اگر ما از ذخایر فرهنگی و هنری کشورمان استفاده نکنیم، پیش و بیش از آنکه آنها متضرر شوند، ما دچار خسران و زیان میشویم. هنرمندی مثل مجید مجیدی، منحصربهفرد است. جایگزین و مشابه ندارد، قابل تکثیر نیست.
یادداشت سید مهدی شجاعی برای فیلم محمد (ص)
فیلم مجیدی مثل مسجد گوهرشاد است
سینما پلاس: سرانجام پس از سکوت متصدیان فیلم محمد (ص) در مقابل انتقادهای وارد به این فیلم، «سید مهدی شجاعی» نویسنده نامآشنای کشورمان و از دوستان و همکاران مجید مجیدی، با نگارش مطلبی مفصل به دفاع از این فیلم پرداخت و خلأ حاصل از عدم انتشار مطالب جدی درباره این فیلم را پُر کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما پلاس، پس از نمایش فیلم محمد (ص) برای اهالی رسانه در روزهای پس از برگزاری سی و سومین جشنواره فیلم فجر، نقدهایی جدی بر این فیلم منتشر شد که یکی از آنها نیز در سینما پلاس منتشر گردید. جهت مطالعه این مطلب میتوانید در «اینجا» کلیک کنید. نکته جالبتوجه این است که طرفداران فیلم ساکت نشستند و عملاً فضای نقد و تحلیل این اثر تا حدود زیادی یکسویه شد. انتشار مطلب سید مهدی شجاعی میتواند باب نقد و تحلیل جدی این اثر را فراهم نماید. متن این یادداشت به شرح زیر است:
فیلم پیامبر، بدون شک، کاری سترگ، تأثیرگذار و ماندگار است. مجیدی و گروه همراهش برای این کار، تمام دقت، خلاقیت، تجربه و توان خود را در طبق اخلاص نهادهاند و این ظرف اخلاص است که به همه عناصر فیلم، هویت و برکت بخشیده است.
مهمترین هنر این فیلم پاسخ گفتن به یک نیاز یا خلأ تاریخی است. و آن خلأ دریکی – دو جمله این است: یک روایت صحیح و صادقانه از پیامبر اکرم صلیالله و علیه و آله و سلم، روایتی که از اغراض و امراض و تحریفها به دور باشد و با حقیقت نسبتی درست برقرار کرده باشد. روایتی که در عین پای بندیاش به مستندات، از زبان وبیانی بلیغ و هنرمندانه بهره برده باشد.
جای چنین نگاه و روایتی در مورد پیامبر خاتم، در تاریخ سینمای ایران و جهان خالی بوده است. در ساختمان هنرـ در همه رشتهها و شاخههای آن ـ هر آجر تازهای، بر آجرهای قبلی قرار میگیرد و استوار میشود و هیچ اثر هنری را نمیتوان معلق میان زمین و آسمان تصور کرد. یا ارتباط و اتصالش باتجربههای پیشین را منکر شد. ولی برخی از آثار هنری در مسیر تکوین خود به نحو متداول و مرسوم قدم برنمیدارند، انگار که چند پله را با یک جهش پشت سر میگذارند. و فیلم محمد (ص) به گمان من اثری ازایندست است.
فیلمهایی که سینمای جهان با محتوای تاریخ و سیره پیامبران، در آرشیو خود دارد، عموماً آمیخته به تحریف یا لااقل برداشتهای نادرست، از اندیشه و سیره و سلوک انبیاست. مقصود من بخشهای تخیلی نیست، دخالتهای هنری سناریست و کارگردان نیست، دراماتیزه کردن روایتهای تاریخی هم نیست. مقصودم اساس اندیشه و بنیان جهانبینی در این آثار است. مقصودم فقدان درک صحیح از جهانبینی توحیدی و رسالت انبیاست.
جزئیات فیلم تأملبرانگیز است
بروز اشکال محتوایی در فیلمها و سریالهای ایرانی به گونه دیگری است. شاید تعبیر سطحینگری و سهلانگاری بر آنچه تا امروز اتفاق افتاده انطباق داشته باشد.
متأسفانه این دو خصیصه یا نقطهضعف در همه شئون آثار خودش را نشان میدهد. در تحقیق و پژوهش، در تألیف و نگارش، در کارگردانی، در طراحی صحنه، در گریم، در فیلمبرداری، در موسیقی و حتی در تدوین و صداگذاری، آنچه فیلم محمد (ص) را نسبت به آثار پیشین متمایز میکند، تأمل و دقت بر تمامی این وجوه و عناصر است.
در تمام این موارد، ممکن است کسانی اختلافنظر یا اختلافسلیقه داشته باشند ولی کسی نمیتواند منکر تأملات و دقتهای وسواسآمیز در مورد تکتک این وجوه و عناصر بشود. به عبارتی در این فیلم، هیچ حرکتی را نمیشود گفت که بیفکر و فلسفه صورت گرفته.
جدیترین اشکالی که تابهحال در مورد این فیلم مطرحشده، گران تمام شدن آن است، یعنی هزینه زیادی که صرف تولید آن شده. این اشکال تا چه حد وارد است؟ اولاً باید دید که این کموزیاد یا گران و ارزان بودن، بر چه اساسی و با چه قیاسی مطرح میشود؟
اگر گفته شود که در قیاس با دیگر تولیدات داخلی سینما در ژانر تاریخی ـ مذهبی، عرض میکنم که کدام وجه از این فیلم، قابل قیاس با تولیدات داخلی است که این وجه آن قابل قیاس باشد!؟ نمیشود که شما عزمتان را برای یک سفر خارجی جزم کنید ولی برآورد هزینهها و تدارکاتتان را برمبنای سفر داخلی داشته باشید.
اگر گفته شود که در قیاس با دیگر فیلمهای تاریخی در عرصههای جهان و بینالملل عرض میکنم که فقط یک فیلم را در این سطح، نام ببرند که با کمتر از چند برابر هزینهاین فیلم، ساختهشده باشد.و اگر گفته شود که در قیاس با مجموعه بودجه فرهنگی و هنری کشور، عرض میکنم که با آنچه فقط در سالهای اخیر از بودجه فرهنگی و هنری نفله و حیفومیل شده، ده فیلم دیگر با همین اشل و هزینه میتوانسته ساخته شود و نشده، پولهایی که ردّشان را در هرکجای عالم میتوان گرفت جز عالم فرهنگ و هنر و سینما. و اگر گفته شود که در قیاس با بودجههایی که صرف دیگر افتخارات ملی میشود، مثل فوتبال و… عرض میکنم که … از شدت شرمساری چیزی نمیتوانم عرض کنم. بگذریم.
نباید با فیلم مجیدی برخورد سمساری گونه کرد
ثانیاً: سخیفترین نوع برخورد با یک اثر هنری فاخر، بخصوص در ساحت دینی، ارزیابی سمسارگری یا بسازوبفروشی نسبت به آن است. درست مثل این است که شما بخواهید مسجد شیخ لطفالله یا مسجد گوهرشاد را با محاسبه قیمت مصالح و گچ و سیمان، ارزیابی کنید یا هزینه و منفعت آن را با مدل آپارتمانسازی بسنجید. در مواجه با آثار فاخر دینی، تنها مسئلهای که باید مورد ارزیابی قرار بگیرد، این است که آیا اثر در انجام رسالت خود موفق بوده یا نه.
اگر اثر چنانکه بایدوشاید از کار درآمده باشد و مأموریتش را درست به سرانجام رسانده باشد و به ارتباط مطلوبش با مخاطب رسیده باشد، مسئله کموزیادی هزینه یا ارزانی و گرانی، جایی برای طرح ندارد.
ولی اگر کار به اهلش سپرده نشده باشد، اگر خالق اثر، اهلیت لازم برای خلق اثر را نداشته باشد و اگر به هر دلیل اثر در انجام مأموریتش موفق نشده باشد هر مقدار بودجهای که صرف شده- ولو کمترین مقدار ممکن- هدررفته و تباهشده.
اشتباه نشود. اسراف و تبذیر یعنی صرف هزینه در غیر جای خود، همیشه و در هر کاری مذموم است. ولی هزینهای که به اعتلای اثر کمک میکند، بر شکوه و فخامت اثر میافزاید، هزینهای که تأثیرش در کار به چشم میآید، هرچقدر که باشد قابل نکوهش نیست.
