تا فقط یک نفر در میان این طیف هنرمندان دیده و برجسته شود؛ همان هنرمند همیشه عصبانی و همیشه طلبکار!
البته تماشای این مستند یک فایده بزرگ و مهم هم دارد: چقدر روش و منش افرادی که این روزها خود را داعیه دار طرفداری از آوینی میدانند با روش واقعی این شخصیت فرق داشت…
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای سازندگان این اثر و خانواده شهید آوینی و مرحومه علیزاده درباره این مطلب است.