دوشنبه, اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • خبر
  • گزارش
  • مصاحبه
  • یادداشت
  • کتاب
  • نمایش خانگی
  • تلویزیون
  • فرهنگ و جامعه
  • سینما پلاسی ها
  • مالتی مدیا
    • فیلم
    • عکس
  • فیلم فجر
    • جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و دوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و یکم فیلم فجر
    • جشنواره چهلم فیلم فجر
    • جشنواره سی و نهم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هشتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر – بین الملل
    • جشنواره سی و ششم فیلم فجر
    • جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
    • جشنواره سی و چهارم فیلم فجر
  • آپارات
  • آموزش
  • رضا استادی
  • صفحه اصلی
  • خبر
  • گزارش
  • مصاحبه
  • یادداشت
  • کتاب
  • نمایش خانگی
  • تلویزیون
  • فرهنگ و جامعه
  • سینما پلاسی ها
  • مالتی مدیا
    • فیلم
    • عکس
  • فیلم فجر
    • جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و دوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و یکم فیلم فجر
    • جشنواره چهلم فیلم فجر
    • جشنواره سی و نهم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هشتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر – بین الملل
    • جشنواره سی و ششم فیلم فجر
    • جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
    • جشنواره سی و چهارم فیلم فجر
  • آپارات
  • آموزش
  • رضا استادی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
سینما پلاس
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
صفحه اصلی اخطار پنج روزه

گاهی رمان از یک تصویر آغاز می‌شود

۱۴۰۰-۰۶-۰۸
Reading Time: 8 mins read
0

سینما مثبت: رضا استادی روزنامه نگار، نویسنده و فیلمساز با حضور در برنامه اینجا شب نیست رادیو جوان که به سردبیری و تهیه کنندگی حامد مرادیان تولید می‌شود، در گفت و گو با پیمان طالبی مجری برنامه به سوال‌هایی درباره روزنامه نگاری و نویسندگی پاسخ داد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینمامثبت، این برنامه بامداد روز دوشنبه هشتم شهریور ماه پخش شد و متنی که در ادامه می‌آید پرسش و پاسخ‌های صورت گرفته میان پیمان طالبی در مقام مجری و رضا استادی است.

از چه زمانی فعالیت در حوزه روزنامه نگاری و نویسندگی را آغاز  کردی؟

از سال ۱۳۷۵ در سن ۱۷ سالگی و زمانی که در دبیرستان تحصیل می‌کردم فعالیت در حوزه روزنامه نگاری را آغاز کردم و به موازات روزنامه نگاریُ کار نویسندگی نیز آغاز شد.این حوزه‌ها هرکدام جذابیت خاص خود را دارد و در تمامی این سال‌ها کمابیش هر دو حوزه را ادامه داده‌ام.

در دانشگاه در چه رشته‌ای تحصیل کردی؟

من به دانشگاه نرفتم و تحصیلات چهار ساله دبیرستان هم به واسطه همزمانی با روزنامه نگاری عملا شش سال طول کشید. قطعا حجم فعالیت‌های کاری‌ام در آن سال‌ها نمی‌توانست تناسبی با دانشگاه داشته باشد و چهار سال تحصیل در دانشگاه باعث بروز سکته در فعالیت‌های کاری‌ام می‌شد.معتقدم برای هر کاری لازم نیست به دانشگاه برویم و به جز رشته‌هایی مانند حقوق و پزشکی که الزامی برای تحصیلات دانشگاهی آن وجود دارد می‌توان بسیاری از مهارت‌ها را خارج از دانشگاه هم کسب کرد. البته اخیرا از سوی وزارت ارشاد درجه هنری به من اعطا شد که معادل مدرک کارشناسی است.

آیا این روزها کسی روزنامه می‌خواند؟

افرادی بر حسب عادت همچنان روزنامه می‌خوانند. روزهایی که از کنار دکه روزنامه فروشی عبور می‌کنم متوجه حجمی از روزنامه‌ها و مجلات می‌شوم که در زمان بازگشت از حجم آن‌ها کم شده که نشان می‌دهد برخی نشریات و روزنامه‌ها خریداری شده است. البته جریان انتشار محتوا در قالب روزنامه دیگر مثل سابق نیست اما جریان تولید مطلب همچنان ادامه دارد ولی شکل عرضه آن عوض شده و این یعنی اینکه همچنان روزنامه نگاری ادامه دارد.

