سینما مثبت: رضا استادی ـ واقعه تلخ و دردناک حمله تروریستی روز گذشته داعش و شهادت جمعی از هموطنان عزیز کشورمان در حالی رخ میدهد که فیلم ساز برجسته سینمای ایران «ابراهیم حاتمی کیا» در حال فیلم برداری جدیدترین فیلم خود با موضوع «داعش» است. رخدادی که در طول سالهای گذشته جمع زیادی از مردم دنیا را درگیر خود کرده و بارها به تیتر اول خبرهای دنیا تبدیل شده است.
البته داعش هیچ گاه «مسئله داخلی» ایران نبوده و مردم ایران هیچ گاه تا این اندازه خطر را در نزدیکی خودشان احساس نکرده بودند. در تمامی این سالها داعش از ما ایرانیها هزاران کیلومتر فاصله داشت و میتوانستیم سایه آرامش و امنیت کشورمان زیر باد کولر یا در کنار بخاری دور از جبهههای سرد و گرمی که پیکار جویان در آنها میجنگیدند، گوشی به دست شاهد صحنههای تجاوز، قتل، گردن زدن، آدم سوزاندن، مثله کردن و دیگر جنایتهای معمول این غیرآدمیزادها باشیم و با تماشای چنین فیلمهایی آدرنالین خون خود را ارتقاء دهیم و ته دلمان برای مردم بخت برگشته عراق و شام آه بکشیم اما حالا داعشی ها با حمله به مرقد امام خمینی (ره) به عنوان بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد قانون گذار، دو نقطه مهم را هدف قرار دادهاند. اتفاقی که قطعاً با برنامه ریزی دقیق و بر اساس استراتژیهای تبلیغاتی هدفمند این گروه صورت گرفته تا دستاوردی رسانهای برایشان به همراه داشته باشد.
داعش در ردیف ترافیک و پارازیت!
در نتیجه این حمله حالا «داعش» هم مثل آلودگی هوا، بیکاری، ترافیک، تصادفهای جادهای، سرطان، پارازیتها، رکود و تورم به مسائل اصلی ما ایرانیها تبدیل شده است. هموطنانی که در سالهای اخیر به کشورهای همسایه سفر کردهاند حتماً بارها پیش از ورود به فروشگاهها و مراکز خرید، مترو و دیگر مکانهای عمومی مورد بازرسی دقیق قرار گرفتهاند. دیدهاند پلیسهایی که با جلیقه ضد گلوله و خشابهای اضافی که سر و ته با چسب به خشاب اسلحه وصل شده، در خیابان تردد میکنند و آمادهاند تا وارد یک درگیری چند ساعته شوند. در چنین شرایطی وقتی «ابراهیم حاتمی کیا» دست به دوربین میبرد تا فیلمی درباره داعش بسازد انتظارها فراتر از آثار سفارشی و کم جانی است که در طول سالهای گذشته از برخی فیلم سازان درباره داعش دیدهایم. قطعاً برای مخاطب ایرانی حرفهای ایدئولوژیک درباره این گروه جذابیت ندارد. چنین حرفهایی در فیلمهای چند سال گذشته بیان شده و اتفاقاً این فیلمها نه توفیق جشنوارهای داشتهاند و نه مخاطب به آنها توجه داشته است. حالا اگر حاتمی کیا میخواهد «پرواز شام» ش با موفقیت بر زمین بنشیند و در نزد مخاطبان عام و علاقه مندان قدیمیاش باز هم برای او اعتباری کسب کند، باید پیوندی میان آن داستان و این ماجرا که دیروز بر سر تهران رفت بیابد. حاتمی کیا که به طور سنتی علاقه مند نمایش تضادهای میان آدمها بر سر موضوعهای ایدئولوژیک مشابه است حتماً میتواند به این مسئله بپردازد که چه تفکری در چه عمقی از تاریکی و پلشتی آدمی را در مسیری قرار میدهد که در ماه مبارک رمضان به روی خلق اسلحه بکشد، نمایش بیافریند و در نهایت با انفجاری انتحاری تصاویری از خود به جا بگذارد که حال روزه داران دم افطار در گرمای سخت خرداد ماه را منقلب و اشتهای آنها را کور میکند.
اسفند ماه سال 1394 وقتی حاتمی کیا در جمع خانواده مدافعان حرم از دغدغههای خود برای حضور در سوریه گفت، پنج سال از حضور داعش در این کشور میگذشت. سینما مثبت در همان زمان در مطلبی با عنوان «آقا ابراهیم! در ایوان شمس از سوریه حرف زدن هنر نیست» به این موضوع پرداخت. حالا این مدت زمان به «هفت سال» رسیده و هواپیمای حاتمی کیا برای نشستن بر باند شام «تأخیر» دارد. فرصت خوبی است تا این فیلم ساز عزیز در فیلم نامه و کلیت اثر تجدید نظر کند. داعش دیگر موضوع روز جامعه ایران است و مخاطب ایرانی تشنه دیدن فیلمی در این زمینه است و قطعاً تماشای فیلمی با لوکیشن خارجی برایش جذاب نیست. البته در سالهای اخیر نمونههای خوبی مانند «جشن تولد» و «آوازهای سرزمین من» هم ساخته شده که میتواند باعث افت جذابیت فیلم خارجی دیگری شود. راستی چرا اسم فیلم «پرواز به وقت تهران» نباشد؟