سینما مثبت: سید ضیاءالدین دری کارگردان سینما و تلویزیون که اخیرا نگارش سلسله مطالبی را درباره هنرمندان سینمای پیش از انقلاب آغاز کرده، در تازه ترین مطلب خود به سراغ خاطره ای از محمد علی فردین رفته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، دری در مطلب جدیدی که در فضای مجازی منتشر شده نوشته است: «از پنج سالگی تئاتر حرفه ای لاله زار وسینما را شناختم . بعلت صغرِ سن حافظه بلند مدتم شکل نگرفته بود و دیده هایم از نمایش ها و فیلم ها در حد سایه های منقطع باقی ماندند و هنوز هستند. اما پس از شروع مدرسه از شش سالگی حتی برخی اسامی را به یاد دارم .شرح خاطراتم از سینما-پنج سالگی تا به امروز – را در کتابی که نوشته ام منتشر خواهم ساخت ،اگر عمری باشد .
هشت ساله بودم و کلاس سوم دبستان که با پدرم به تماشای فیلم ( فریاد نیمه شب ،۱۳۴۰ ) رفتیم و من برای اولین بار با چهره و نام فردین آشنا شدم و این اولین فیلم فارسی است که در حافظه بلند مدتم ثبت گردید، اما کوچک تراز آن بودم که بتوانم به یک بازیگر علاقمند شوم و فقط فیلم بود که مسحورم می کرد. تا پنج سال بعد فیلمی از فردین ندیدم ، گنج قارون زلزله ای در سینمای ایران ایجاد کرده بود و من توجهی نداشتم .تابستان ۴۵ در سینمای محقر شهرستان ساوه فیلم ( مسیر رودخانه ) را دیدم و این دومین مواجهه ام با فردین بود و این بار کاریزمای عجیب او توجه ام را جلب ساخت . پیگیرش شدم فهمیدم پس از موفقیت ِ گنج قارون برای کارگردانی و بازی در فیلم گدایان تهران ، ۱۵۰ هزار تومان از محمدکریم ارباب ، دستمزد گرفته است و این افزایش رقم خشم دکتر کوشان و میثاقیه را برانگیخته بود!دیگر قدرت تشخیص نسبی داشتم و او را با بازیگران بین المللی مقایسه میکردم و از حیث جذابیت ظاهری در پی معادل یابی بودم . او فقط با کلارک گیبل بازیگر ( بر باد رفته ) و اندکی «آلَن دِلون» و تا حدی «مارچلو ماسترویانی» ایتالیایی- قابل مقایسه بود، و از نظر من از همه شان خوش تیپ تر و دلنشین تر و برازنده تر مینمود .این ادعا نیست بلکه قابل اثبات است.بازیگرانی که نام بردم همه در کشور خودشان سمبل نژادی و نماد ملت محسوب میشدند و جنبه جنسی ، جنسی نداشتند ، یعنی زن و مرد بیک اندازه آنها را دوست داشتند.فردین هم چنین بود، و تهرانی ها او را یک بچه تهرونی اصیل میدانستند و در سطح ملی او را نمادی از مردِ خوش قیافه ایران می شناختند و به همین سبب بسیاری تلاش می کردند تا خود را شبیه او بیارایند، نگاهشان به فردین مانند عضوی از خانواده شان بود .با وجودیکه سینمای محقر فارسی ارضایم نمیکرد اما فیلم های فردین و اخبار مربوط به او را از دست نمیدادم و مانند هزاران نفر دیگر عکسهایش را آرشیو میکردم که هنوز موجودند.رفته رفته با آغاز فعالیت در تئاتر آماتوری روی بازی فردین و دوبله او تحقیق کردم و دریافتم که ۸۰ درصد استعداد او هرز میرفت و افسوس میخوردم. در سنین ۱۷-۱۸ سالگی در پس کوچه های لاله زار سعی میکردم فیلم های قدیمی او را ببینم. گنج قارون را در نوروز سال ۴۷ تماشا کردم.در شرایطی که روزبروز به یک جوان سیاسی تبدیل میشدم و هنر و سینما برایم کاری مقدس جلوه میکرد اما فردین برایم یک پدیده استثنایی بشمار میرفت. هرگز فراموش نمیکنم که در ایام نوروز سال ۱۳۵۰ یا ۱۳۴۹ پس از چهار ساعت حضور در مراسم سخنرانی ِشادروان دکتر علی شدیعتی به تماشای فیلم نوروزی ( سکه شانس ) رفتم! در فضای روشنفکری آن زمان کار من تناقضی بزرگ محسوب میشد.!بله فردین پدیده ای منحصر بفرد بود که در پست های بعدی و خاطراتم بیشتر به آن می پردازم.
شادرران دری چه جمله پر معنی و وسیعی را در مورد فردین بزرگ بکار برده است: فردین پدیده ای منحصر به فرد بود. براستی حضور و وجود شخصیتی که قول شهریار نماد واقعی آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری بود، فقط با چنان جملاتی قابل توصیف است. مرام پهلوانی، زیبایی به غایت، لبخندی بی نظیر که خورشید در پس دندانهایش بود و آنرا به همه هدیه می کرد، هنرمندی بی نظیر، رفتار انسانی نادر و فروتنی در مقابل مردم و غرور در مقابل قدرت، ویژگی های فردی بودند که وجودش به افسانه ای می ماند. وجودی که صدها سال بعد هم که از سینمای او خبری نباشد، کسانی خواهند پرسید این فردین که سینمایش چقدر خوب است، که بوده است؟ سپاس فروغ عزیز که در جاودانگی این وجود کمیاب قدم بلندی برداشته ای.