افرادی که درسایت‌ها می‌نویسد هم روزنامه نگار محسوب می‌شوند؟

هر کسی که در حوزه تولید محتوای خبری فعالیت می‌کند می‌تواند روزنامه نگار باشد.الان تعریفی به نام بلاگر یا کپی رایتر وجود دارد که گاهی به روزنامه نگاری و خبرنگاری تعمیم داده می‌شود اما نسلی از روزنامه نگاران جدید و قدیم هستند که در فضای مجازی فعالیت مستمر دارند. البته ماهیت روزنامه نگاری با یک شغل کارمندی تفاوت دارد و یک روزنامه نگار واقعا باید «بیمار» این حرفه باشد.

بیمار روزنامه نگاری بودن یعنی چه؟مثلا من می‌دانم کسی که می‌خواهد گوینده باشد باید بیمار چه باشد؟ مثلا من در نوجوانی و جوانی مریض شنیدن رادیو بودم و هیچ چیزی به اندازه شنیدن رادیو برایم لذت بخش نبود و از هر فرصتی استفاده می‌کردم و اطرافیان من تعجب می‌کردند و می‌پرسیدند: واقعا از تماشای رادیو لذت می‌بری؟ دیوانه و مریض رادیو بودن را می فهمم اما مریض روزنامه نگاری یعنی چی؟

بیمار روزنامه نگاری بودن یعنی در هر شرایطی در هر حوزه‌ای که مشغول به فعالیت هستیم نسبت به وقایع و اتفاق‌های آن حوزه آنقدر حساس باشیم که اگر سوژه‌ای وجود داشت و مثلا به دلیل خراب بودن رایانه یا قطع اینترنت نتوانستیم به آن بپردازیم واقعا دچار ناراحتی شویم. اگر کسی این حس را داشت و بعد از اینکه آن مطلب را نوشت احساس خوبی پیدا کرد و دوباره حس آرامش به او برگشت او می‌تواند یک روزنامه نگار خوب باشد. البته منظور از مطلب و خبر نه هر مطلب بی‌اساس و بی‌ااهمیت و سطحی بلکه مطلبی است که تحلیل و عمقی داشته باشد و نکته‌ای اضافه بر آنچه در مطلب دیگران است در آن مطلب وجود داشته باشد.

امروز مثلا خبری منتشر می‌شود که معاون رییس جمهور به یک استان رفته و درباره معضل قطعی برق صحبت کرده است. همه روزنامه نگاران شرح ماموقع را می‌نویسند و منعکس می‌کنند.این وسط فرق روزنامه نگارها با هم چیست؟

تقریبا ۹۰ درصد محتوایی که این روزها در رسانه‌ها تولید می‌شود تفاوتی با هم ندارد. مثلا به تازگی کشور شش روز به خاطر کرونا تعطیل بود. اعلام شده بود از تاریخ دوشنبه ۲۵ مرداد تا شنبه ۳۰ مرداد کشور تعطیل است. بر اساس این خبر

یعنی شنبه باید تعطیلات تمام شود اما شنبه هم تعطیل بود و باید در خبرها می‌شد شنبه تا دوشنبه. اما هیچ روزنامه نگاری زحمت نکشیده بود که این مساله را در خبر منتشر شده توضیح دهد و پیگیری کند.روز شنبه سی‌ام مرداد ماه خبری منتشر شد که امروز هم تعطیل است و فردا یکشنبه سی و یکم مرداد روز اول کاری است. ملاحظه می‌فرمایید که چه بی دقتی کوچکی رخ می‌دهد و به همه جا سرایت می‌کند!

یا مثلا اخیرا خبر افتتاح دو ایستگاه مترو منتشر شد اما هیچ اشاره‌ای نشده بود که این ایستگاه‌ها دقیقا در کدام نقطه از شهر تهران قرار دارند و صرفا خبر دریافتی از سوی روابط عمومی شرکت مترو توسط رسانه‌ها بازنشر شده بود.

