به گزارش وب سایت خبری ـ تحلیلی سینماپلاس، امروز دوشنبه بیست و هفتم تیرماه در مجتمع کوروش در غرب تهران، فیلم سینمایی شهر موش های 2 که در طول دو سال گذشته اخبار مختلفی از ساخت آن به گوش می رسید، برای اهالی رسانه ها رونمایی شد. مرضیه برومند(کارگردان)،فرهاد توحیدی(فیلم نامه نویس) و علی سرتیپی(تهیه کننده) از عوامل این پروژه بودند که در ابتدای این جلسه به شرکت کنندگان خوش آمد گفتند. گروهی از کودکان نیز به همراه والدین خود در سالن حضور داشتند تا درکنار پدران و مادران خود درباره این فیلم قضاوت کنند.
فیلمی با ظاهری آبرومند
مرضیه برومند که بعد از پروژه ناموفق «قصه های آب پریا» که نوروز سال 1392 از شبکه دو پخش شد، در اثر جدید خود همان مسیری را پیموده که سازندگان «کلاه قرمزی» دنبال می کنند. «ساخت آثاری جدید بر اساس برندهای قدیمی» فرمولی است که در شرایط فعلی سینمای ایران اگر پاسخ مناسبی دریافت نکند، شکست سنگینی هم برای سازندگان در پی نخواهد داشت و میزان قابل توجهی مخاطب را به سینما خواهد آورد.
سازندگان این فیلم نیز با بهره گیری از اسپانسرهای مختلف همچون: بانک گردشگری، کرمان موتور، بیسکوئیت مینو و…. موفق به ساخت اثری شده اند که تفاوت فراوانی با آثار عروسکی دارد. فیلم دکور آبرومندی برخوردار است، سر و شکل مرتبی دارد، صداپیشه ها به خوبی برای آن انتخاب شده اند و از جنبه های مختلف فنی، کیفیت هنری خوبی در اثر اتفاق افتاده است.
داستان این فیلم از بزرگسالی شخصیت های عروسکی فیلم اول آغاز می شود. هریک از عروسک ها ازدواج کرده اند و با هم در شهری زیبا و مدرن زندگی می کنند. فرزندان آنها حالا با یکدیگر همکلاسی هستند و مشغول به تحصیل در مدرسه می باشند. فضای فیلم به نوعی یادآور فیلم های موسوم به «شمال شهر به بالا» است. در مدرسه موش ها ارکستری وجود دارد که آهنگ های پاپ می نوازد و معلمی که گیتار می زند. خانه اغلب بچه موش ها ـ یه به تعبیر فیلم موش وندها ـ شیک و زیبا است. موش ها گهگاه زیر آواز می زنند و شعرهایی را با یکدیگر همخوانی می کنند. حضور موشی جوان به نام «فرموش» در مقام معلم جدید شهر، باعث می شود تا پای بچه ها به خارج از شهر باز شده و در آنجا با بچه گربه ای با نام «پیشو» آشنا شوند. پیشو داخل سبدی است که آب آن را آورده و طبق آنچه از طریق نامه داخل سبد روایت می شود، مادر پیشو با قرار دادن فرزندش داخل این سبد، او را از دست «اسمشو نبر» که دشمن مشترک گربه ها و موش ها بوده نجات داده و از یابنده خواسته تا پیشو را که پدرش توسط اسمشو نبرها به قتل رسیده را نجات دهند.
اسمشو نبر، نوعی از گربه است که وحشی شده و حالا نه تنها بلای جان موش ها شده، بلکه گربه ها را نیز تهدید می کند. این همان مساله ای است که سبب می شود موش ها طی اتحاد با پیشو، به اسمشو نبرها مبارزه کنند.
