سینما مثبت: مشاهده برخی فیلم های به نمایش درآمده در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، فاصله عمیق سازندگان این آثار با جامعهای که در آن زندگی میکنند را نشان میدهد. شاید بد نباشد مسوولان سینمایی برای این گروه از فیلم سازان تورهایی شهری برای آشنایی با برخی وقایع اجتماعی برگزار کنند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، در روز دوم برگزاری جشنواره فیلم «لاتاری» ساخته محمد حسین مهدویان در یکی از سالن های مردمی جشنواره نمایش داده شد. داستان فیلم درباره دختر و پسر جوانی است که قصد ازدواج با یکدیگر دارند اما پدر دختر به دلیل مشکلات اقتصادی، با پیشنهاد مردی جوان، دخترش را راهی دبی میکند تا در کار مدلینگ مشغول به فعالیت شده و کسب درآمد کند. دختر با ترک کردن نازدمش راهی دبی میشود. در دبی واسطه ایرانی او را به یک شیخ عرب ثروتمند عرضه میکند اما دختر جوان پیش از ارتباط با شیخ، خودکشی میکند. مدتی بعد نامزد دختر به همراه مردی آرمانگرا به نام موسی عازم دبی شده و طی عملیاتی عجیب! هم واسطه ایرانی و هم شیخ را به هلاکت میرسانند!
رونویسی از فیلم کارگردانهای دیگر
موضوع «قاچاق دختران ایرانی به امارات برای فعالیت در باندهای فحشا» موضوع تازهای نیست و در اواخر دهه هفتاد در فیلم «نگین» ساخته اصغر هاشمی به طور کامل به آن پرداخته شده است؛ همچنین در فیلم «نقاب» ساخته کاظم راست گفتار که بسیار جذاب تر از «لاتاری» است. نقطه قوت دو فیلم ذکر شده این بود که دختران نمیدانستند برای چه کاری به دبی میروند اما به نظر شما آیا نوشین شخصیت اصلی فیلم لاتاری که بزرگ شده یوسف آباد است و در سال 1396 زندگی میکند و تازه زبان انگلیسی بلد است و توی آژانس هواپیمایی کار میکند، آنقدر از مرحله پرت است که نداند برای چه کاری به دبی میرود؟ همین سوال کل معادلههای این داستان به شدت غیر منطقی را به هم میریزد.
بازسازی قیصر در سال 96
سازنده فیلم لاتاری گویا خواسته در فیلمش یک «قیصر امروزی» بسازد. قیصر او از دل جبهه و جنگ آمده و یک آدم آرمانگرا است. او به خونخواهی دختری برخواسته که ناخواسته توسط فردی عرب کشته شده است. دخترک خودکشی کرده است. تجاوز و دست درازی هم که رخ نداده است. یعنی دخترک برای اینکه تن به همخوابگی با یک مرد عرب ندهد، ترجیح داده خودش را بکشد و احتمالا آنقدر چشم و گوش بسته بوده که نمی دانسته تا دم در اتاق مرد عرب برای چه کاری میرود! شاید تصور میکرده قرار است نقش شهرزاد قصه گو را ایفاء کند!
مجموعه این اتفاقها سوالی را در ذهن مخاطب به شرح زیر ایجاد میکند که بد نیست کارگردان به آن پاسخ دهد:
- آیا فحشا کلا بد است یا بستگی به مصداق دارد؟ تفاوت میان دختری که به زور مجبور به تن فروشی میشود با دختری که از روی اختیار این عمل را انجام میدهد چیست؟ آیا آقا موسی فقط نسبت به مورد اول حساسیت دارد یا در صورت مواجهه با مورد دوم، با او برخورد خواهد کرد؟
- آیا فحشا به عنوان یک عمل قبیح محدوده جغرافیایی بردار است؟ یعنی فحشا در ایران و تهران اشکالی ندارد و آقا موسی لزومی به برخورد با آن نمیبیند اما اگر در خارج از کشور رخ دهد، با آن برخورد میکند؟
- آیا فحشای برخی دختران و زنان ایرانی در کشورهایی مانند ترکیه و گرجستان مشکلی ندارد اما در کشورهای مسلمان مسئله ساز است؟
- آیا چون نوشین در کشوری عربی ا مجبور به تن فروشی شده، احساسات آقاموسی جریحه دار میشود؟ اگر نوشین در تهران به همین کار اشتغال داشت آقا موسی چه میکرد؟
- اگر نوشین از دبی به تهران بازگردد و به دلیل مشکلات اقتصادی در همین تهران مجبور به تن فروشی میشد، آقا موسی باز هم با او برخورد میکرد؟
- سوال آخر اینکه آقا موسی که تا این اندازه توانایی نفوذ به تشکیلات امنیتی یک شاهزاده عرب را دارد، چرا وارد مناسباتی که به دلیل فقر و نابرابری دختران و زنان را به این نقطه ـ خواه در ایران و خواه در خارج ـ میکند، نمی شود؟!
- و سوال پایانی اینکه چرا وقتی قرار است درباره فحشا و تن فروشی فیلم ساخته شود، زاویه دوربین به طرف دبی میچرخد و این مسئله در داخل کشور روایت نمیشود؟ آیا سازندگان این فیلم مصداقی از فحشا در داخل کشور و همین تهران سراغ ندارند یا برای روایت فیلمی با این مضمون در داخل کشور، دچار رودربایستی هستند و میترسند این مسئله مناسبات آنها با برخی بخشها را خدشه دار کرده و پروژه های آینده آنها را به خطر بیندازد؟!