سینما مثبت: پخش سری دوم سریال تلویزیونی گاندو این روزها با واکنش منفی دو تن از اعضای دولت – حسام الدین آشنا مشاور رییس جمهور و عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد – مواجه شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینما مثبت، سریالها و فیلمهای جاسوسی چند کارکرد اصلی میتوانند داشته باشند. کارکرد اول آنها ایجاد هیجان در مخاطب و سر گرم کردن تماشاگران است که قطعا سریالی مانند گاندو فاقد این عنصر است و مخاطب چنین آثاری این ویژگی را بیشتر در آثار هالیوودی و فیلمهای اصطلاحا جیمز باندی یا آثاری از جنس ماموریت غیرممکن میتواند مشاهده کند.
شخصیتهای منفی و مهوع
کارکرد دیگر چنین آثاری تقویت حس اعتماد به سیستم امنیتی است که متاسفانه گاندو در این مورد هم بسیار ضعیف عمل میکند. سیستم امنیتی کشور در این سریال خلاصه شده در یک ساختمان با تعدادی مانیتور و عدهای جوان با ظاهر ارزشی که نقطه مقابل آنها عدهای شخصیت منفیِ «درِپیت» هستند که به صورتی اغراق شده بسیار مهوع به تصویر کشیده شدهاند.نه شخصیت پردازی خوبی دارند و نه بازی خوبی از خود ارائه میکنند و انگار عمدی در این بد بازی کردن در آنها وجود دارد؛ گویی اجباری برای حضور در این سریال داشتهاند و این بی میلی به شدت از زاویه دوربین بیرون میزند. متاسفانه این ویژگی در بازی داریوش فرهنگ نیز دیده میشود و به جز وحید رهبانی که برجستهترین نقطه سریال هم در انتخاب نقش و هم در ارتباط بازیگر با نقش است و نقشهای فرعی دیگری مانند شخصیت علی سایبری و معدود اعضای تیم محمد، سایر بازیگران هیچ درک و شناختی از نقش خود ندارند.
جاسوسهای سریال از عنصری به نام هوش هم بی بهرهاند و عملا هیچ سیستمی برای اطلاع از رخدادهای پیرامون خود ندارند. در جایی از سریال هم که مثلا قرار است حضور یک نفوذی در سیستم به تصویر کشیده شود تا تعلیقی در داستان ایجاد گردد، این نفوذی در حد فردی نمایش داده میشود که برای بازداشتیها غذا میآورد. در یک کلام: همان مشکلی که سالها فیلمها و سریالهای دفاع مقدسی با آن مواجه بود و عراقیها در آنها افرادی ابله به تصویر کشیده میشدند، در این سریالها و فیلمها نیز در حال تکرار است.
این سریال است یا کلیپی تبلیغاتی؟
سازندگان گاندو درک درستی از یک اثر نمایشی ندارند و آنچه به عنوان سریال راهی آنتن کردهاند در بخشهای موفقش کلیپهای مناسبتی است که میتواند برای سازمانها و نهادها تولید و در مناسبتهای خاص خود نمایش داده شود. گاندو حجم فراوانی از امکانات نظامی نظیر هلی کوپتر،موشک انداز، کشتی نظامی و… را در اختیار گرفته اما در چینش آدمهایی که قرار است نقش فرمانده عملیات توقیف نفتکش را به عهده بگیرند سیلقهای به خرج نداده و اینطور میشود که بازیگران نقش فرماندهان این عملیات اضافه وزن شدیدی دارند و در آن لباسهای شکیل نظامی زیبا و مقتدر به نظر نمیرسند. در نهایت هم پس از پایان این عملیات ناگهان متوجه میشویم کل پیاده کردن نیرو برای توقیف نفتکش انگلیسی و سپس به احتزار درآوردن پرچم ایران قرار است به توقیف سه خدمه یک کشتی منجر شود!
از این دست شلختگیها و بی سلیقگیها و بدسلیقگیها در گاندو فراوان است. مثلا دقت کنید که شخصیت مثبت داستان – محمد- به سیاق کلیشههای اینچنینی ساکن خانهای قدیمی در بافت تاریخی شهر تهران است و بعد همسرش که کارمند وزارت خارجه است، وقتی با اتوموبیل چند صد میلیونیاش مقابل این خانه میرسد، اتوموبیل را دم در پارک میکند حال آنکه این بافت تاریخی سالهاست تبدیل به انبار و خانه مهاجران افاغنه شده و کمتر خانوادهای با مختصات این سریال ساکن این محدوده هستند و افرادی از طبقه محمد و همسرش ساکن شهرکهای شرق و غرب تهران هستند اما چون کارگردان در ایجاد همذات پنداری مخاطب با اثرش ناتوان است، چنین شخصیتی را به این خانه قدیمی میبرد تا جلوهای از آدم خوبهای داستان را به نمایش بگذارد و البته از این حجم بی سلیقگیها در سریال فراوان است که نشانهای از درک نادرست سازندگان از محصولی به نام سریال است. أصلا چرا راه دور برویم؟ اسم قحط بود برای سریال؟ فقط کافی است با اندکی خطا و اشتباه کلامی، برخی حروف نام این سریال را یک شکل دیگر بیان کنیم تا مفهومی دیگر از این سریال استباط شود!
آیا گاندو وحدت بخش است؟
سریال امنیتی در چنین شرایطی باید بیش از هر چیز وحدت بخش باشد. اینکه سریالی بسازیم که در آن آدم بدها در کتابفروشی با هم قرار بگذارند،شخصیتهای منفی از میان صنعتگران و روزنامه نگاران و عکاسان انتخاب شوند و حضور مردم عادی جامعه در آن حداقلی باشد و در هر قسمت بیش از پیش اعتماد مردم به سیستم اجرایی را تضعیف کند هنر نیست. در هر سیستم و تیم مذاکره کنندهای جاسوس میتواند وجود داشته باشد اما این بیان غیرهنرمندانه و کلیشهای که به شکلی بسیار ضعیف به تصویر کشیده شده یک جور سیاه نمایی غیر قابل بخشش است. کافی است برخی نمونههای برجسته این حوزه مانند فیلم روز شیطان ساخته بهروز افخمی یا قلادههای طلا ساخته ابوالقاسم طالبی و روز صفر ساخته سعید ملکان را به یاد بیاوریم تا متوجه تاثیر وحدت بخش و فضای مردمی این آثار و فضای غیر واقعی گاندوها شویم.
سریالی برای تسویه حسابهای سیاسی
اما همه این مشکلات به کنار؛گاندو و گاندوها انگار برای مردم و مخاطب عام ساخته نمیشوند و بیشتر جلوهای از منازعات سیاسی میان اهالی قدرت و انتقال ان از مدیوم روزنامه به مدیوم سریال تبدیل شدهاند. سریالهایی که با حجم بالای فعالیت رسانهای ساخته میشود و سکانس به سکانس پیش و پس از نمایش با دیالوگهای به ظاهر صریح و نیشدار اما غیرهنرمندانه و ضد نمایشی در فضای رسانهای پروپاگاندا میشود تا حسابی حق یک گروه و جناح سیاسی را کف دست آنها بگذارند! البته سود نهایی را سازندگان چنین آثاری میبرند که بابت کار ژورنالیستی دستمزد سریال سازی میگیرند.
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای سازندگان سریال گاندو درباره این مطلب است.