سینما مثبت: در فضای به شدت سیاست زده حاکم بر تولیدات سینمایی به نمایش درآمده در جشنواره فیلم فجر، آثاری مشاهده میشوند که با وجود ایدههای خوب اصطلاحا «ابتر» ماندهاند. فیلم شمال از شمال غربی یکی از همین آثار است.
![](https://30nemaplus.ir/wp-content/uploads/2025/02/shomal-az-jonoob-1022x1024.jpg)
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری-تحلیلی سینمامثبت،این فیلم قصه زن و شوهری به نام بابک و زهره را روایت میکند که در سالهای آغازین جنگ عراق با ایران در شمال کشور زندگی میکنند. زهره هوادار سازمان منافقین است و در عملیاتی که این سازمان در شمال کشور در تدارک انجام آن است نقشی پُر رنگ و مهم دارد. برخلاف او محسن علاقهای به فعالیتهای سیاسی ندارد و صرفا به دنبال حفظ خانواده و محافظت از فرزند مشترکشان است.
این ایده بسیار جذاب و سینمایی است. بازیگر نقش بابک – امیر آقایی – شخصیتی کاریزماتیک و جذاب است و به لحاظ بازیگری هم درست هم انتخاب شده است.با این نگاه فیلمهای موفق فراوانی هم ساخته شده که یکی از نمونههای مهم آن «بازیهای میهن پرستانه» با بازی هریسون فورد است.فیلمی که در آن یک مامور سازمان سیا در لندن،جهت حفاظت از خانواده خود به طور اتفاقی یک چریک ایرلندی را به قتل میرساند که قصد ترور خاندان سلطنتی انگلستان را داشته است. برخلاف تصور انگلیسیها او برای دفاع از خاندان سلطنتی این کار را نکرده بلکه برای حفاظت از خانواده خود چنین اقدامی را انجام داده است.
حالا در فیلم حمید زرگر نژاد تا میانه داستان شخصیت بابک به خوبی ترسیم شده و مناسبات او درست خلق شده است و حتی ماجرای فرار او و رسیدن به نیروهای خرابکار درست ترسیم شده اما سازنده اثر آنقدر دلبسته شخصیتهای اطلاعاتی فیلم است که فراموش میکند حتی فرجامی قابل قبول برای این پدر به تصویر بکشد. داستان میتوانست بر همین شخصیت متمرکز شود و مبارزه او با همسرش زهره و دیگر خرابکارها را به تصویر بکشد و از این حیث فیلمی نمادین شود که طی آن مرد برای آینده فرزندش مقابل این خرابکارها میایستد اما فیلم پُر شده از بیان تاریخهای متعدد که گاه تکرار آن آنقدر زیاد و بیدلیل است که مخاطب گیج و گنگ میشود.
فیلم اکشن قابل قبولی دارد و ریتم خوبی پیدا کرده و برخلاف فیلمهای دیگر ارگانی کمتر شعار میدهد و با پرداختن به موضوعی ملی، چتر خود بر سر مخاطبان را گستردهتر میکند.حتی در بخشهایی با نمایش نماز خواندن منافقین قصد دارد وارد تحلیلهایی شود که متاسفانه در این بخش به شدت محافظهکار است و این خط جذاب را ادامه نمیدهد.
شاید پس از «روز شیطان» ساخته بهروز افخمی این فیلم از معدود آثار واقع گرایی باشد که ضد قهرمانهایش ترسناک و باور کردنی هستند.فیلم تعداد زیادی اسم دارد که مخاطب را به یاد رمانهای روسی میاندازد! در بخش هایی از فیلم دیالوگهای مصطفی زمانی شنیده نمیشود. بیان او مشکل دارد و گاهی تو دماغی حرف میزند. چند صحنه خوب و پُر و پیمان دارد و انتخاب پل ورسک هم جذاب است اما گاهی به دامن شعار میافتد؛ مثل گیر کردن منافقین و گاهی صحنهها شکل نمیگیرند مثل گلوله خوردن سرباز در مرداب که اساسا این مساله نشان داده نمیشود.