سینما مثبت: نمایش آخرین ساخته مرحوم سیدضیاالدین دری با نام من و دبورا، یکی از اتفاقهای بخش بین الملل فیلم فجر بود که شرکت کنندگان در این رویداد را با محصولی سینمایی مواجه کرد که شانزده سال از ساخت آن میگذشت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری- تحلیلی سینما مثبت، مرحوم ضیاالدین دری هرچند در سینما با آثاری مانند: سینماسینماست،لژیون و… شناخته میشود اما مخاطبان عام و علاقهمندان تلویزیون عمدتا او را با دو سریال جذاب کیف انگلیسی و کلاه پهلوی به یاد میآورند. سریالهایی با موضوع تاریخ معاصر که به واسطه بیان صریح تاریخ معاصر نزد مخاطبان سیما محبوب است.در عنوان بندی پایانی فیلم من و دبورا بهار ۱۳۸۴ تا زمستان ۱۳۹۹ به عنوان تاریخ تولید درج شده است. البته کم نیستند فیلمهایی که به دلیل برخی مشکلات ناشی از تولید، مدت زمانی طولانی صرف آماده سازی و نمایش آنها میشود. شناخته شده ترین این آثار فیلم «روح الله» ساخته بهروز افخمی با موضوع مقطعی از زندگی امام خمینی (ره) است که تاکنون آماده نمایش نشده و نمایش جشنوارهای آن نیز با واکنشهای منفی فراوانی مواجه شد. پیش از تماشای فیلم من و دبورا نیز این تصور در ذهن مخاطب شکل میگیرد که قرار است با اثری مغشوش و غیرقابل تحمل مواجه شود که پانزده سال بلاتکلیف بوده اما این فیلم اثری خوش ساخت و جمع و جور است که نشان میدهد مرحوم دری به همان اندازه که در روایت تاریخ تبحر داشته، در ساخت فیلمی جاسوسی نیز موفق و روسفید است. فیلم در مقایسه با معیارهای زمان خود اثر بسیار موفقی است و حتی در قیاس با آثار جاسوسی که در سالهای اخیر سینما و تلویزیون را در برگرفته نیز همچنان اثر خوب و قابل قبولی است. با این تفاوت که در فیلم خبری از انفجارها و تیراندازیهای متعدد نیست و در کل فیلم فقط یک گلوله از اسلحه بیرون میآید و بس!
فیلم داستان استاد دانشگاهی به نام «علی» است که به طور اتفاقی با دختری امریکایی به نام «دبورا» آشنا میشود. دبورا به عنوان توریست به فرانسه آمده و در یک شب از سوی چند دزد مورد حمله قرار میگیرد. علی که به طور اتفاقی در آن مکان حضور دارد، به دبورا کمک میکند و به مرور وارد زندگی و روابط این دختر میشود. علی در مقام یک استاد دانشگاه درصدد برگزاری همایشی با هدف شناساندن روحیه صلح طلبی ایرانیان به دنیا است و در این مسیر با یکی از اعضای سفارت ایران در فرانسه و دوستی ایرانی در ارتباط است و این همایش و مسائل مربوط به آن نیز در حاشیه روابط میان علی و دبورا جایی در داستان پیدا میکند و در مقطعی به هم تنیده میشود.
من و دبورا از جمله آثاری است که به جای پرداختن به وجه اکشن داستان، حول مسائل و موضوعهای عاطفی حرکت میکند. برخی حرفهای فیلم تا همین امروز هم تازه و جذاب است. فیلم طنز و جدی دارد و حتی در شیوه روایت نیز کلیشههای ذهن مخاطب را به بازی میگیرد.شروع فیلم با روایت دبورا مقابل دوربین از اتفاقی است که به مخاطب کُدهایی را درباره آنچه در ادامه خواهد دید میدهد اما این پیش فرض ذهنی مخاطب در ادامه داستان به شکل زیرکانهای به هم میریزد و پایان بندی فیلم نیز با یک غافلگیری جذاب در نقطه اوج رخ میدهد.
فیلم با حضور پنج شخصیت محوری داستان خود را روایت میکند و در روایت قصه خود گره افکنی و گره گشاییهای فراوانی دارد. تلفیق فیلم مستند و داستانی به عنوان یکی از علایق مرحوم دری در این فیلم نیز مشهود است و به ریتم داستان کمک خوبی کرده است. حرف و سخن پایانی فیلم نیز قابل تامل است: عشق قربانی سیاست میشود.
تاسف حاصل از تماشای فیلم زمانی در مخاطب شکل میگیرد که در جست و جوی صفحات مجازی متوجه میشود این فیلم سال ۱۳۸۵ به دلیل اختلاف میان مسوولان تلویزیون با برگزار کنندگان جشنواره فیلم فجر از این رویداد خارج شد. قطعا اگر فیلم میتوانست در همان زمان اکران شود،آورده خوبی برای کارنامه مرحوم دری بود و شاید در سرنوشت هنری او تاثیری مثبت میگذاشت و دیگر اینگونه نبود که این کارگردان توانا پس از سریال کلاه پهلوی از فضای حرفهای فاصله بگیرد و به درگذشتی زودهنگام دچار شود.
نویسنده: حمیده جهانگیر