یک شخصیت ابوطالب برای فیلم محمد کافی است
ثالثاً و فارغ از بحث هنر و سینما و متعلقات آن، صرفاً در فضای معرفتی و عقیدتی بعضی از حرکات و اتفاقات هست که با هیچ معیار مادی قابلسنجش نیست. بهعنوانمثال زدودن گردوغبار تحریف از چهره ملکوتی حضرت ابوطالب علیهالسلام- مطلبی نیست که بشود روی آن قیمت گذاشت. ابوطالبی که دشمنان اسلام و تشیع قرنها برای موشح کردن چهره و شخصیت موحد و وارسته او تلاش کردهاند.
اگر فیلم محمد (ص) هیچ کار دیگری نکرده باشد جز همین معرفی درست از چهره حضرت ابوطالب، برایش کافی است.
نقدهایم بر فیلم را در فضای خصوصی مطرح میکنم
آیا فیلم محمد (ص) کاملاً بیعیب و نقص است و هیچ نقد و اشکالی بر آن وارد نیست؟ اینطور نیست. دیکته نانوشته است که غلط ندارد و تنها مصنوع و مخلوق خداست که در آن، عیب و نقص یافت نمیشود.
در مقابل هیچ اثری نباید چنان مرعوب و مجذوب شد که عیب و نقصهایش راندید. ولی بدتر از ندیدن عیب و نقصها، ندیدن فضائل و خوبیهاست.
من ممکن است در مورد برخی از عناصر فیلم، از فیلمنامه تا نور و حرکت و صدا، نقد و نظرهایی داشته باشم و آنها را در فضای خصوصی یا عمومی مطرح کنم ولی بیانصافی است اگر با عمده کردن آنها، ارزشها و امتیازات عمده و شاخص اثر را زیر سؤال ببرم.
باید توجه کرد که آقای مجیدی آغازگر یک حرکت یا تحوّل در سینمای دینی است، نه پایانبخش آن. و نگاه نقد و نظر در مورد کسی که حرف اول را میآزند باید کاملاً متفاوت باشد باکسی که در ادامه مسیر گذشتگان پیش میرود. معیارهای ارزیابی در مورد کسی که به فتح قلّهای تازه نائل میشود، قابل قیاس نیست باکسی که توان خود را برای رسیدن به تپههای پا خورده و تجربهشده، میآزماید و غلطترین نوع نقد و نگاه همین است که چنین اثری را با شابلونها و معیارهای متعارف بسنجیم و ارزیابی کنیم.
برای سنجش برخی از آثار باید مترها و مکیال های متناسب با خودش را ابداع و ایجاد کرد. و چهبسا که یک اثر فاخر در جایگاهی قرار بگیرد که خودش بشود معیار و میزان و سنگ ترازو برای ارزیابی و توزین آثار دیگر، مثل نثر سعدی و نظم فردوسی که بهمرورزمان در جایگاه ترازو و میزان نشستهاند.
در مورد فیلم محمد (ص) هم معدود کسانی که از موضع تخریب و تخطئه با اثر برخورد میکنند، بهمرورزمان و با دیدن تحسین و تمجید دیگران، بهتدریج تعدیل میشوند.
تکرار ماجرای بچههای آسمان
یادم نمیرود آن زمان که آقای مجیدی، فیلم بچههای آسمان را ساخته بود، برخی از دوستان مدعی و منتقد، در مجلات سینمایی، فیلم را بهشدت تحقیر و تخطئه کردند و حتی گفتند که این فیلم در حد یک فیلم کوتاه 16 میلیمتری هم قابلطرح نیست. ما آن زمان در کانون پرورش بودیم و در جایگاه تهیهکنندگی فیلم – خیلی متعجب شدیم، از اینهمه کملطفی و بیانصافی دوستان.