گاهی أوقات مطالبی که در رسانه‌ها می‌خوانم مبهم است و برای من به عنوان مخاطب تصویر روشنی از یک اتفاق ایجاد نمی‌کند. علت چیست؟

این‌ اتفاق‌ها حاصل روزنامه نگاری الکترونیکی و عدم طی کردن مراحلی است که ما در دوره کاری خود طی کردیم. در دهه هشتاد با اساتیدی مثل مجید رضاییان، مرحوم حسین قندی و… کار می‌کردم که بارها به خاطر ایرادهایی ساده مطالب ما را برمی‌گردانند. یک موقع با مهربانی و یک وقت با تحکم! همین مساله باعث شد تا خودمان را مقید کنیم که در حرفه روزنامه نگاری دقیق باشیم اما نسل جدید این امکان را ندارد که در این بستر فعالیت کند و عمدتا بعد از طی مراحل آموزشی کوتاهی وارد کار حرفه‌ای می‌شوند و از این چرخه، اخبار غلط و اشتباه و ناقص خیلی زیاد بیرون می‌آید و این مساله باعث می‌شود رسانه‌ها تفاوتی با هم نداشته باشند و ۹۰ درصد محتوای رسانه‌ها شبیه به هم باشد.

آیا خودت روش مشخصی برای فعالیت در حوزه رسانه داری؟

از سال ۸۶ که یک وبلاگ راه اندازی کردم و وارد فضای روزنامه نگاری مجازی شدم، تلاش کردم با جمع بندی تجارب خودم در حوزه روزنامه نگاری مکتوب، در فضای مجازی هم به صورت تحلیلی بنویسم و حتما یک سابقه خبری از مطالبم ارائه کنم.این تحلیل می‌تواند وجه تمایز یک رسان هبا دیگر رسانه‌ها باشد.

قطعا ارائه تحلیل نیازمند مطالعه است؟

یک بخشی از این موضوع مطالعه است و بخشی دیگر شفافیت و بیان آن. افرادی هستند که مطالعه زیادی دارند اما بنا به دلایلی جسارت اظهار نظر شفاف درباره مطالب را ندارند اما شفافیت و صراحت ویژگی مهم روزنامه نگاری امروز است. وقتی مخاطب مطلبی را می‌خواند باید بداند تکلیفش با آن مطلب چیست. وقتی این ویژگی‌ها از روزنامه نگاری گرفته می‌شود و مطالب محافظه کارانه می‌گردد، رسانه‌ها هم به مرور شبیه به هم می‌شوند.

در حال حاضر شاخصه مهم روزنامه‌ها و رسانه‌ها چیست؟

در روزنامه نگاری زمانی تیترها حاکم بودند و زمانی عکاس‌ها عنصر تعیین کننده‌ای در این حرفه بودند. البته در حال حاضر به دلیل گسترش ابزارهای رسانه‌ای عناصری مثل خبر و عکس تقریبا در تمامی رسانه‌ها در یک سطح است اما گاهی ممکن است یادداشت‌های یک روزنامه و یادداشت نویسان آن برای آن رسانه ایجاد تمایز کنند. یکی از روزنامه نگاران قدیمی کشورمان به نام آقای محمد بلوری یک کتاب خاطرات دارند که بسیار جذاب است و روند روزنامه نگاری طی شش دهه گذشته کشور در آن منعکس شده و اگر کسی به این حرفه علاقه مند باشد مطالعه این کتاب می‌تواند مسیری که این حرفه تاکنون طی کرده را برایش مشخص کند.

هنوز هم اخبار زرد با استقبال مواجه می‌شود؟

بله. البته بستر انتشار آن‌ها تغییر کرده و از روزنامه‌ها به سمت اینستاگرام و کانال‌های تلگرامی آمده است و همچنان اخباری از جنس چه کسی با چه کسی ازدواج کرد و چرا فلان بازیگر از همسرش طلاق گرفت برای مخاطبان جذاب است!

