سینما مثبت:حمیده جهانگیر- پخش فصل دوم سریال تلویزیونی تهران از محصولات فلسطین اشغالی به تازگی پایان یافته است.بررسی این سریال نشانگر نحوه روایت و نگاه رسانههای این کشور به فضای داخلی ایران است و حکایت از آن دارد که این رسانهها شناختی حداقلی از کشورمان ندارند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری – تحلیلی سینمامثبت، فصل دوم سریال تهران با انتساب فردی به نام «قاسم محمدی» در یکی از مسوولیتهای حساس نظامی آغاز میشود.میتوان حدس زد که منظور سازندگان این سریال از قاسم محمدی چه شخصی است؟! قاسم محمدی در ابتدای مسوولیت خود دستور اعدام خاله و شوهرخاله تامار رابینان کاراکتر اصلی سریال را به دلیل جاسوسی صادر میکند و همین مساله به بهانهای برای انتقام گیری شخصی تامار از محمدی تبدیل میگردد.
به نظر میرسد سریال تهران بیش از آنکه مخاطب ایرانی را مورد نظر قرار داده باشد ساخته شده تا از ایران تصویری هیولایی نزد مخاطب کشور فلسطین اشغالی بسازد. سازندگان سریال احتمالا به دلیل عجز از ترسیم فضایی ایرانی، نوعی از مناسبات را برای شخصیتهای داستان انتخاب کردهاند که بیشتر مناسب فیلمهای مواد مخدری از جنس امریکای جنوبی است! مشخصا روابط و مناسبات قاسم محمدی در سریال شباهتی به یک فرمانده نظامی ندارد و عامدانه این شخصیت و اطرافیانش کم هوش در نظر گرفته شدهاند به گونهای که حتی پسر او که در امریکا تحصیل کرده نیز فردی نمایش داده میشود که به شدت نسبت به زنان ضعف دارد و حداقلهای امنیتی را نیز رعایت نمیکند حال آنکه شخصیت تامار حداقل برای پسران ایرانی نه تنها جذاب نیست بلکه معمولی است و بعید است فردی در موقعیت پسر محمدی گول این زن بسیار عادی را بخورد.
سریال حتی در نمایش روابط عادی میان تامار و برادرش و پسر مواد فروش هم ناتوان است و با نمایش ابلهانه این شخصیتها تصویری کاریکاتوری از خانواده ایرانی ارائه میدهد.
سازندگان سریال تلاش کردهاند با استفاده از برخی مسائل اجتماعی ایران سریال خود را به روز نگه دارند؛ مثل اشاره به ویلاهای لواسان و منطقه باستی اما در همین ویلاها وقتی قاسم محمدی میهمانی میدهد، أنواع و اقسام نظامیها حتی با لباس فرم سبز سپاه با مسلسل در میان میهمانها ایستادهاند که این نکته از جمله تصاویر مضحک سریال است! در جایی دیگر برای معرفی یک شخصیت به عشیره و طایفه او اشاره میشود حال آنکه در تهران مطلقا چنین چیزی وجود ندارد و این مورد مشخصا در کشورهایی مانند لبنان جاری و ساری است.
موسیقی متن نقطه قوت سریال است و در زمینه داستان پردازی نیز با نمایش اختلافهای میان دستگاه اطلاعاتی فلسطین اشغالی بهره برداری خوبی از نظر داستان پردازی از این مساله شده اما سریال فاقد تاثیرگذاری حداقلی بر ذهن مخاطب ایرانی است و صرفا ممکن است از روی کنجکاوی دنبال شود.
از نظر بیان و لهجه و دیالوگ نویسی نیز تنها یک توصیف درباره سریال میتوان داشت: فاجعه!
نویسنده: #حمیده_جهانگیر
مطالب مرتبط:
دیدگاهها 1