باید از چند سکانس خوب و تأثیرگذار فیلم هم نام برد. مثل سکانس شیر دادن حلیمه به پیامبر و سکانس کنار دریا که حس و حال خوب فیلمهای «مجیدی دوستداشتنی» در آن موج میزند. در سکانس حمله پرندگان به سپاه ابرهه نیز جایی که پرندهها دور کعبه طواف میکنند و یا جایی که نمایی نزدیک از پرندهای که سنگ دردهان دارد نشان داده میشود، حس معنوی فوقالعادهای وجود دارد اما…
نگاهی تحلیلی به فیلم محمد (ص) آخرین ساخته مجید مجیدی
تکرار مشکلات «روز رستاخیز» در آخرین ساخته مجیدی
سینما پلاس ـ رضا استادی: سالها قبل در میانههای دهه 80 که سریال تلویزیونی مختارنامه در حال تولید بود و من هم مسئولیت کوچک «روابط عمومی» آن را به عهده داشتم، شبی از شبهای فیلمبرداری صحنههای جنگ کوفه، «مجید مجیدی»، «رضا میر کریمی» و یک فیلم ساز دیگر میهمان شهرک سینمایی مختارنامه شدند. سریال تقریباً تا نیمهراه تولید رسیده بود. از همان ابتدای کار، به درخواست من و موافقت تهیهکننده و کارگردان، در هیچ خبری از عناوین: فاخر، عظیم، بزرگترین، پرهزینهترین و… استفاده نمیکردیم و از همکاران رسانهای محترم هم تقاضا میکردیم چنین عبارتهایی را درباره سریال به کار نبرند. تصور بیرونی از مختارنامه فقط «سریالی تاریخی» بود و البته پای هر بنی بشری که به پشتصحنه سریال میرسید، از دیدن این حجم از دکورها تعجب میکرد. سه میهمان ذکرشده هم از این قاعده مستثنی نبودند و آن شب دیدم که در مقابل کاخ دارالأماره کوفه، چگونه با تعجب به این بنا نگاه میکنند و تلاش میکنند در آن ساعت از شب، هیچ بخشی از دکور را از قلم نیندازند. آن شب پسازآن دیدار یکی از این سه عزیز به مرحوم عظیم جوانروح گفته بود: «اگی ما فیلم میسازیم، پس شما چیکار میکنید؟!» منظورش این بود که اگر ما در فضایی بدون دکور فیلم میسازیم، پسکاری که شما در این دکورهای بزرگ انجام میدهید اسمش چیست و کدامیک از اینها واقعاً فیلم است؟
تا آن تاریخ این هنرمندان چهرههایی موفق و معتبر در ژانر فیلمسازی خود بودند اما از همانجا بود که «رضا میر کریمی» ظاهراً تصمیم به ساخت فیلم «یه حبه قند» در آن ابعاد گرفت و کارگردان دیگر برای ساخت پروژههای تاریخی اشان مصممتر شد. مختارنامه این اعتمادبهنفس را در هنرمندان ایرانی انجام داده بود که «میتوان» کار بزرگ کرد! برخی کارگردان ها برای مشاوره به میرباقری مراجعه کردند و مجیدی هم درگیر ساخت فیلمی شد که سرانجام پنجشنبه 23 بهمنماه برای اولین بار رونمایی شد.
مختارنامه راه و روش ساخت پروژههای فاخر را به سینما و تلویزیون آموخت اما «فوت کوزهگری» را پنهان نگه داشت تا هم روز رستاخیز و هم محمد (ص) به مسیری مشابه بروند که حاصل آن «خلق فیلمهای بزرگ اما خالی از حس و حال» است.