گفتی به موازات روزنامه نگاری کار داستان نویسی را هم آغاز کردی

سال ۷۵ که روزنامه نگاری را شروع کردم، در کلاس های داستان نویسی حوزه هنری ثبت نام کردم و دیدم این حوزه فضای جدیدی را برایم باز کرد. به مرور شروع به نوشتن قصه‌ای کردم که پنج سال بعد تکمیل شد و در کمال ناباوری ناشری برایش پیدا شد و  آن را منتشر کرد و هیچ وقت نامزد نبودیم شد اولین کتاب داستانی من که پاییز سال ۱۳۸۰ منتشر شد اما نویسندگی را ادامه ندادم چون درگیر روزنامه نگاری و روابط عمومی شدم و کتاب بعدی‌ام سال ۱۳۹۳ منتشر شد.

چرا سراغ نویسندگی رفتی؟

نویسندگی حوزه جذابی بود و در آن سال‌ها کتاب‌های عامه پسند  زیادی منتشر می‌شد که بسیاری از آن‌ها را مطالعه کردم. این کتاب‌ها مخاطب زیادی داشت اما به موضوع‌های بی اهمیتی می‌پرداختند. از طرفی کتاب‌هایی با موضوع‌های مهم و خوب هم وجود داشت که به دلیل سبک و سیاق خاص نگارشی آن‌ها اقبال کمی نسبت به آن‌ها وجود داشت. من تلاش کردم این دو حوزه را به هم نزدیک کنم و اولین رمانم حاصل همین نگاه بود. در آن سال‌ها با دیدن فیلم برباد رفته به فکر تلفیق اتفاق‌های تاریخی با وقایع داستانی افتادم و این تجربه را در کتاب هیچ وقت نامزد نبودیم به ثبت رساندم و قصه‌ای روایت کردم که از سال‌های پیش از انقلاب آغاز و تا دهه هفتاد ادامه می‌یافت و اغلب اتفاق‌های مهم این دوره را روایت می‌کرد.کتاب با استقبال خوبی هم مواجه شد.

کسی که می خواهد خواننده بشود با ۱۰ ثانیه خواندن در نزد اهل فن میزان استعدادش کشف می‌شود و اصطلاحا مشخص می‌‌شود که ژن خوانندگی دارد یا نه. حالا چطور می‌توان متوجه شد که شخصی ژن داستان نویسی دارد یا خیر؟

بخشی از توانایی داستان نویسی تخیل است و بخشی هم مطالعه زیاد و البته قدرت تحلیل و تفکر. مثلا یک نویسنده باید ادبیات نوین داستانی را که مشخصا از مشروطه به بعد آغاز می‌شود مطالعه کند. از سیاحتنامه ابراهیم بیگ تا آثار چوبک و غلامحسین ساعدی و جلال آل احمد. در بخشی از مسیر هم باید در کلاس‌های داستان نویسی شرکت کند و تکنیک یاد بگیرد. زمانی که من کارم را آغاز کردم، در فاصله سال ۷۵ تا ۷۸ کلاس داستان نویسی رفتم اما تمامی همکلاسی‌هایم داستان نویس نشدند و صرفا تعداد محدودی در این حرفه باقی ماندند.

استعداد هم مهم است؟

بله. این استعداد می‌تواند در مواجهه با کلاس پرورش پیدا کند.

رمان چگونه نوشته می‌شود؟ باید تمام اتفاق‌ها را ابتدا در ذهن مرور کرد یا از جایی باید کار را آغاز کرد و ادامه داد؟

در مورد هر فردی رمان نویسی یک شکل دارد.‌شیوه نوشتن من اینگونه است که تعدادی داستان و سوژه و شخصیت دارم که مدت‌هاست با من هستند. شاید بیش از ۲۰ سال. من همیش در حال فیش برداری و یادداشت برداری هستم و هر بار یک جز از این داستان‌ها در ذهنم شکل می‌گیرد که این اجزا در داخل فایل‌های جداگانه قرار داده می‌شود.گاهی هم سوژه‌های جدیدی به سراغم می‌آیند با شخصیت‌های جدید و ماجراهای کاملا متفاوت از قصه‌های قبلی.

