سینما مثبت: پانزدهمین جشنواره مستند سینماحقیقت از ۱۸ تا ۲۵ آذر ماه در تهران برگزار شد. عرضه فیلمهای جشنواره درسامانههای آنلاین امکانی را فراهم کرد تا علاقهمندان بدون حضور فیزیکی در محل برگزاری جشنواره به تماشای فیلمهای این رویداد بپردازند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینمامثبت، کیفیت آثار به نمایش درآمده در این دوره از جشنواره متفاوت بود و حضور برخی آثار در بخشهای اصلی جشنواره تعجب آورد بود. در مطلب پیش روی شما درباره چند اثر به نمایش درآمده در جشنواره یادداشتی کوتاه نوشته شده است.
***جابجایی یا نابجایی ساخته پریسا گرگین
مهاجرت این روزها کلید واژهای بسیار آشنا برای ایرانیان است. حالا در چنین شرایطی فیلمی ساخته شده که سازنده فیلم با بهره گیری از اتفاقها و رخدادهای واقعی زندگی خودش اقدام به ساخت این فیلم مستند کرده است.
فیلم درباره زندگی واقعی پریسا گرگین است که پیش از انقلاب پدر و مادرش از لندن به تهران برمیگردند و در اثر جنگ زندگی خود را از دست میدهند اما دختر خاله پریسا که همراه خانوادهاش به خارج از ایران مهاجرت میکنند، زندگی خوب و آرامی را در پیش میگیرند. پریسا قرار بوده همراه دختر خالهاش از ایران برود اما بنا به دلایلی در ایران ماندنی شده و….
فیلم در کشورهای مختلفی مقابل دوربین رفته و علاوه بر خانواده دختر خاله، زندگی چند ایرانی را نیز دستمایه کار قرار داده که برخی از آنها به شدت عاشق ایران هستند و تمایلی به رفتن ندارند و برخی دیگر رفتهاند و بازگشتهاند. همین مساله فیلم را دوپاره میکند. البته قابل درک است که سازنده اثر تلاش کرده تا فیلم به تمجید مهاجرت و ترغیب جوانان به این مساله نپردازد اگر کارگردان حاصل شش سال تلاش خود را در قالب دو فیلم ارائه میکرد حتما نتیجه بهتری حاصل میشد. فیلم با این سوال به پایان میرسد که چرا باید همیشه به رفتن فکر کنیم؟
*** «ساموئل خاچیکیان؛ یک گفتوگو» ساخته امید نجوان
ساموئل خاچیکیان در سینمای ایران به ساخت فیلمهایی در ژانر دلهره شهرت دارد و البته او نوستالژی مخاطبان امروز سینمای ایران نیست اما برای نسل میانسال تماشای فیلمهای او سرشار از خاطره بوده است. امید نجوان منتقد سینمایی در این فیلم مستند با بهره گیری از تنها مصاحبه صوتی موجود از این هنرمند تلاش کرده تا خط سیر فیلمسازی خاچیکیان را مرور و تجربههای او به مخاطب را منتقل کند. فیلم تصاویری از آثار خاچیکیان را جمع آوری و با وسواس در کنار هم قرار داده است. یکی از جملههای کلیدی این فیلمساز این است: اگر در هر اثر هنری اغراق نباشد تحرک نیست.
در مجموع کارکرد آموزشی و تاریخی فیلم برجستهتر از جنبههای دیگر آن است و قطعا برای هر علاقه مند به فیلمسازی تماشای فیلم میتواند جذاب باشد.
***یکی از رویاهای من ساخته محسن هادی
کاراکتر اصلی و محوری این فیلم وحید رجبلو است. جوانی که به دلیل نقص خاص جسمانیاش در طول سالهای گذشته بارها و بارها مورد توجه واقع شده و البته با حضور در فضای کسب و کار دیجیتال موفق به نقش آفرینی موثر شده است. کارگردان در موقعیتهای مختلفی وحید را دنبال میکند اما یک روایت را مورد توجه قرار میدهد و آن هم علاقه مند شدن وحید به دختری جوان و زیبا است.