حاشیه امنی برای مجیدی در سالهایی پُرآشوب
سال 1388 و پس از وقایع تلخی که گروهی از آن با عنوان «فتنه»، گروهی دیگر با عنوان «ناآرامیهای پس از انتخابات سال 88» و عدهای دیگر آن را «آشوبهای خیابانی» میدانند؛ نظام جمهوری اسلامی ایران حساب «مجید مجیدی» را از سینمای ایران جدا کرده و امکانی برایش فراهم کرد تا به یکی از دغدغههای خود ـ یعنی ساخت فیلمی درباره زندگی پیامبر اسلام (ص) ـ بپردازد. برنامهریزی برای تولید فیلم هم بهگونهای صورت گرفت که زمان نمایش اثر، دولت پس از دولت محمود احمدینژاد باشد. بهاینترتیب مجیدی و جمعی از همفکرانش که در انتخابات حساس سال 88، بر روی کاندیداهایی سرمایهگذاری کرده بودند که در این انتخابات نهتنها رأی نیاورند بلکه از چهارچوب نظام هم بیرون رفتند؛ این امکان را پیدا کردند که در آن سالهای پرحاشیه، در حاشیه امنی به نام «روستای الهیار» در جاده قم، به ساخت فیلمی تاریخی مشغول شوند. تصمیم هوشمندانه حاکمیت در آن مقطع باعث شد تا «مجید مجیدی» بهعنوان سرمایهای هنری و معنوی برای جمهوری اسلامی ایران حفظ شود. تجربههای تلخی از ورود هنرمندان به عرصه سیاست پیش از آن ثبتشده بود که نمونه مهم آن «محسن مخملباف» بود که با حضوری عجولانه و احساسی در عرصه سیاست برای همیشه «سوخت» و از دایره اعتماد نظام جمهوری اسلامی بیرون رفت و به عنصر دستمالیشدهای برای گروه مخالف خارج از کشور تبدیل شد.
محمد (ص) فیلمی سخت و پُر زحمت
فیلم محمد (ص) آغاز و پایان خوبی دارد. زبان نوشتاری فیلم ساده و روان است. صحنهپردازیهای مفصل، کارگردانی دقیق، بهرهگیری مناسب از جلوههای ویژه رایانهای، بازسازی دقیق یک واقعه و… ازجمله ویژگیهای مثبت فیلم است. تماشای اثر نشان میدهد برای ساخت آن زحمت و انرژی فوقالعادهای صرف شده و درصحنههای فراوانی میتوان ردپای نگاه مجیدی را در فیلم مشاهده کرد اما فیلم چند مشکل عمده دارد.
اگر فرض اولیه این است که فیلم محمد (ص) برای مخاطب خارجی ساختهشده است، عدم حضور بازیگران بینالمللی ضربهای جدی به فیلم وارد ساخته است. بازیگران زن فیلم با حداقل گریم مقابل دوربین رفتهاند و البته آنچه از آنها در فیلم تماشا میکنیم بیشتر نوعی بازی تیپ گونه است تا بازی متکی به حس و حال! مشخصاً «جمیله» زنی حسود است، «آمنه» و «حلیمه» هم زنانی مهربان و مادر هستند با همه مشخصات این تیپ از شخصیتها.
در میان بازیگران مرد فیلم بهجز «داریوش فرهنگ» و «محسن تنابنده» نقشآفرینی جذابی مشاهده نمیشود. «علیرضا شجاع نوری» و «مهدی پاکدل» جزو بازیگرانی هستند که در سینما نقش کاراکترهای آرام و اصطلاحاً «سرد» را به عهدهدارند و در این فیلم نیز هنرنمایی خاصی از آنها شاهد نیستیم. فیلم هم آنقدر به این شخصیتها نزدیک نمیشود که با آنها به لحاظ حسی درگیر شویم و داستان را از زاویه نگاه آنها دنبال کنیم.
فیلمی در این ابعاد که ازنظر بودجه نیز محدودیت نداشته، حتماً باید از چند بازیگر خارجی استفاده میکرد تا در نمایش بینالمللی برای مخاطب عام خارجی جذاب باشد. شاید به همین دلیل است که فیلم باوجود سه بار نمایش برای هیات انتخاب جشنواره برلین، توفیقی برای حضور در این جشنواره کسب نکرده است!