گذشت تا اینکه فیلم در جشنوارههای جهانی، بهشدت مورد استقبال قرار گرفت و کمپانی میراماکس برای پخش به سراغ فیلم آمد و منتقدین شاخص و برجسته جهانی در تقدیر و ستایش از فیلم، داد سخن دادند و اکران فیلم در کشورهای مختلف با استقبال کمنظیر تماشاچیان مواجه شد و رکورد فروش فیلم ایرانی در بازار جهانی را بافاصله زیادی پشت سر گذاشت و … بعدازآن، همان مجلات، برای بچههای آسمان ویژهنامه منتشر کردند و همان منتقدین در تعریف و تمجید از فیلم داد سخن دادند. که البته نه مدحشان روی حساب بود و نه ذمشان.
گفته میشود که فیلم محمد (ص) با حمایت مستقیم مقام معظم رهبری ساختهشده. این قضیه تا چه حدی صحت دارد؟
بله. دقیقاً همینطور است. و به نظر من، این خبری نیست که بیان آن، محتاج تأمل و تردید یا ابا و امتناع باشد. بلکه بهعکس، این حرکتی است که باید با صدای بلند اعلام شود. چراکه جدّی ترین پیامها را برای سیاستگزاران و مدیران فرهنگی و هنری دارد. یکی از پیامها به مسئولان نظام و سیاستگزاران و مدیران فرهنگی و هنری این است که: افق نگاهشان را و همتشان را اعتلا ببخشند. دلشان را به کارهای کوچک و سبک خوش نکنند. ذائقه و سلیقهشان را رشد بدهند و در عرصه فرهنگ و هنر به کارهای ضعیف و متوسط راضی نشوند. اگر در همهسالهای پشت سر، یکی از مدیران و مسئولین فرهنگی کشور، از چنین دغدغه و ظرفیت وهمتی برخوردار بود و چنین گام بلندی را در عرصه فرهنگ و هنر برمیداشت، ایشان ناگزیر نمیشدند که مستقیماً به این عرصه ورود کنند.
فقدان دغدغه، تفکر و همت مدیران
در همه جای دنیا، سرمایهگذاریهای سنگین در حمایتهای جدّی برای کارهای عظیم و حرکتهای ملّی و فراملی صورت میگیرد. اما این سیاستگزاران و مدیران فرهنگی و هنری هستند که چنین مأموریتی را بر عهدهدارند. در خیلی از کشورها شهرداران، بانی اتفاقات بزرگ ازایندست میشوند.
اگر کسی بگوید که در کشور ما چنین بودجهای در اختیار مدیران در این سطح نیست، یا بیاطلاع است، یا راست نمیگوید و شانه از زیر بار مسئولیت خالی میکنند. مشکل اصلی ما بودجه نیست. فقدان تفکر و دغدغه و همت و مدیریت است. دولتها میآیند و میروند و حرف میزنند اما قدم از قدم برنمیدارند، حتی دولتهایی که ادعای صبغه فرهنگی دارند. حقیقتاً آنقدری که دولت قبلی برای تخریب فرهنگ و هنر، برنامهریزی و اهتمام داشت، دولت فعلی برای اصلاح و بازسازی آن ندارد.
مشکل ما در بخش فرهنگ و هنر، قطعاً فقدان بودجه نیست. بودجههای رسمی جای خود، فقط با مبالغی که طی چند سال اخیر، حیفومیل شده، دهها پروژه جهانی ازایندست میتوانست به ثمر نشیند بی آنکه کوچکترین آسیبی متوجه برنامههای عادی و روزمره شود.
اگر چنین حرکتی صرفاً از منظر یک سرمشق عملی موردتوجه قرار بگیرد، و توسط مدیران و مسئولین فرهنگی و هنری، درک و عملی شود، برکات آن قابل احصاء نیست. درحالیکه پیامهای دیگری با همین درجه از اهمیت، از این حرکت قابل دریافت است. یکی از آن پیامها، کشیدن خط بطلان بر خطکشیهای سیاسی کودکانه است.
این فیلم محصول اعتماد رهبری به هنرمند متعهد است
ولی مخاطب آن، سیاستبازانی هستند که تحت لوای اسلام و انقلاب و با ادعای تبعیت از رهبری، فرهیختگان و هنرمندان را دستهبندی میکنند و مطابق تشخیص و سلیقه خود به آنها نمره قبولی و مردودی میدهند.
