ميگويد فيلم زياد ميبيند و به تازگي “مونيخ”استيون اسپيلبرگ را ديده اما نظرش را مستقيم درباره اين فيلمساز يهودي مطرح نميكند. “آشغالهاي دوستداشتني” محسن اميريوسفي هم كه توقيف شده را در خانهاش ديده اما به گفتن يك جمله اكتفا ميكند: فيلم خوبي بود اما اي كاش همين فيلمنامه را به ارشاد ميدانند و مجوز ميگرفت.
سینماپلاس دیدگاه متعالی نوه امام خمینی(ره) را تحسین میکند
سیدحسن خمینی: ای کاش “آشغالهای دوست داشتنی” مجوز میگرفت
سینماپلاس: مینا اکبری روزنامه نگار توانای ایرانی در یکی از تازه ترین پستهایش در شبکه اجتماعی نکات جالبی را بیان کرده از دیدار خود و همکارانش در روزنامه “اعتماد” با سیدحسن خمینی نوه امام(ره). به گزارش سینماپلاس یکی از جالبترین نکات این یادداشت جایی است که سیدحسن از ابراز علاقه اش به “آشغالهای دوست داشتنی” محسن امیریوسفی سخن گفته است؛ فیلمی که هرچند گمان زده میشد بعد از تغییر دولت مشکل نمایش عمومی اش حل شود اما همچنان در وضعیتی نامعلوم به سر می برد.
پرهیز سیدحسن از ورود به حوزه فرهنگ
مینا اکبری پست خود را با سخن گفتن درباره عکسی که ضمیمه کرده آغاز کرده و می نویسد:«اين عكس حاصل يك ميزانسن اشتباه از سوي دانيال شايگان است. يعني نه حاج حسن آقاي خميني آنقدر خجالتي و كمرو هست و نه من آنقدر راحت و پرحرف. ديدار هم اصلا رسمي نبود و بحثها هم اتفاقا صميمانه و گرم. البته حیطه پرخطر و چالش و تفسیر فرهنگ همیشه برای آدمهاي سياسي مثل منطقه مینگذاری شده است بنابراين آنها سعی ميكنند به گونهای درباره آن صحبت كنند تا کمترین گزند به آنها برسد. به همین دلیل وقتي با حسن آقاي خميني درباره سیاستهای فرهنگی دولت جديد صحبت ميكنم احساس ميكنم او هم از اين كه مستقيم به اين حوزه ورود كند پرهيز دارد.»
مینا اکبری در کنار حسن خمینی
“آشغالهای دوست داشتنی” فیلم خوبی بود
به گزارش سینماپلاس اکبری در ادامه درباره علایق سینمایی سیدحسن می نویسد:«ميگويد فيلم زياد ميبيند و به تازگي “مونيخ”استيون اسپيلبرگ را ديده اما نظرش را مستقيم درباره اين فيلمساز يهودي مطرح نميكند. “آشغالهاي دوستداشتني” محسن اميريوسفي هم كه توقيف شده را در خانهاش ديده اما به گفتن يك جمله اكتفا ميكند: فيلم خوبي بود اما اي كاش همين فيلمنامه را به ارشاد ميدانند و مجوز ميگرفت.»
“گاو”ی که امام(ره) دوستش داشت و “سنتوری” که رنگ پرده ندید
اکبری در ادامه یادداشت خود می آورد:«حالا نوبت اوست كه از من درباره وضعيت سينماي ايران بپرسد. ترجيح ميدهم با مثالي نتيجهگيري را به خودش واگذار كنم. ميگويم فيلم “گاو” داريوش مهرجويي در سال 1348 از وزارت فرهنگ و هنر شاهنشاهي مجوز نمايش ميگيرد و نمايش پيدا ميكند. سال 1357 وقتي نظر پدربزرگ گرامي شما را درباره سينما ميپرسند ميگويد فيلم “گاو” را دوست دارد. 4 دهه بعد همين كارگردان مورد علاقه پدربزرگ شما فيلمي ميسازد به نام “سنتوري” درباره معضل اعتياد در كشور. اين بار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مجوز ساخت صادر ميكند، اما هيچ گاه رنگ پرده سينما را نميببيند. حالا خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! جواب فقط يك لبخند تلخ است…»
پایان مطلب/