سینما مثبت: جامعه سیاسی ایران پس از پشت سر گذاشتن چهار دهه مقاومت توام با لجبازی در مقابل پدیدههای فرهنگی و فناوری حالا بار دیگر در آستانه تجربه زورآزمایی دیگری با فضای مجازی است که از هم اکنون نتیجه آن مشخص و روشن است اما اینبار این زور آزمایی هم در شرایطی بحرانی رخ میدهد و هم اینکه صف مخالفان آن با ترکیبی از طیفهای مختلف فکری جامعه ایران بیش از گذشته متحد و یکصدا در برابر این طرح ایستادهاند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینما مثبت، سال ۱۳۸۸ در پی اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری فضای سیاسی کشور میتوانست به سرعت از هیجانهای پیش از انتخابات تخلیه و به سمت و سوی آرامش برود اما رفتار تحریک آمیز رییس جمهور پیروز با برگزاری جشن شادمانی در میان ولیعصر و به کار بردن جمله «خس و خاشاک» درباره منتقدانش باعث شعله ور شدن اعتراضها شد و حوادثی تلخ را رقم زد و تا مدتها فضایی متشنج بر جامعه تحمیل و برای مدتی طولانی اعتماد عمومی به حاکمیت را خدشه دار کرد. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم بخش عمدهای از مشکلات امروز کشور و گسترش طیف اپوزیسیون در نقاط مختلف دنیا حاصل برخورد قهرآمیزی بود که سال ۸۸ و به شکلی نسنجیده با مردم و معترضان شکل گرفت.از شگفتیهای تاریخ این است که بازیگر اصلی آن اتفاقهای تلخ سال ۸۸ حالا تبدیل به یکی از منتقدان جدی حاکمیت شده و درباره هر موضوعی از انتخابات گرفته تا وضعیت خوزستان از خودش ویدئو میگذارد و هوشمندانه از خود سلب مسوولیت میکند و هربار این شعر معروف «کی بود کی بود من نبودم» را تداعی مینماید و البته هیچ گاه بابت رفتارهای ماجراجویانه و جملاتی که کشور را به ناآرامی کشاند عذرخواهی هم نمیکند.
تعامل را از رییس جمهور برگزیده بیاموزید
دوران هشت ساله ریاست جمهوری حسن روحانی البته از جنس دیگری بود و اگر چند اظهار نظر خاص رییس جمهور دوازدهم – از جمله اظهار نظر درباره بنزین- را فاکتور بگیریم، در این هشت سال کمتر از دستگاه اجرایی دولت حرف متناقض و بی اعتماد کننده شنیدهایم. حالا هم که قرار است از هفته آینده مسوولیت اداره کشور به ابراهیم ریییسی سپرده شود، حداقل خیال جامعه راحت است که در راس دولت با فردی غیرقابل پیش بینی و نامعقول مواجه نیست و رییس دولت آنقدر معقول و منطقی بوده که پس از پیروزی در انتخابات، با همه متلکهایی که در مناظرههای انتخاباتی شنیده به جای شاخ و شانه کشیدن برای رقبا اقدام به دعوت از آنها کند و صمیمانه پذیرای نظراتشان باشد و از نخبگان جامعه راهکار و برنامه بخواهد تا برای جامعهای هشتاد میلیونی که قرار است اداره آن را به عهده داشته باشد پیش از هر اقدامی پیام «آرامش» ارسال کند.
در سوی دیگر ماجرا غلامحسین اژهای در قوه قضاییه که پُرچالشترین بخش کشور است؛ مسیری مشابه را در پیش گرفته و ضمن دعوت از نخبگان برای ارائه راهکار و پیشنهاد جهت اداره بهتر قوه قضاییه و دیدار با علما، مقدمات عفو محکومان اتفاقهای سال ۹۸ را فراهم آورده تا با رفع این «استخوان در گلو»باز هم پیام آرامش به جامعه بفرستد.
کاهش تحمل افکار عمومی
حالا در چنین شرایطی و پس از آنکه جامعه ایران و افکار عمومی هنوز به طور کامل از بحران خوزستان فاصله نگرفته و سایه کابوسی به نام تنش آبی بر بخشهای مختلف کشور سایه انداخته، در روزهایی که ناتوانی دولت در واکسیناسیون عمومی صحنههایی شرم آور نظیر هجوم ایرانیها به مرز ارمنستان و در صف ایستادن پدربزرگها و مادر بزرگها را رقم زده و عزت ملی و میهنی را خدشه دار کرده، در شرایطی که تعطیلی شش روزه بر کسب و کار بخش عمدهای از جامعه اثر گذاشته و جامعه را بیش از پیش به مرز عصبیت نزدیک کرده، در روزهای کلافه کننده قطع برق و گرمای هوا و هزار و یک مشکل ناگهان جمعی از نمایندگان دوره یازدهم مجلس طرحی را در دستور کار قرار میدهند که تا همینجا تبدیل به یکی از نقاط مشترک بسیاری از جریانهای سیاسی و اجتماعی و رسانهای شده است. در ادامه پیگیری پنهانی طرح، تاکید بر فوریت آن،عدم اقناع افکار عمومی و بی توجهی به این مساله باعث شده تا بهانهای تازه برای تشویش ذهنی جامعه پدید بیاید به گونهای که از اتوبوس تا مترو و از میدان تره بار تا تاکسی اینترنتی بحث چند روز اخیر جامعه پیرامون همین موضوع بوده است. برای اغلب مردم جامعه این سوال مطرح است که در یکسالی که از فعالیت این مجلس میگذرد کدام طرح و برنامه اجرا شده که تاثیری مثبت بر زندگی مردم داشته است و این طرح کجای اولویتهای مجلس قرار دارد؟ این سوال افکار عمومی نیز مانند بسیاری سوالهای دیگر پاسخی ندارد جز توجیههایی که امکانی برای اقناع افکار عمومی ندارد و همین لجبازی و عدم گفت و گوی موثر با مردم نیز به کاستن از آستانه تحمل افکار عمومی منجر میگردد.
واکنش نسبت به مسدود شدن شریانهای حیاتی
فضای مجازی سالهاست تبدیل به شریانهای حیاتی جامعه جهانی و از جمله ایران شده است. به همان نسبت که نمیتوان شهری مانند تهران را بدون «مترو» تصور کرد، جامعه ایران نیز بدون چنین فضاهایی قابل تصور نیست و بدیهی است هر عضو زندهای نسبت به مسدود شدن شریانهای حیاتیاش واکنش نشان میدهد. مانند هر اقتصاد واقعی دیگری اگر در این بازار هم محصولی عرضه شود که مشکلی از مردم را حل کند از آن استقبال خواهد شد و اگر محصولی بدون توجه به نیاز مردم تولید شود با گزینه «حذف» بدرقه خواهد شد. نشان، دیجیکالا،اسنپ،کافه بازار،دیوار و…. از نمونههای اول هستند و نمونهها برای نرم افزارهای بی مصرف نیز زیاد است. زمان زیادی سپری نخواهد شد که حاصل این بی توجهی به خواسته عمومی نیز مانند لجبازی های دیگر نسبت به ویدئو و ماهواره در تاریخ ثبت شود و البته سرمایهای که در این میان از دست رفته – اعتماد عمومی – به سادگی جبران نخواهد شد.
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای افراد،سازمانها و نهادهایی که نام آنها در این مطلب آمده درباره مطلب مذکور است.