فیلم میتوانست با تمرکز بر روی همین مساله و دنبال کردن این مساله به اثری جذابتر تبدیل شود اما بیش از حد وارد حواشی زندگی وحید میشود و البته با استفاده از تکنیک ضبط تصاویر با دو دوربین،صمیمیت خود با مخاطب را نیز از دست میدهد. در طول فیلم بارها و بارها لحظاتی وجود دارد که تصور میکنیم فیلم در این لحظه به پایان میرسد اما کارگردان راضی به کات کردن نیست و به همین دلیل با وجود ایده پایانی درخشان فیلم که در آن وحید با دختری که دوستش دارد گفت و گو میکند، باز هم پایان بندی به تاخیر میافتد.
فیلم اطلاعات فراوانی را از زندگی وحید به تماشاگر میدهد؛ از علت بروز بیماری او تا راه اندازی اپلیکیشن توانیتو توسط وحید. ریتم فیلم هم کُند است
***آقای صیاد را ول کنید ساخته مریم ملک مختار
در سالهای اخیر ساخت مستندهایی با موضوع روزنامه نگاران و یا درباره روزنامه نگاران رواج یافته و علاقهمندهای به سینمای مستند نیز از تماشای چنین آثاری استقبال کردهاند. مریم ملک مختار هم در این فیلم مستند به سراغ زندگی یکی از عکاسهای قدیمی و شناخته شده رفته و با ترکیبی از عکسها و مصاحبه با این عکاس فیلم جذابی ساخته که مهمترین علت خوب بودن فیلم این است که کارگردان هیچ ردپایی از خودش در فیلم به جا نگذاشته و مانند برخی فیلمهای اینچنینی اصراری نداشته تا خودش را به دوربین حُقنه کند و راه به راه در کنار شخصیت اصلی فیلم قرار گیرد و از فیلمبردار بخواهد تا او را با سوژه در نماهای دو نفره قرار دهد! به یاد بیاوریم در همین جشنواره سینماحقیقت مستندهایی را که سازنده آن نه تنها قدم به قدم به سوژه میچسبیده و با او در داخل یک کادر قرار میگرفته بلکه مخاطب را واردار میکرده تا صحنههای متعددی از سیگار کشیدن خودش ـ یعنی کارگردان ـ در مقابل دوربین را هم تحمل کند! مستند ملک مختار به دلیل همین هوشمندی اثر جذابی است که صرفا بر روی خود شخصیت متمرکز شده و با نرفتن به سراغ خانواده سوژه در همان خط اصلی تداوم پیدا کرده است.
***چند قدم آن طرف تر ساخته محمد صالحی
درباره شخصیتهایی از جنس قاسم سلیمانی میتوان تا سالها فیلم ساخت و فیلمهای جذابی هم ساخت؛ مشروط بر اینکه برخی کارگردان هایی که عادت به سری دوزی دارند و به دنبال پروژههای سنگین و میلیاردی درباره قهرمانهای جنگ هستند به مستندسازان اجازه فعالیت در این حوزه را بدهند!
چند قدم آن طرف تر سی دقیقه مختصر و مفید درباره شهید سلیمانی از زاویه نگاه محافظان این شهید بزرگوار است. محافظانی که همیشه از آنها خواسته تا چند قدم آن طرف تر از او بایستند و همیشه با آنها چالش داشته زیرا نمیخواسته حضور آنها در ایجاد ارتباط میان این شهید بزرگوار و مردم خللی ایجاد کند.
فیلم با تصاویری از گروههای حفاظت در کشورهای دیگر آغاز میشود و سپس به معرفی اعضای تیم میپردازد. البته دسترسی به این سوژه سازنده فیلم را ذوق زده نکرده و باعث نشده تا ارزشهای هنری فیلم را فدا کند. مشخصا در جایی از فیلم که آقای خلعتبری سرتیم حفاظت خاطرهای از حاج قاسم نقل میکند، کارگردان با ظرافت صحنه گریه خلعتبری را به شکلی هنرمندانه مورد استفاده قرار میدهد.
در پایان اینکه تمام حس و حالی که فیلمی مانند بادیگارد به مخاطب منتقل نمیکند را همین مستند ۳۰ دقیقهای به بیننده منتقل میکند.