نقطه شروع این داستان‌ها معمولا چگونه است؟

نقطه شروع اغلب داستان‌های من یک تصویر است. مثلا کتاب آخری‌ام لاگ‌جری از دیدن عکس پروفایل یکی از بستگان شروع شد که از خودش در آینه سلفی گرفته بود و این عکس فرم خاصی داشت که جرقه اولیه رمان را در ذهن من زد. گاهی با دیدن شخصیت‌هایی مجموع ایده‌ها و اتفاق‌هایی که برای نوشتن یک داستان دارم در ذهنم شکل نهایی خود را می‌گیرد. مثلا در مورد رمان حمام تُرکی اینگونه بود که روزی در اتوبوس نشسته بودم و در مسیری طولانی پسر و دختری با هم صحبت می‌کردند که من تصویری از آن‌ها نداشتم اما حرف‌ها و لحن‌ ‌آن‌ها باعث شد تا حمام تُرکی شکل بگیرد. در حال حاضر هم رمانی را در دست نگارش دارم که از سال ۱۳۸۸ نگارش آن آغاز شده است. یک قصه درباره جنگ ایران و عراق است که در موقعیت‌های جغرافیایی مختلف و متفاوت رخ می‌دهد و نقطه شروع آن از نوشته‌ای بود که روی دیوار زمینی خالی نوشته شده بود. البته در همه این داستان‌ها تلاش می‌کنم  پس زمینه فرهنگی اجتماعی و سیاسی از دورانی که داستان در آن رخ می‌دهد ارائه کنم.همچنین دوست دارم وقایع مهم سیاسی و اجتماعی و تاریخی را در این آثار بگنجانم.

چرا نام لاگ‌جری را برای کتاب آخرت انتخاب کردی؟ این کلمه مگر به صورت لاکچری نوشته نمی‌شود؟

هدف از نوشتن عبارت لاگ‌جری ایجاد تمایز و خاص کردن کتاب بود. البته در داستان بحثی میان چند شخصیت درباره واژه لاکچری و لاگ‌جری شکل می‌گیرد و هرکس عقیده خود را از نحوه نگارش این کلمه بیان می‌کند و حتی یک نفر می‌گوید نحوه نگارش درست این واژه لوکس چوری است!

داستان این کتاب درباره چیست؟

زن و شوهری جاه طلب که رقابت‌ سختی برای به دست آوردن موقعیت‌های مختلف دارند و در این رقابت آن‌ها را وارد مسیری می‌کند که در نهایت زندگی خانوادگی آن‌ها را از بین می‌برد.

زبان کتاب چگونه است؟

کتاب به شیوه سوم شخص روایت می‌شود که خوانش آن را برای مخاطب بسیار آسان می‌کند.

الان جزییات کتاب‌هایت را به خاطر داری؟

همه جزییات را نه. معمولا بعد از انتشار کتاب و گذشت چند ماهی که صرف کارهای رسانه‌ای می‌شود کتاب و شخصیت‌هاش را  کلا  کنار می‌گذارم و ذهنم را فرمت می‌کنم تا جا برای نوشته‌های جدید باز شود.

صبح‌ها پس از برخواستن از خواب به عنوان یک نویسنده  چکار می‌کنی؟

اول صبحانه می‌خوردم. بعد مسواک می‌زنم. سپس کمی به کارهای مربوط به سایتم سینمامثبت رسیدگی می‌کنم و در ادامه هم برخی کارهای پراکنده و مطالعه و تحقیق و…. نوشتن هم برای ساعت‌های پایانی شب است که در سکوت و آرامش شکل می‌گیرد.

چطور به سراغ یک سوژه خاص می‌روی؟

در داستان نویسی مرحله‌ای وجود دارد که شخصیت‌‌ها و ماجراهای کتاب را از نزدیک مشاهده می‌کنم و در تمامی اتفاق‌ها در کنار آن‌ها قرار می‌گیرم و این یعنی داستان به مرحله‌ای رسیده که باید وارد نگارش نهایی آن شوم. گاهی البته داستان کم و کاستی‌هایی دارد که به راحتی تکمیل نمی‌شود اما ناگهان در جایی یک اتفاق کلید ماجراها را به دستم می‌دهد. مثلا وقای اخیر خوزستان باعث شد تا پایان بندی رمانی که با موضوع دفاع مقدس می‌نویسم شکل نهایی را به خود بگیرد.

