سینما مثبت: جنجال و هیاهوی رسانه ای پدید آمده پیرامون دستور ویژه رییس سازمان صدا و سیما به معاون خود برای بررسی حواشی قسمت آخر پایتخت و جزئیات دستور صادره این احتمال را به ذهن متبادر می کند که این اقدام قرار است صرفا حرکتی رسانه ای باشد و نباید از آن انتظار نتیجه ای خاص داشت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، چندی پیش یک مجری تلویزیونی با حضور در شبکه افق مطالبی تحریک آمیز را مطرح کرد که پس از گذشت چند روز هیچ واکنشی را در دستگاه عریض و طویل تلویزیون به دنبال نداشت. واکنش سینما مثبت به این اتفاق که در قالب مطلبی با عنوان زبان رییس صدا و سیما را موش خُورده است؟ منتشر شد را می توانید با کلیک کردن در «اینجا» بخوانید. حالا در پی اتفاق رخ داده در سریال پایتخت و بازسازی جزئی بخش هایی از چند فیلم خارجی، رئیس سازمان صداوسیما به معاونت سیما دستور ویژه ای برای بررسی حواشی قسمت آخرپایتخت6 داده و گفته است باید مشخص شود این اقدام حاصل اشتباه، بی توجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنه انگیز «ستون پنجم فرهنگی دشمن»؟! درباره این دستور چند نکته به شرح زیر قابل توجه است:
1 ـ با توجه به صراحت علی عسگری در اشاره به ستون پنجم فرهنگی دشمن، بدیهی است کشف و شناسایی این ستون پنجم امری نیست که در توان و صلاحیت معاون سیما باشد و اساسا معاونت سیما ابزار و امکانات لازم برای چنین امر خطیری را ندارد و اگر موضوع تا این اندازه جدی باشد، به طور طبیعی ارجاع این موضوع باید به حراست صدا و سیما باشد تا این بخش، با تکمیل تحقیقاتی که در چهارچوب صلاحیت های آن است، پرونده تشکیل شده را به دادسرای فرهنگ و رسانه و یا در صورت لزوم به وزارت اطلاعات ارجاع دهد تا سرنخ های ستون پنجم کشف شود والا معاون سیما به جز تماس تلفنی با عوامل این سریال یا نهایتا جلوگیری از پرداخت قسط آخر ـ به فرض پرداخت نشدن ـ چه اختیار دیگری دارد؟
2 ـ سریال پایتخت حتی در زمان پخش نیز با سانسورهای عجیب و غریب مواجه بود. مشخصا در قسمت های قابل توجهی از سریال، حتی دیالوگ های بازیگران هم مجددا دوبله شده بود و اینکار آنقدر با عجله صورت گرفته بود که دیالوگ ها با حرکت لب های بازیگران هماهنگ نبود. پس سریالی با این میزان حساسیت نمی تواند بدون عبور از فیلترهای مختلف روانه آنتن شودو موضوع کمی بودار است!
3 ـ این سریال محصول سیما فیلم است. جواد رمضان نژاد از چهره های منتسب به جریان ارزشی مدیر این مرکز است. غلامرضا الماسی نیز مدیر گروه فیلم و سریال سیما فیلم است. مرتضی میرباقری هم معاون سیما است و حسین کرمی هم قائم مقام سیما است. به این مجموعه مجید زین العابدین مدیر شبکه یک سیما،امیر آشتیانی پور مدیر گروه فیلم و سریال شبکه یک و مجید خواجه نژاد مدیر پخش شبکه یک را اضافه کنید. عجیب است سریالی از زیر دست این همه چهره های تلویزیونی گذشته باشد و هیچ کس متوجه این شباهت نشده باشد. فرض خوش بینانه این است که افراد فوق که حساس ترین مناصب رسانه ای را بر عهده دارند، آنقدر چهره های باتقوا، پاستوریزه و مثبتی هستند که در عُمر خود به جز سریال مختارنامه،یوزارسیف، آثار ابراهیم حاتمی کیا و سریال جومونگ چیزی ندیده اند. در چنین حالتی با احراز این مسئله، باید ضمن تقدیر و تشکر از این عزیزان، از آن ها خداحافظی کرده و با تغییر جایگاه سازمانی آن ها، این عزیزان را به بخش های دیگر سازمان نظیر: دبیرخانه، بخش اداری ـ مالی و بخش ستادی راهنمایی کرد و نیروهایی را در جایگاه این افراد نشاند که حداقل یکبار آثار شاخص سینمای پیش از انقلاب را دیده باشند و از آثار مهم سینمای جهان نیز اطلاع داشته باشند. مثلا اگر فردا روزی یک برنامه سازِ مغرض آمد و صحنه هایی از فیلم هایی مانند:برهنه تا ظهر با سرعت،قیامت عشق،ماشین مشدی ممدلی، غریزه اصلی،پرتقال کوکی و… را شبیه سازی کرد تکلیف چیست؟
4 ـ فرض دیگری که امیدواریم صحت نداشته باشد این است که با توجه به شرایط خاص این سریال و جذب درآمدهای مالی قابل توجه برای سازمان صدا و سیما، سازندگان پایتخت به شکل غیرمحسوس و زیرسبیلی مجوزهایی برای چنین جنگولگ بازی هایی دارند چون از قِبَل این شیطنت ها، پول و درآمد نصیب سازمان صدا و سیما می شود! به همین دلیل زمانی هم که کار بیخ پیدا می کند، با طرح چنین دستورهای عجیب و غریبی، فضای رسانه ای را آرام نگه می دارند و پس از چندی هم که آب ها از آسیاب افتاد، موضوع به فراموشی سپرده می شود.
5 ـ نکته مهم تر اینکه ستون پنجم همیشه با چنین خرابکاری های واضحی وارد میدان نمی شود و گاهی با حذف نیروهای توانمند، از بین بردن زمینه خلاقیت و تبدیل نیروهای توانا به کارمندانی حرف گوش کُن و تبدیل یک رسانه به حیطه شخصی افراد و گروه هایی خاص و اغلب کم سواد و ناتوان وارد میدان می شود. گاهی بد نیست از این جنبه نیز به موضوع نگاه کرد.