آقا ابراهیم! در ایوان شمس از سوریه حرف زدن هنر نیست
سینما مثبت:ابراهیم حاتمی کیا این روزها به چهرهای فعال در عرصه رسانه تبدیل شده و هر چند روز یکبار با طرح اظهار نظرهای جنجالی و خبرساز، در صدر اخبار قرار میگیرد. البته چنین رفتاری در آستانه نمایش عمومی فیلم جدید این کارگردان عجیب نیست زیرا شیوهای برای «مطرح شدن» و «دیده شدن» است که حاتمی کیا از فیلم «چ» به بعد آن را تجربه کرده و پاسخ هم گرفته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، مطالعه این اظهار نظرها و مطالب نشان میدهد گویا حاتمی کیا این روزها دچار وضعیت «خود مظلوم پنداری» شده است. او مرتب از تنبیه شدن و مظلومیت خود سخن میگوید حال آنکه هر سخنی که بر زبان میآورد، به فاصلهای کوتاه در رسانههای مختلف اعم از صوتی، تصویری و کاغذی بازتاب مییابد. چگونه او مظلوم است وقتی دو بخش خبری به فاصله نیم ساعت، اظهار نظرهای او در مراسمی هنری را مطرح میکنند؟ چرا او تصور میکند «تنبیه» شده حال آنکه در شرایطی که طیف وسیعی از فیلم سازان بیکار هستند و چهرههای منتسب به جریان همفکر حاتمی کیا همچون: «جواد شمقدری، حمید بهمنی، حبیب بهمنی، اکبر حر، جمال شورجه، فرج الله سلحشور، شهریار بحرانی و…» سالهاست فیلم نساختهاند، بودجهای چند میلیاردی برای ساخت فیلمی اکشن در اختیار او قرار داده میشود؟!نکند آقا ابراهیم خدای ناکرده چشمشش به چندغاز جایزه نقدی جشنواره و سیمرغ نیم بند آن است؟! چرا به این فکر نمیکند که نگرفتن همین سیمرغ خودش یک جور امکان تبلیغی برای بادیگارد و «مظلوم واقع شدن فیلم» است؟! آیا اگر همه سیمرغها نیز به حاتمی کیا داده میشد، این شائبه پیش نمیآمد که این فیلم حاکمیتی و دولتی است و آیا در چنان شرایطی، حاتمی کیا و یارانش میتوانستند چنین موج گسترده خبری با تکیه بر مظلوم بودن فیلم و سازندهاش را در رسانهها ایجاد و از آن بهره برداری تبلیغاتی کنند؟
آقا ابراهیم! فرزندان شما کجا خدمت زیر پرچم انجام دادند؟
«سوریه» این روزها یکی از کلید واژههای رایج در سخنان حاتمی کیا است. او در تازهترین اظهار نظر خود در تالار ایوان شمس گفته است: «نمیتوانم چشمم را به روی رشادتهای مبارزان و مدافعان حرم و شهدای هستهای ببندم.» و سپس فیلم «بادیگارد» را به شهدای مدافع حرم تقدیم کرده است.البته مشخص نیست این فیلم ساز گران مایه به چه دلیلی این تهران غبار گرفته را رها نمیکند و به سوریه نمیرود تا مستندی تکان دهنده و تأثیر گذار بسازد؟ نکند حاتمی کیا هم عافیت طلب شده و صرفاً تا جایی که در حد حرف باشد، با ارزشها همراه است؟ والا کیست که نداند ساخت فیلم توسط حاتمی کیا کجا و دهها فیلم را به شکل کلامی تقدیم کردن کجا؟!
این نوع لفظ بازی و حمایت صرفاً زبانی از فرزندان دلاور ایران که این روزها در خط مقدم مبارزه با تکفیریها در سوریه هستند؛ به شدت یادآور سالهای میانی دهه 60 است که برخی مسوولان، از یک طرف مردم را به حضور در جبهه تشویق میکردند و از سوی دیگر فرزندان خود را برای ادامه تحصیل راهی کشورهای اروپایی میکردند!
آقای حاتمی کیا! شما که این قدر دغدغه دفاع از ارزشها را دارید، چه مسیری را درباره آقا زادههایتان در پیش گرفتید؟ آیا اجازه دادید آنها نیز مانند میلیونها جوان ایرانی در شرایط عادی به خدمت زیر پرچم بپردازند یا شرایطی خاص را برایشان فراهم کردید؟
مرزهای مواجهه با تکفیریها و سلفیها امروز محدود به سوریه نیست و در مناطق مرزی کشور عزیزمان ایران هم این تهدید وجود دارد. حالا در چنین شرایطی آیا فرزند شما خدمت سربازی را در منطقهای مرزی یا پادگانی عادی گذراند یا تحت توجهات شما، در سازمانی هنری و در کنار شما این دوران را طی کرد و جشن ترخیصش همزمان با حضور در سر صحنه فیلمی پُرهیجان بود؟
دست آخر اینکه حدود پنج سال از آغاز ناآرامیهای سوریه و ظهور گروههای صهیونیستی ـ تکفیری در این کشور و قتل عام شیعیان میگذرد. چرا در پنج سال گذشته سکوت کرده بودید و حرفی از اهمیت سوریه از زبان شما شنیده نمیشد؟ آیا ساخت فیلمی پُرهزینه مانند بادیگارد باعث شده تا چنین دغدغهای پیدا کنید یا…؟!