قصه ای که پیش نمی رود
یکی از مهم ترین نقطه ضعف های فیلم شهر موش ها آن است که با وجود حضور نویسنده ای توانا همچون فرهاد توحیدی، قصه و رویداد خاصی را پیش روی مخاطب نمی گذارد. فیلم از این نظر اثری خطی و بدون افت و خیز است. حوادث مهم فیلم به یافتن پیشی، پنهان کردن او از چشم اهالی شهر موش ها و در نهایت مبارزه با «اسمشو نبرها» خلاصه می شود. فیلم از ریتم زندگی امروز جامعه و بخصوص بچه هایی که حالا دیگر به سادگی با رایانه و تبلت کار می کنند بهره نبرده است. شاید به همین دلیل است که در سالن نمایش، واکنش اندکی از کودکان تماشاگر فیلم مشاهده شد. البته در برخی مواقع شوخی های فیلم باعث خنده مخاطبان می شد اما از جایی به بعد مخاطب نمی داند باید در قصه چه چیزی را دنبال کند و امکان همذات پنداری فیلم با مخاطبان از میان می رود.
شهر موش ها فیلمی است که سازندگانش لایه های پنهانی را برای آن در نظر گرفته اند. یکی از نکات مستتر در فیلم، بی اعتمادی موش ها به قانون است. «آژان دوموشان» رییس پلیس شهر موش ها شخصیتی متکبر است که حتی حاضر نیست در رستوران دونگ غذای خود را بپردازد. هربار صدای آژیر ماشین او شنیده می شود، اهالی یا تصور می کنند او با این تمهید قصد رساندن فرزندش به مدرسه را دارد یا اینکه درمسیر رستوران است. در نهایت نیز کودکان شهر هستند که به جنگ اسمشو نبرها می روند و در چنین شرایطی فرزند آژان اقدام به آدم فروشی و لودادن بچه موش ها به دشمنان شهر می کند.
موش ها در شهر موش های 2 به شدت اهل تساهل و تسامح هستند. آنها برای از بین بردن دشمن واقعی خود ـ اسمشو نبرها ـ با گربه ها نیز متحد می شوند. جنگ آنها با دشمنان خود از طریق تونل های زیرزمینی صورت می گیرد و حمله دشمن به شهر نیز از طریق هوا انجام می شود! موش ها با وجود آنکه دشمن خود را دفع کرده اند، در ابتدای فیلم در حصر به سر می برند و اجازه خارج شدن از شهر را ندارند و خروج چند بچه موش از شهر، وقایع داستان را رقم می زند. این اتفاق ها شما را به یاد چه چیزی می اندازد؟!
جنبه های صنعتی یک پروژه کودکانه
شهر موش ها از هر تمهیدی برای جذب مخاطب بهره برده و حتی موش ها را به رپ خوانی هم وادار کرده است. توانایی سازندگان فیلم در جلب مشارکت از بخش های مخلتف اقتصادی و برنامه ریزی مناسب برای اکران قابل ستایش است. حتی به برخی پیام های اخلاقی نیز به خوبی توجه نشان داده شده است. مثلا در جایی از فیلم که بچه موش ها می خواهند اتوموبیل ضدقهرمان ها را به آتش بکشند، یک موش دانا به نام «کوروموش» آنها را از این اقدام بازمی دارد وخود مسوولیت این کار را به عهده می گیرد تا ذات پاک و بی آلایش کودکان به قتل آغشته نشود.
تلاش سازندگان فیلم برای فعالیت در عرصه کودک و ساخت فیلمی برای کودکان قابل تقدیر است اما به نظر می رسد این اثر از نظر مضمونی تناسبی با شرایط امروز جامعه نداشته باشد و صرفا مناسب دورانی باشد که جامعه ایران از نظر هنری با محدودیت های مختلفی مواجه بود و امکانات تفریحی به اندازه امروز گسترده نبود، دورانی که فیلم سازان نیز انگیزه بیشتر و حال و هوای کودکانه تر و لطیف تری داشتند. در روزهای آینده استقبال کودکان از فیلم میزان توفیق سازندگان اثر را بیشتر مشخص خواهد کرد.