سینما مثبت: نمایش فیلم سینمایی دسته دختران و استقبال ضعیف از این فیلم بار دیگر ریل گذاری غلط سینمای ایران در ساخت آثار به اصطلاح فاخر و عظیم را به اثبات رساند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری-تحلیلی سینمامثبت، در سینمای جهان بازسازی آثار قدیمی و اقتباسهای مختلف و متعدد از یک داستان یا واقعه امری معمول است و گاهی آثاری خلق میشوند که همه به اندازه یکدیگر جذاب و دیدنی هستند. نمونه این اتفاق اقتباسهایی است که از داستان معروف «در جبهه غرب خبری نیست» انجام شده که در هر دوره برداشت ذهنی سازندگان فیلمها از این داستان جنگی دیدنی و جذاب از کار درآمده است.
فیلم «دسته دختران» با روایت حمله عراق به خرمشهر میتوانست اثری جذاب و دیدنی باشد و در نقطه بالاتری نسبت به فیلمهایی مشابه خود نظیر کیمیا،سرزمین خورشید و دوئل قرار گیرد اما عملا ساخته منیر قیدی فقط در تکنیک و صحنه پردازی شانه به شانه آثار احمد رضا درویش قرار میگیرد و از نظر مضمونی فیلم رو به جلو و زندهای نیست.مشخصا هر آنچه در این ظرف – حمله عراق به خرمشهر- قابل بیان بوده قبلا در کیمیا و سرزمین خورشید گفته شده و درویش در دوئل نسخهای اجتماعی و به روزتر از این موضوع هم ارائه کرده که البته محدودیتهای سه دهه قبل درویش با شرایط امروز سینمای ایران قابل مقایسه نیست.
در آثاری مانند دسته دختران پول و امکانات باعث خلق صحنههای باشکوه میشود زیرا تیمهای فعال در حوزه جلوههای ویژه و صحنه پردازی به این توانایی رسیدهاند که در مقیاسهای کوچک صحنههای اینچنینی را خلق کنند.یکی از بخشهای خوب فیلم قیدی بخش جنت آباد است که البته بیش از حد طولانی میشود اما این صحنه پردازیهای پُرهزینه در این فیلم در خدمت چه موضوعی قرار گرفته است؟ روایت سقوط خرمشهر! یعنی حتی مقطع انتخابی نیز به گونهای نبوده که بتواند لحنی حماسی و قهرمانانه به فیلم بدهد.
نکته مهم دیگر اینکه فیلم به انتخاب ماموریتی انسانی برای شخصیتهای دخترش- بخوانید زنش- آنها را وارد اتفاقی مانند جابجایی مهمات کرده که شاید در واقعیت در آن دوره اتفاق افتاده باشد اما برای مخاطب امروز قابل درک و پذیرش نیست و شاید به همین دلیل است که فیلم مخاطب خود را درگیر نمیکند.شخصیتهای انتخابی نیز به جز پانتهآ پناهی نیا که شخصیت و لباس و گریمش با هم تنیده شده، شخصیتهای قابل لمسی نیستند و مشخصا نیکی کریمی در نقش یگانه با مقنعه نازیبا و جیغهای همیشگیاش تکهای نچسب به این فیلم است.
این فیلم با هزینهای فراوان ساخته شده تا با سرمایه گذاری بر روی بانویی فیلمساز یک «نرگس آبیار» دیگر در سینمای ایران متولد شود؟ اگر چنین بوده که پروژه کاملا غلط و شکست خورده است و یکی از استعدادهای خوب سینمای ایران که پیشتر در قالب فیلمی جمع و جور و صمیمی -یعنی فیلم ویلاییها- استعدادی درخشان از خود نشان داده بود را به فیلمسازی تبدیل کرده که دیگر به سختی بتواند کمر راست کند و در سینما فیلم بسازد! احتمالا شکست فیلم محمد ساخته مجید مجیدی به اندازه کافی عبرت آموز نبوده تا اثبات کند سینماگر ایرانی با پول و امکانات فیلمساز بین المللی نمیشود و آن جور فیلمهای بزرگ ساختن نیازمند تربیت ذهنی و روحیه متفاوتی است. البته در این وضعیت نیز قطعا فیلمساز مقصر نیست بلکه سهم عمده تقصیر به گردن مسوول سفارش دهندهای است که نه رمان جنگی جدید میخواند و نه فیلم روز سینمای جهان را تماشا میکند تا به درک درستی از سینمای جهان برسد؛ سینمایی که سالهاست از قالبهای شبه «دسته دختران» عبور کرده است.
سازندگان و مالکان فیلم آنقدر نسبت به عدم توفیق در گیشه مطمئن بودهاند که حتی چند عکس خوب و مناسب برای انتشار هم در اختیار رسانهها نگذاشتهاند. از همین نکته میتوان به تناقض ادعا و عمل آنها درباره فیلم پی برد. کافی است نام فیلم را در فضای مجازی جست و جو کنید و به چیزی جز عکسهای کوچک و کم کیفیت نرسید.
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای افراد،سازمانها و نهادهایی است که نام آنها در این مطلب آمده است.