بدون تعارف و مداهنه میتوان گفت که فیلم عظیم و بیبدیل محمد (ص) محصول اعتماد مقام معظم رهبری، به هنرمند متعهد است.
پیام ایشان در این حرکت، برای کسانی که اهل درک و دریافت و صداقت هستند این است که: ذخایر فرهنگی و هنری کشور را نهتنها ردّ و طرد نباید کرد که باید زمینه و بستر را برای ظهور ظرفیتها و قابلیتها و خلاقیتها و توانمندیهایشان، مهیّا و هموار ساخت.
یکی از بزرگترین مصائب ما این است که هرکسی از راه رسیده، شابلونی به دست گرفته و متأسفانه بهقدر درک و فهم خودش، اهالی فرهنگ و هنر را دستهبندی و کدگذاری میکند و بر هرکدام برچسبی از قبیل خودی و ناخودی و بیخودی و… غیره میچسباند و متأسفانه تر اینکه به اقتضای قدرت نفوذ و جایگاه و منصبش، در عمل هم برایشان تعیین تکلیف میکند.
هنرمند متعهدی که اصول و مبانی و باورها و عقایدش، محکم و استوار و خدشهناپذیر است، چرا باید به خاطر اختلافنظر سیاسی با من، متهم به بیدینی و نامسلمانی شود. ایرانی اندیشمند و فرهنگی و فرهیختهای که به وطن خودش عشق میورزد، چرا به خاطر اختلافسلیقه با من باید ناگزیر به ترک وطن شود؟
اصلاً چرا همه باید در همه زمینهها مثل من فکر کنند و تابع نگاه و نظر و سلیقه من باشند و اگر تن به تبعیت ندادند، محکوم و مطرود و منزوی شوند!
اگر ما از ذخایر فرهنگی و هنری کشورمان استفاده نکنیم، پیش و بیش از آنکه آنها متضرر شوند، ما دچار خسران و زیان میشویم. هنرمندی مثل مجید مجیدی، منحصربهفرد است. جایگزین و مشابه ندارد، قابل تکثیر نیست.
اگر مجیدی باشد و امکانات نباشد…
وقتی بستر برای ظهور و بروز خلاقیت و توانمندیاش، فراهم شود، فیلم باشکوه و بیبدیل محمد (ص) خلق میشود. اگر مجیدی باشد و ابزار کارش مهیا شود، فیلم بچههای آسمان هم هست، آواز گنجشکها هم هست، پدر هم هست، بید مجنون هم هست ولی اگر مجیدی نباشد، و همه ابزار و امکانات باشد، هیچ اتفاق مهمی نمیافتد.
هزار عامل دستبهدست هم دادهاند تا یک مجیدی پدید آمده، تاریخ سینمای ایران و جهان، یک مجیدی دارد، تاریخ موسیقی ایران و جهان، یک شجریان دارد، تاریخ ادبیات ایران، یک ابتهاج دارد، تاریخ هنرهای تجسمی ایران، یک فرشچیان دارد. این مهم نیست که اگر هرکدام از اینها را با محملی و بهانهای کنار بگذاریم بهراحتی- یا سختی – بتوانیم مشابهشان را تولید و جایگزین کنیم. اگر از بانی فیلم محمد (ص) فقط همین یک پیام، دریافت و درک و عمل شود، بزرگترین تحولات در عرصه فرهنگ و هنر اتفاق میافتد.
این حرکت مقام معظم رهبری، یک پیام جدی هم برای هنرمندان و پدیدآورندگان آثار سینمایی و تلویزیونی دارد. کسانی که در پی تولید و پخش آثارشان مورد تشویق و تحسین مقام معظم رهبری قرارگرفتهاند. و آن پیام این است که تشویق تقدیر ایشان از برخی فیلمها و سریالهای تاریخی و مذهبی، نه به معنای تأیید تمام و کمال آن آثار است و نه شاخصی برای سطح سلیقه و توقع ایشان. اگر بخواهیم به شاخصی برای سطح سلیقه و توقع ایشان برسیم، باید فیلم محمد (ص) را ببینیم که از بای بسمالله تا تای تمّت آن تحت نظارت و حمایتشان شکلگرفته. البته بعید است که برخی از این دوستان، توان یا تمایل دریافت این پیام را داشته باشند.
و نکته دیگر اینکه: از نقش و یک عامل بسیار مهم و اساسی و تعیینکننده در این پروژه عظیم، نباید غافل بود و آن مدیریت و اجرای پروژه است. بهترین کارگردانها، با برترین توانمندیها، اگر مجری طرح یا مدیر اجرایی توانمندی را در اختیار نداشته باشد بسیاری از ایدهها و خلاقیتهایش به فعلیت نمیرسد و ظهور و بروز پیدا نمیکند. و اگر بخواهیم در شاکله سینمای ایران، سه مدیر اجرایی را نام ببریم که هم به لحاظ شناخت و تخصص و تجربه و هم به لحاظ قدرت اجرایی و توان مدیریتی و هم به لحاظ سلامت و مقبولیت، جایی برای تأمل و تردید نداشته باشند، بدون شک دوتای آنها، آقایان حیدریان و رضاداد خواهند بود. این دو عزیز که بهیقین از سرمایهها و ذخایر سینمای ایران هستند، بهترین انتخاب برای مدیریت و اجرای این پروژه بودهاند. اساس این حرف، مبتنی بر گمان و تصوّر یا تعارف و مداهنه و اغراق نیست.
چون از اولین روزهای تولّد این پروژه عظیم، شاهد و ناظر تکوین و شکلگیری و رشد آن بودهام، به جرأت میتوانم بگویم که توان مدیریتی لازم برای اجرای این پروژه، معادل پنجاه فیلم سینمایی متعارف بوده است یا ده سریال عظیم تاریخی.
با این حساب، حتی کسانی که بار مدیریتی اجرای فیلمها و سریالهای سنگین را با موفقیت به منزل رساندهاند، معلوم نبود که از عهده چنین پروژه فوقالعادهای بربیایند.
انگیزه نگارش این مطلب رفاقت با مجیدی نیست
و اما نکته آخر؛ پاسخ به یک شبهه یا سؤال محتمل: آیا رفاقت با مجید مجیدی، انگیزه نگارش این یادداشت نشده است؟ بله. من با آقای مجیدی رفاقت دارم. رفاقتی که عمری به درازای سیوچند سال دارد، رفاقتی که بخش آشکار آن خیلی کمتر است از لایههای قلبی و عمیق و باطنی آن. من نهتنها این رفاقت را انکار نمیکنم که به آن میبالم و افتخار میکنم.
اما انگیزه نگارش این یادداشت، رفاقت با مجید نیست، ارادت به پیامبر است. و خضوع بیاراده و تعظیم بیاختیار در مقابل یک اثر هنری فاخر.
یعنی دلیل ستایش و تمجید من نسبت به فیلم این نیست که فیلم، ساخته مجید مجیدی است. به عبارت دقیقتر، اگر هرکس دیگری غیر از مجید هم این فیلم را میساخت، نگاه و ارزیابی و قضاوت من نسبت به فیلم، همین بود یا هیچ فرقی نمیکرد. امّا و البته اینکه توفیق و افتخار نصیب مجید ما شده، خوشحالیام را صدچندان میکند.
اجازه بدهید که در این مورد، باب یک شبهه دیگر را هم ببندم، با این توضیح که: رفاقت با مجید، موجب نمیشود که من نقاط ضعف فیلم را نبینم یا نقاط قوّت را پررنگتر ببینم. اتفاقاً از یک منظر، عکس این معنا صادق است. شناخت نزدیک از مجیدی، خواهوناخواه، توقعم را بالاتر میبرد و سختگیریام را بیشتر میکند.
اشکال و اشتباهی که بهراحتی ممکن است از دیگران پذیرفته شود یا مورد اغماض قرار بگیرد، اگر مجیدی مرتکب شود، قابلپذیرش نیست. به دلیل توقعی که مجیدی طی سالیان دراز، نهفقط در ذهن من که در عموم مخاطبان و علاقهمندان خود ایجاد کرده است. چنین توقع یا اعتباری، سرمایه مجید است در عالم هنر. و طبیعی است که دوستان مجید، نسبت او از حساسیت بیشتری برخوردار باشند.