سینما مثبت: کمتر از ده روز از پایان سی و ششمین جشنواره فیلم فجر می گذرد و همچنان این رویداد و حواشی آن بهانه ای برای طرح برخی اظهارنظرهای عجیب و پیچیده درخصوص این رویداد و آینده سینمای ایران است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، این روزها جریانی خاص به فتح قله های سینمای ایران علاقه ویژه ای نشان می دهد. این جریان که طبق شنیده های کاملا موثق بودجه ای معادل بودجه کل سازمان سینمایی را در اختیار دارد، با سرمایه گذاری کلان بر روی چند فیلم خاص ـ که جزئیات آن نیز پنهان است ـ اقدام به تولید آثاری شاخص می کند که برای لانسه کردن آن ها «رسانه» و «جشنواره محفلی» راه می اندازد. رسانه هایی که ضمن تعریف و تمجید از این آثار، دیگر آثار و حتی تولیدات نهادهای موازی این جریان را نیز منکوب می کند تا آثار تولیدی این جریان بیشتر به چشم بیاید! پس از این مرحله برای کسب حداکثر جوایز نیز حسابی تلاش می کند. جایی که لازم است هیاهو و جنجال به راه می اندازد، بی جهت مظلوم نمایی می کند و بغض در گلو می اندازد!در برخی مقاطع در «نوک حمله» قرار می گیرد و به شیوه «بابا شمل» ها گرد و خاک به راه می اندازد!جریان مذکور تحمل هیچ صدای مخالفی را هم ندارد و خواستار «سکوت» یا «ساکت کردن» هر صدای مخالفی است.این جریان در حالی ژست مظلومیت می گیرد که مسوولان فرهنگی کشور «دست به سینه»،«دست بوس» و «گوش به فرمان» او هستند تا ببیند کجای کار خود و زیر مجموعه اشان «خاطر مبارک» جریان مذکور را مکدر می کند تا اقدام به قلع و قمع زیر مجموعه خود به نفع جریان مذکور نمایند.
چماق فیلم ساز خارجی بر سر سینماگران ایرانی
آن ها برای منکوب کردن منتقدان و مظلوم نمایی بیشتر،فیلم سازی ایرانی که از یک شرکت خارجی برای ساخت فیلمش پول گرفته را به عنوان جریان غالب سینمای ایران معرفی می کنند و سپس خود را جای «بچه خوبه» داستان جا می زنند حال آنکه چنین فیلم سازانی در ایران عمومیت ندارند.البته یادشان هم می رود جایی خودشان برای ساخت فیلم دست به دامن «فیلم ساز دو پاسپورته» شده اند که به پرچم امریکا قسم خورده که حافظ منافع آن کشور باشد!بهرحال آن ها برای تداوم حمله نیاز به «دشمن فرضی» دارند و در این مسیر حساب و کتاب خود را از دیگر سینماگران ایران جدا می کنند و هر بار با این سوال مواجه می شوند که: «داداش دستت درد نکنه بابت ساخت این آثار! حالا چند تموم شد؟!» مدام بر طبل مظلومیت می کوبند و از مبارزه و جاده بمب گذاری شده و موشک های هوا به زمین سخن می گویند که در آن حرکت کرده اند اما اخوی! این چه جاده سنگلاخی است که حتی گَرد و خاک آن هم بر پوست لطیف شما نمی نشیند و راکورد گریم شما را به هم نمی زند؟!نکند این جاده سراسر «پول گذاری» شده است و بیان این جمله ها در حکم «دادن نشانی اشتباه» است تا کسی بر سر این سفره با شما شریک نشود؟! اگر شما از بمب گذاری بگویید، فیلم سازانی که با پول تو جیبی فیلم می سازند و صدایشان هم به جایی نمی رسد چه باید بگویند؟ چرا از فضای ذهنی و گعده ای خود بیرون نمی آیید؟ چرا تصور می کنید هیچ کس حواسش به شما نیست و تناقض های شما «آشکار» نمی شود؟ این حرف ها و مظلوم نمایی ها مقدمه ای برای تسلط کامل بر فضای فرهنگی و رسانه ای کشور است؟ بر فرض که چنین رویایی محق شود با کدام نیروی انسانی می خواهید این دستگاه عریض و طویل را اداره کنید؟تصور می کنید اداره چنین تشکیلاتی به اندازه مدیریت چند پروژه غیر شفاف کار ساده و کم دردسری است؟