***شیرینی فروش ساخته حدیث مهرانپور
بعید است سازنده فیلم نیز باور کرده باشد که فیلمش قرار است در جشنواره مستند حقیقت نمایش داده شود! فیلم یک اثر آرشیوی با چند مصاحبه است که قرار است از طریق آن سرگذشت شیرینی در ایران را برای مخاطبانش تشریح کند اما کارگردان حتی به خود زحمت نداده که مصاحبه شوندگان را به حرکت وادار کند یا اینکه آنها را در موقعیتی خاص قرار دهد.
در هر لحظه از شبانه روز بار وشن کردن تلویزیون و انتخاب شبکه آموزش یا امید میتوانید شاهد مستندی از این جنس باشید. مستندهایی که ترکیبی از تصاویر آرشیوی با اندکی جلوههای تدوین هستند.
***روزگار گل آقایی ساخته محمدحسن یادگاری
فیلم روایتی از زندگی گل آقا است. البته صرفا زندگی کاری و سیاسی و با طیفهای مختلف اصولگرایان مصاحبه شده تا شخصیت کیومرث صابری فومنی را ترسیم کند. برای خلق این مستند زحمت کشیده شده و فیلم هم شسته- رفته و خوب از کار درآمده اما اثری از اصولگرایان در فیلم نیست. مخاطب انتظار دارد حداقل با یکی از سوژههای ثابت جلدهای گل آقا در فیلم مصاحبه شود – مثلا علی اکبر ولایتی – اما این اتفاق نمیافتد. اثری از خانواده او هم در فیلم نیست و البته ریتم فیلم خوب و جذاب است.
یکی از جملههایی که شخصیت این روزنامه نگار را ترسیم میکند از زبان مجید رضائیان بیان میشود: گُل آقا شرف را بر شهرت ترجیح داد.
***خانه بهار ساخته ناهید رضایی
فیلم طی چندین سال و در طول سفرهای کارگردان آن به روستایی به نام رمین در چابهار ثبت و ضبط شده است. داستان درباره مردی به نام عبدالحکیم بهار است که به توسعه کتاب و کتابخوانی در روستای خود کمک کرده است. فیلم ساده و صمیمی است. کاستی و ابهامی ندارد و همه چیز را به مرور بیان میکند. به اندازه خانواده عبدالحکیم را در داستان درگیر میکند و به قاعده درباره شغل و محل درآمد او توضیح میدهد. روایت خود را آرام آرام پیش میبرد که احتمالا این مساله به دلیل تجربه سازنده است و هربار با اتفاقی ساده مخاطب را سر وجد میآورد. مثل بردن کتاب از سوی عبدالحکیم برای صیادان و از همه مهمتر اینکه فیلم پُر از رنگ و زیبایی است و با یک پایان بندی به موقع به انتها میرسد.
***سمفونی حمید ساخته جعفر صادقی
حمید علیدوستی فوتبالیست پیشکسوت و پدر ترانه علیدوستی یکی از کشفهای مهم بازیگری در دو دهه اخیر است و در پایان فیلم مخاطبی که شناختی از علیدوستی دارد متوجه میشود که مبدا و ریشه این بازیگر چیست و پدری دانا تا چه اندازه بر شخصیت دخترش موثر بوده است.
فیلم اثری پُر زحمت است که با کنار هم چیدن پازلهای متعدد از زندگی این فوتبالیست روایت شده و حاصل آن شناختی دقیق از روحیات این قهرمان سابق فوتبال است. از زندگی حرفهای تا خانوادگی و از کودکی تا میانسالی و حال این قهرمان در فیلم گنجانده شده و حضور دخترش هم به اندازه و قاعده است. زمان فیلم کمی طولانی است و لحن شاعرانه آن تفاوتی فراوان با آثاری از این دست دارد. کارگردان زیرکیهای فراوانی در خلق اثر داشته که یکی از مهمترین آنها نمایش فیلم پیدا شده از نوجوانی حمید به همراه پیمان معادی است.
نویسنده: حمیده جهانگیر