یعنی داستان نویسی هم مثل شعر یک گُل کردن طبع دارد؟

بله دقیقا.

ممکن است چهار روز پشت سر هم ننویسی؟

کمتر پیش می‌آید روزی چیزی ننویسم یا چیزی به ذهنم خطور نکند اما زیاد پیش آمده که از شدت هجوم شخصیت‌ها به ذهنم و حجم فراوان رخدادهایی که باید آن‌ها را ثبت و ضبط کنم کلافه شده باشم.

آدم تنهایی هستی؟

به هیچ وجه. روابط اجتماعی زیاد دارم اما نوشتن را در تنهایی انجام می‌دهم و باید موقع نوشتن کار دیگری انجام ندهم و فقط بنویسم و تلفن هم خاموش باشد تا با تمرکز این کار را انجام دهم.

در زمینه کارگردانی هم فعالیت‌هایی داشته‌ای؟

بله. من یک فیلم کوتاه در سال ۸۳ ساختم بعد سال ۹۶ سه فیلم کوتاه ساختم. سال ۱۳۹۹ هم یک فیلم نیمه بلند به نام اخطار پنج روزه ساختم که حالا مشغول انجام مراحل فنی آن هستم. موضوع این فیلم نیز مرتبط با جنگ و تبعات آن است.

امیدی به نمایش این فیلم در جشنواره داری؟

جشنواره‌ها ضوابط و زد و بندهای خاصی دارند که من به واسطه اشتغال به کار روزنامه نگاری کاملا با آن آشنا هستم. اگر فیلمی که می‌سازم در جشنواره پذیرفته نشود هم مهم نیست و اصل ماجرا تداوم فعالیت در این حوزه است. البته فیلمسازی من ادامه همان روزنامه نگاری و داستان نویسی است و فقط قالب ارائه محصول تفاوت می‌کند والا حرف‌ها و دغدغه‌ها یکی است.

برچسب ها: اینجا شب نیستپیمان طالبیحامد مرادیانداستان نویسیرادیو جوانرضا استادیرمان نویسی
نوشته قبلی

قصه پایتخت هشت چگونه می‌تواند باشد؟

نوشته‌ی بعدی

خاطره از سانسور کتاب در دولت دوازدهم

نوشته‌ی بعدی

خاطره از سانسور کتاب در دولت دوازدهم

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینما پلاس

این سایت بر اساس طراحی گرافیکی اختصاصی برنامه نویسی شده و تمامی بخش های آن مشمول قانون کُپی رایت می باشد. کُپی برداری از بخش های اختصاصی سایت و مشابه سازی آن، برای صاحبان این سایت حق شکایت و پیگیری در مراجع قضایی را ایجاد خواهد کرد.

  • در جریان
  • دیدگاه‌ها
  • آخرین

طوبی و خاطرخواه‌هایش!

۱۴۰۳-۰۵-۲۷

سریال طوبی؛حکایت‌ مستربین در بغداد  

۱۴۰۳-۰۶-۱۰

طوبی و خاطرخواه‌هایش!

30

الگوهای فیلمفارسی در سریال طوبی

18

از صیاد تا ناریا، تلویزیون و پرده سینما در اشغال آثاری ضعیف

۱۴۰۴-۰۲-۲۸

مدیران مومن و انقلابی تلویزیون هم عاشق بوروکراسی سنگین هستند؟

۱۴۰۴-۰۲-۲۶

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

Smiley face Smiley face Smiley face Smiley face

  • درباره
  • تبلیغات
  • سیاست و حریم خصوصی
  • تماس

تمام حقوق این سایت متعلق به سینما مثبت می باشد . طراحی شده توسط مدیا پلاس

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

تمام حقوق این سایت متعلق به سینما مثبت می باشد . طراحی شده توسط مدیا پلاس