روایتی امروز از قصهای کهن
در فیلم محمد (ص)، صرفاً داستان تولد و زندگی آن حضرت روایت نمیشود. فیلم مقاطع خوبی برای بیان داستان انتخاب کرده و با شروع از شعب ابیطالب و پایان داستان در آن مکان، پیامی امروزی را به مخاطب ارائه میدهد که هیچ تحریم و حصری برای همیشه پایدار نیست و اگر خدا بخواهد، در صفوف تحریم کنندگان تزلزل و سستی ایجاد خواهد کرد. این پیام این روزها و در آستانه به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای مفهومی عمیق دارد که حتماً در گوشه ذهن مجیدی هم بوده است.
حضور شخصیت «اشموئیل» و مواجهه او با بزرگان دین یهود و نیز اشاره به بزرگان دین مسیح در طول فیلم و تأکید بر مسئله «ظهور منجی» نیز بهشدت به کار این زمانه میآید. در سالهای اخیر مسئله «ظهور منجی» از نکات مهم و موردتوجه جامعه جهانی بوده است.
باید از چند سکانس خوب و تأثیرگذار فیلم هم نام برد. مثل سکانس شیر دادن حلیمه به پیامبر و سکانس کنار دریا که این دومی حاصل زحمت و تلاش مرحوم جواد شریفی راد است ـ حس و حال خوب فیلمهای «مجیدی دوستداشتنی» در آن موج میزند. در سکانس حمله پرندگان به سپاه ابرهه نیز جایی که پرندهها دور کعبه طواف میکنند و یا جایی که نمایی نزدیک از پرندهای که سنگ دردهان دارد نشان داده میشود، حس معنوی فوقالعادهای وجود دارد اما مشکل فیلم این است که چنین روحی در کل فیلم غلبه ندارد و صرفاً به چند سکانس خاص محدود است. کلیت فیلم به دلیل شکوه و جلال و جبروتش به «اثری مکانیکی» پهلو میزند و از این حیث، فیلم مجیدی دارای همان مشکل فیلم «روز رستاخیر» احمدرضا درویش است؛ هر دو این فیلمها آنقدر درگیر خلق «تصاویر بدیع و جذاب» شدهاند که حس و حال کارگردانی که باید در کار جاری باشد را فراموش کردهاند! فیلم مجیدی را میتوان از یکجهت نسخه تکاملیافتهتر فیلم «ملک سلیمان» ساخته شهریار بحرانی دانست که چند پله ـ فقط چند پله ـ بالاتر از آن قرار میگیرد و اعتقاد دارم همچنان «روز واقعه» بهترین و حسیترین فیلم دینی ـ مذهبی تاریخ سینمای ایران است که در مرتبهای قرارگرفته که به این سادگیها امکان دسترسی به آن وجود ندارد.
ساخت فیلمی بزرگ بدون بهرهگیری از «عقل جمعی»
در عنوانبندی پایانی سریال، نام تعداد محدودی از عوامل سینمای ایران دیده میشوند که در ساخت این اثر مجیدی را همراهی کردهاند. از جمع سینماگرانی که در سالهای 88 تا 92 مطرود سیستم جواد شمقدری بودند، بسیاری در این عنوانبندی حضور دارند و بسیاری دیگر هم در دوره جدید، پُست سازمانی گرفتند و در جشنواره فیلم فجر مسئولیتهای مختلف را قبول کردند. «رضا میر کریمی»، «کامبوزیا پرتوی»، «علیرضا رضا داد»، «محمدمهدی حیدریان»، «بیژن میرباقری» و… از این جملهاند. شاید همین دایره محدود و کمتجربه یکی از لطمههای جدی به فیلم وارد کرده است. واقعیت این است که این بودجه 110 میلیارد تومانی که نه در شرایط اقتصادی خوب و پررونق، بلکه در شرایط تحریم و مشکلات اقتصادی کشور در اختیار این گروه قرار داده شد، قرار نبود صرفاً در میان عدهای محدود توزیع و تقسیم شود. روند ساخت چنین فیلمی و تصمیم برای به نتیجه رساندن آن در کمتر از 5 سال، اتفاقی مبارک و مهم است که همه آن را تحسین میکنند اما هرگونه ضعف در خود فیلم، مسئولیتی است که گروه سازنده باید آن را بپذیرند. آیا نمیشد از مشاوره و حضور کارگردانهایی مانند «داوود میرباقری» اتفاقاً همان «فوت کوزهگری» را میشناسد، برای ساخت این کار بهره گرفت؟ در سریال مختارنامه داوود میرباقری نه بودجه 110 میلیاردی داشت و نه نیروی فنی خارجی اما به دلیل احاطه بر همان «فوت کوزهگری»، با استفاده از علیاصغر خوانی زنی روستایی، چنان شوری را در مخاطب ایجاد کرد که بیننده از همان عنوانبندی باکار رابطه حسی برقرار میکرد. مختارنامه با بودجهای حدوداً 30 میلیاردی در 2400 دقیقه داستان خود را روایت میکرد اما فیلم محمد (ص) با بودجه 110 میلیاردی در 190 دقیقه روایتگر داستان است.
