سینما مثبت: حاصل ده سال فعالیت سعید روستایی در سینمای بلند ساخت چهار فیلم است که وجه اشتراک آنها پرداختن فیلمساز به مشکلات اجتماعی و نگاه دراماتیزه او به این موضوعها است اما این کارنامه هنری با فراز و فرودهای متفاوتی مواجه است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری_تحلیلی سینمامثبت،ابد و یک روز و متری شش و نیم بهترین آثار کارنامه کاری سعید روستایی است. برادران لیلا یک بیانیه سیاسی است که گاه داستان را رها کرده و سوار بر معانی و کنایههای سیاسی میشود و زن و بچه نیز فیلمی است که با وجود رگههای پُر رنگی از درام تلاش میکند تا با انتخاب ساختار تصویری نامتناسب، تنه به تنه فیلمی روشنفکری بزند.
داستان فیلم بسیار ساده و سر راست است و بی شباهت به درامهای ترکیهای نیست.فیلم بر أساس مثلثی عشقی میان مهناز و مهری از یک طرف و مردی میانسال به نام حمید شکل میگیرد.حمید مدتی است با مهناز در رابطه است و به او علاقه نشان داده اما در جلسه خواستگاری، ناگهان حمید با دیدن مهری خواهر مهناز منقلب شده و دل به او میبازد.
انگیزههای مهناز در ارتباط با مردی مانند حمید قابل درک است؛ او زنی است که همسرش را در پی ورشکستگی از دست داده و با دختر و پسرش – علیار و ندا- زندگی میکند. علیار پسر نوجوانی با کلکسیونی از ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی است. برای زنی در جایگاه مهناز، پیرپسری مانند حمید موقعیت مناسبی برای سر و سامان یافتن است اما مهری که دختری جوان و شاغل است چرا باید دلباخته فردی مانند حمید شود؟ این شخصیت حتی در یک یک دون ژوان هم پرداخت نشده تا حداقل از این منظر برای مهری جذاب باشد.
نیمه اول فیلم با تمرکز بر شخصیت علیار پیش میرود و پس از حذف او از قصه ماجرای مهری و حمید به داستان اضافه میشود.فیلم به شدت قابلیت تبدیل شدن به یک درام سوزناک را دارد و در این مسیر ریزه کاریهای فیلمساز بسیار خوب و جذاب است.البته در حین این ریزه کاریها کارگردان به سراغ نوعی از فرم تصویری میرود تا فیلم را به اثری روشنفکرانه تبدیل کند تا خدای ناکرده بابت روایت سرراست و جذاب داستانش تفکیر نشود! تاکید بیش از حد بر فرفره علیار و پیوند زدن آن با هواکش، پلانهای متعدد از نمایش بسته بودن درب مدرسه و گیر افتادن دانش آموزان در یک سو و اولیا آنها در سوی دیگر،نمایش مکرر راه پلههای خانه مهناز – که البته برای یکبار زیبا است- برخی از این موارد است که در تناقض با صحنههای زوم این و زوم آت فیلم قرار میگیرد که از نظر تصویری یادآور فیلمهای هندی است.برعکس صحنههایی مانند حضور مهناز و پدر شوهر در دادسرا که با حرکت دوربین از یک سمت به سمتی دیگر، فیلم به گزارشهای تلویزیونی شباهت مییابد.
پلانهای دو نفره فیلم که در آن دربهایی باز و بسته میشود نیز از بخشهای قابل تامل فیلم است.
فیلم چند صحنه جذاب دارد مانند: گفت و گوی ماموران پلیس با ندا در داخل بیمارستان،استفاده از آمبولانس به عنوان جای خواب،مواجههای مهناز با گذشته علیار و….برخی از آنهاست.
طرح مباحث حقوقی در فیلم نیز بخش دیگر داستان است که قرار است فضایی انتقادی به فیلم بدهد تا محملی برای نمایش جشنوارهای فیلم شکل بگیرد.
شخصیت مهناز در فیلم سردرگم است.او از زنی عامی تا زنی روشنفکر
در نوسان است. گاه چنان گریه میکند که آب بینیاش راه میافتد و این مساله در فیلم به تصویر کشیده میشود! این شخصیت تا حدودی تداعی کننده شخصیت شیرین در سریال شهرزاد به عنوان یکی از بازیهای به یاد ماندنی پریناز ایزدیار است.
در پایان فیلم نیز یک پلان طولانی از مواجهه مهناز با فرزند مهری داستان را خاتمه میدهد! پلانی که بیشتر یادآور سریالهای تلویزیونی با موضوع فرزند آوری است و روستایی نشان میدهد که با آن سکانس پلان طولانی چقدر در نمایش هندیوار از حضور کودک در فیلم و نقش موثر آن به پایان دادن ناگهانی به تمامی مشکلات یک خانواده تبحر دارد و میتواند با یک صحنه اینچنینی «مسوول پسند»،تلخی و کنایههای سیاسی اثر قبلیاش را بشورد و ببرد!