سینما مثبت: سریال تلویزیونی زخم کاری ساخته محمد حسین مهدویان که در سکوت خبری تولید شد،از همان روزهای آغاز نمایش با أنواع و اقسام نقدها و نوشتههای ستایش آمیز اغراق شده مواجه شد. حالا این مساله با انتقاد تلویحی روزنامه اعتماد مواجه شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینما مثبت، یکی از وظایف روابط عمومی در هر سازمان و مجموعهای پاسخگویی و تعامل با رسانهها و همچنین انعکاس نکات مثبت است اما فیلیمو که در سیاست کاری خود تمامی سریالهایش را در سکوت خبری تولید میکند و در زمان تولید هیچ امکانی برای حضور رسانهها در پشت صحنه این آثار فراهم نمیکند در زمان نمایش و با آغاز اولین قسمتهای نمایشی اقدام به سفارش حجم فراوانی نقد و نوشته اغراق آمیز و مثبت به برخی رسانههای خاص میکند که متاسفانه به دلیل شرایط اقتصادی نامناسب حاکم در جامعه چنین سفارشی با استقبال برخی رسانهای ها نیز مواجه میشود. در طول هفتههای گذشته به این روند اعتراضهایی در فضای مجازی صورت گرفته و حالا روزنامه اعتماد امروز در مطلبی به قلم «سید حسین رسولی» به سراغ این سریال رفته و درباره آن نوشته است: قصه زخم کاری در اقتباس تصويري دچار شعارزدگي و ديالوگهاي گلدرشت شده است. با اين وجود اقتباس از يك رمان داستاني ناشناخته ميتواند به خوبي فرآيند قصهگويي را پيش ببرد اگر كه ساختار دراماتيك در آن رعايت شود…مجموعه «زخم كاري» دراماتيك است و داراي كشمكشهاي بيروني و دروني. يك شخصيت محوري جذاب به نام مالكي هم دارد كه دچار جنون ثروت و قدرت بيش از حد شده است. مهمترين ضعفهاي سريال در ديالوگها و شخصيتپردازي ديگر كاراكترها نمود پيدا ميكند. همسر مالكي قرار است مانند ليدي مكبث او را به سوي عمل جنايت هدايت كند ولي نكته اساسي اين است كه ليدي مكبث سترون بود و اين موضوع دليل اصلي شقاوتش است ولي در سريال دو بچه دارد! مكبث نيز با پيشگويي سه جادوگر دچار وسوسه ميشود اما اين موضوع نيز حذف شده و تنها كودكي را ميبينيم كه به مالكي هشدار ميدهد. اين هشدارها ما را ياد نمايشنامه «ژوليوس سزار» شكسپير مياندازد.
مهدويان خوشحال است كه ميتواند به راحتي هر چه ميخواهد بسازد و دستمزد خوبي بگيرد
در بخش دیگری از این مطلب میخوانیم: در نقدهايي كه به تازگي منتشر شدهاند از شيوه بازيگري در اين سريال بسيار تعريف و تمجيد شده كه به نظر ميرسد تيم رسانهاي اين مجموعه روي آن تمركز كردهاند. واقعا اينگونه نيست و بسياري از بازيها كليشهاي و حتي ضعيف و اغراق شده هستند. دكوپاژها ساده و قصهگو هستند و كار پيچيدهاي صورت نگرفته است كه نشان ميدهد مهدويان حوصله ژانگولربازي و پشت درخت و ديوار پنهان شدن را ديگر ندارد. كار او كمي بهتر شده ولي همچنان حرف خاص و ويژهاي در دكوپاژ و چيدمان رويدادها و پيرنگ نزده است. موسيقي آنقدر زياد است كه باعث تعجبم شد. كارگردان در فضايي قضاوتگرايانه پيش ميرود و زواياي پنهان شخصيتهايش را به سادگي لو ميدهد و هيچ آسي در ادامه ندارد. صحنهها به جاي اينكه زود تمام شوند كش پيدا ميكنند كه آفتي در سريالسازي ايراني شده است. اين كش آمدنها به هنر تدوين هم لطمه ميزند. به نظرم مهدويان خوشحال است كه ميتواند به راحتي هر چه ميخواهد بسازد و دستمزد خوبي بگيرد و پشت دوربين لم بدهد. نوعي خوشحالي و بيحسي را در كار او ميبينم. وقتي به سرعت مشهور شويد، در جشنوارهها جايزه بدهند و هزينه توليد را هم بدون بازگشت بدهند به سرعت دچار بيحالي ميشويد. نكته مهم اين است كه كارگردان در «زخم كاري» تلاش دارد كمي از وضعيت جامعه را بازنمايي كند و اين براي من از منظر جامعهشناسي مهم بود.
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای اهالی رسانه و فیلیمو درباره این مطلب است.