هزینههای بیمورد در فیلم مجیدی
در این فیلم برخی از هزینهها نیز بیدلیل صورت گرفته و توجیه مناسبی برای آن وجود نداشته است. مثلاً در بخش موسیقی، آنچه موزیسین اسکاری تولید کرده، هیچ تفاوتی با آهنگهای «مجید انتظامی» و «محمدرضا علیقلی» ندارد و حتی فیلمبرداری استرارو نیز با در اختیار داشتن آن تجهیزات و امکانات، تفاوتی باکار هنرمندان ایرانی همچون: «محمود کلاری»، «حمید خضوعی ابیانه»، «علیرضا زریندست» و… ندارد و فقط وجود «تجهیزات» است که این بخش را برجستهتر میکند و ایکاش بودجهاین بخشها صرف پرداخت دستمزد بازیگران بینالمللی میشد و از عوامل ایرانی برای این بخشها استفاده میشد.
آبروی سازندگان در گرو پخش جهانی فیلم
در سینمای ایران «تولید» پایان مسئولیت اغلب فیلمسازان است چون در همین مقطع سودی که باید نصیب سازندگان شود، بهدستآمده و طبیعی است که انگیزهای برای ادامه کار و اکران گسترده وجود نداشته باشد اما درباره فیلم محمد (ص)، تلاش برای عرضه مناسب فیلم در سطح جهان به آبروی سازندگان و ازجمله مجید مجیدی پیوند خورده و اگر فیلم در این زمینه نتیجهای حاصل نکند، این مسئله به معنای شکست و پایان کار این فیلمساز معتبر خواهد بود! برای همین لازم است سازندگان فیلم نهایت تلاش خود را در این زمینه صرف کنند. در مناسبات بینالمللی سینمای امروز جهان، شرکتهایی همچون: «میراماکس» یا «سونی پیکچرز» با دریافت مبالغی حاضرند پخش بینالمللی فیلم را انجام دهند اما باید در این زمینه هم برنامهریزی دقیقی انجام داد تا اگر فیلم واقعاً امکان موفقیت در عرصه بینالمللی را ندارد، هزینه سنگینی برای آن صرف نشود. زمان سه ساعت و دهدقیقهای فیلم بسیار خستهکننده است و در میان چهرههای حاضر در سینما فرهنگ که برای تماشای این اثر آمده بودند، میشد کلافگی و خستگی را مشاهده کرد که حتی باعث شده بود برخی در میانههای فیلم «چُرت» بزنند. فیلم مجیدی «قهرمان محور» نیست و به همین دلیل تماشای آن برای این مدت طولانی سخت است و جا دارد نسخهای کوتاهتر برای بخش بینالملل از آن عرضه شود و نسخه مفصلتر آن برای تلویزیون و در قالب سریال آماده شود.
مطالب مرتبط: