سینما مثبت: «تاریخ معاصر» قصه شیرین و جذابی است که شبکه من و تو هر چند وقت یکبار در قالب مستندی تلویزیونی با تصاویر جذاب و فریبنده آن را به سلیقه خود برای مخاطبانش روایت میکند و حال پس از مستندهایی درباره رضاشاه،فرح پهلوی و انقلاب ۵۷ نوبت به مستندی درباره پرویز ثابتی رسیده تا متناسب با ذائقه مخاطب ایرانی روایت گردد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری-تحلیلی سینمامثبت، فقدان برنامههای تلویزیونی جذاب و تحلیلی در شبکههای تلویزیونی داخلی باعث شده تا نگاه مخاطبان به سمت شبکههایی مانند من و تو بچرخد و هر آنچه از این شبکهها پخش میشود را به مثابه تاریخ و عین حقیقت دانسته و آن را با اشتیاق ببلعند.این مستندها ساختاری به شدت حرفهای دارند، به آرشیوی غنی دسترسی دارند، سازندگانش دریافتی دقیق از جامعه ایرانی دارد و به همین دلیل متناسب با ذائقه ایرانی و شرایط روز ساخته و نمایش داده میشود والا از این جنس مستندهای تاریخی پیشتر توسط «حسین دهباشی» در برنامه ویديویی خشت خام ساخته و نمایش داده شده است.
شکنجهگرهای ساواک به زندانیها شکلات میدادند؟
جان مایه مستند پرویز ثابتی اثبات اتحاد میان مذهبیها و کمونیستها در براندازی نظام شاهنشاهی است که در عنوان بندی با عبارت اتحاد نامقدس مورد تاکید قرار گرفته است!به همین دلیل در بخشهایی از مستند صحبتهای محمد رضا شاه به صورت موازی با صحنههای خرابکاری تلفیق میشود. این جان مایه دقیقا برگرفته از شرایط روز جامعه است که مخاطبان این شبکه حس مثبتی نسبت به روسیه ندارند و حالا این مستند با این مهندسی به سراغ تطهیر ثابتی میرود؛ چه بسا اگر تهرانیها،دکتر حسینیها،آرشها،دکتر منوچهریها و دیگر شکنجهگران ساواک زنده بودند و در چنین برنامهای حضور مییافتند؛ به جای اعتراف به شکنجه زندانیان سیاسی اعلام میکردند که مثلا ما به زندانیان شکلات و بیسکوئیت میدادیم و اینگونه آنها به جرائم خود اعتراف میکردند! البته مستند با تاکید بر اینکه در دوره مصدق نیز شکنجه انجام میشده تلاش میکند تا این مساله را عادی جلوه دهد.
اینکه حکومتی دیکتاتور گونه از جنس پهلوی برای تداوم بقا خود اقدام به دستگیری و شکنجه زندانیان کند امر عجیب و غیرقابل باوری نیست. اگر گذرتان به موزه عبرت افتاده باشد؛ خواهید دید که حتی حضور چند ساعته برای بازدید از این مکان در شرایط امروز نیز خودش نوعی شکنجه میتواند تلقی شود!
اگر روایت این مقام امنیتی از آمار زندانیان سیاسی چند هزار نفره را بپذیریم این ابهام مطرح میشود که پس این تعداد زندان بزرگ و مدرن مانند: اوین،رجایی شهر،قزل حصار و….به چه دلیلی ساخته شد؟!
نادیده گرفتن حرکت فرهنگی امام خمینی
سازندگان این اثر به شکل عامدانهای حرکت فرهنگی امام خمینی (ره) را نادیده گرفته و با الفاظ نامناسب و پُر رنگ کردن دوز کمونیستی در پی ایجاد شبهه افکنی در ذهن مخاطب هستند. در بخشهایی از این مستند پنج قسمتی نیز با پرداختن به ماجرای ترور بختیار تلاش شده تا حس میهن پرستی مخاطبان تحریک شود اما بر فرض حتی اگر بختیار زنده میماند واقعا از جانب او چه تهدیدی میتوانست کشوری مانند ایران را تهدید کند؟ البته که مستند تلاش میکند این مساله را القا کند که در آن صورت یا زیر دست صدام بودیم یا در اردوگاه چپ قرار میگرفتیم!
خروجی اقناعی
شبکه من و تو شبکهای خارج از ایران است اما خروجی آن در برنامه سازی «محتوایی کاملا اقناعی»است؛ موضوعی که درباره برنامههای تلویزیونی ایران فراموش شده و گویا صرفا این برنامهها ساخته میشوند تا ناظر پخش را اقناع کند. به همین دلیل ترکیب خوبی از تصاویر مستند را با تصاویر بازسازی شده شاهد هستیم.شیوه صحبت رو به دوربین بدون حداقلی از مداخله مصاحبه شونده بهترین شکل جلب اعتماد مخاطب است.نوع پوشش انتخابی او و رنگ سورمهای نیز وزن شخصیتی او را نزد مخاطب افزایش میدهد.ثابتی به نقطه ضعفهای شاه نیز اشاره دارد و البته تلاش میکند چهرهای مظلوم از او بسازد.مستند به نکات مثبت شخصیت ثابتی مانند مخالفت او با دستگیری پدر و مادر چریکها نیز میپردازد و این نکته را به همه چیز نسبت میدهد.
در پی این محتوای جذاب تخم «ابهام» در ذهن مخاطب کاشته میشود. مهمترین مصداق این ابهام مساله «سینمارکس»است که سالها قبل نیز اثری درباره آن در همین شبکه ساخته شده بود.ممکن است تعدادی اندک از مخاطبان این برنامه به دنبال تحقیق و مطالعه بروند اما اغلب مخاطبان هرآنچه در این برنامه گفته شده را میپذیرند
در نظر داشته باشیم که هدف برنامه صرفا سفیدسازی ثابتی نیست بلکه «احیای پهلوی» نیز هست و به همین دلیل پرچم شیر و خورشید در گوشهای از کادر قرار داده شده است.
چرا پهلوی سقوط کرد؟
مساله سقوط حکومت پهلوی در این مستند به صورتی خامدستانه طرح شده است.پیروزی انقلاب اسلامی زمینههای مختلفی داشته و حتی در خاطرات علم نیز در سال پنجاه و شش فروپاشی پهلوی پیش بینی شده اما پاسخی قابل قبول از سوی این مقام امنیتی به علت واقعی این فروپاشی داده نمیشود.کاش ثابتی حداقل در این سن و سال محافظه کاری را کنار میگذاشت و بدون دلبستگی به «اعلیحضرت!» توضیح میداد که دستگاه متبوع او چه نقشی در شدت گرفتن این فروپاشی داشت. این ابهام نیز بدون پاسخ میماند که چطور نصیری به عنوان رئیس ساواک نمیدانست شاه سرطان دارد اما تکنسینهای روسی ذوب آهن اصفهان از این مساله اطلاع داشتند!
ساختار این مستند آنقدر خوب و حرفهای است که برای مخاطب عام جایی برای تردید نسبت به محتوای آن باقی نمیماند. در یک کلام اگر بر دیده من و تو نشینیم به جز زیبایی پهلوی نمیبینیم اما این همه حقیقت نیست و گفت و گوهایی یک طرفه از این دست ارزش تاریخی ندارد و تا زمانی که مصاحبه شوندههایی مانند ثابتی در مواجهه با رسانههای مستقل و بیطرف قرار نگیرند نمیتوانند جایی برای خود در تاریخ پیدا کنند و همچنان زندگی آنها با هزاران ابهام مواجه است و قابل سفیدشویی نیست.
مطالب مرتبط: