سینما مثبت: جشنواره فیلم فجر در طول روزهای گذشته آثاری را به نمایش درآورد که ضمن انعکاس تصویری ملموس از جامعه ایرانی تلاش کردند این مسئله را در قالب روایتی داستانی به تصویر بکشند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، «کار کثیف» ساخته خسرو معصومی با موضوع مشروبات الکلی، داستان خود را در شهری شمالی روایت میکند. فیلم تنوع لوکیشینی خوبی دارد و قصهای قابل تأمل را روایت میکند اما زمان آن بیش از حد طولانی است. فیلم تلاش کرده مانند دیگر آثار خسرو معصومی پایان بندی تکان دهندهای داشته باشد اما کارگردان به منطق داستان توجه نکرده است. در پایان داستان زن ناتوان از کنترل اتوموبیل است و این گره اصلی داستان قرار است تماشاگر را غافلگیر کند اما در بخشی از فیلم او را دیدهایم که با همین اتوموبیل رانندگی کرده و به همین دلیل عجیب است چنین شخصیتی نتواند ترمز دستی را بکشد و مانع از بروز فاجعه شود.
«کامیون» فیلم جشنوارهای خوبی است که اگر کمی «ایجاز» چاشنی آن میشد قطعاً نتیجه بهتری حاصل میشد. موضوع حضور زنی ایزدی در داخل تهران و جست و جوی وی برای یافتن همسرش در کنار چالش غیرت یک نوجوان و راننده پیر، قصه جذابی است اما فیلم بیش از حد درگیر حواشی و قصههای زائد میشود و حضور نیکی کریمی هم از فضای جدی فیلم میکاهد. دیالوگ «داعش با شما چیکار کرده!» که از سوی نیکی کریمی بیان میشود، ناگهان باعث خنده تماشاگر میشود. بازی سعید آقاخانی نقطه قوت فیلم است و تلاش ستودنی این بازیگر برای سخن گفتن به زبان و لهجهای سخت قابل تأمل است.
«امیر» ساخته نیما اقلیما تلاش کرده فیلمی مینی مالیستی و فرم گرا باشد. با مردی کم حرف که ظاهراً قرار است تصویری قهرمانانه در ذهن ما شکل بدهد. تمهیدهای کارگردان برای تبدیل نشدن فیلم به یک ملودرام سوزناک هندی نیز قابل توجه است! برای همین مقصود کارگردان تلاش کرده تا تصویری حداقلی از کودک بامزه فیلم نمایش دهد اما مشکل این است که این سوژه برای ساخت فیلمی بلند کفاف نمیدهد اما میتوانست فیلم کوتاه جذابی باشد.
مجموع بازیهای فیلم و نیز فضای تصویری آن نمره خوبی میگیرد اما این ویژگی مثبت ضعف طولانی و کشدار بودن فیلم را جبران نمیکند.
«عرق سرد» ساخته سهیل بیرقی میتوانست فیلم جذابتری باشد. قصه زنی ورزشکار که توسط شوهرش ممنوع الخروج میشود و این مسئله باعث کشمکش میان این دو نفر میشود. فیلم به شدت یادآور آثار اخیر «تهمینه میلانی» است که در آن نگاه مرد ستیز کارگردان فاقد توجیه منطقی است. عرق سرد هم تلاش کرده مانند فیلم بی منطق لاتاری، مخاطب را درگیر یک بازی احساسی کند و قوه منطق او را از کار بیندازد تا اطلاعات و مطالب اشتباه، غلط و متناقض را به مخاطب تزریق نموده و بر اساس آنها نتیجه خود را از سیر وقایع و رویدادهای فیلم بگیرد.
کل ماجراهای فیلم کمتر از یک هفته ـ چهار روز ـ رخ میدهد. در این مدت زوج جوان هم یک شب عاشقانه را سپری میکنند، هم به محضر میروند، هم به دادگاه میروند، هم به فدراسیون میروند و…. سینماگر مجاز است تا در اثر هنری خود گاهی با کنار گذاشتن منطق داستانی، به سراغ قصه پردازی برود اما سازنده عرق سرد مجموعهای از اتفاقهای بی منطق را در فیلم پایه و اساس درام قرار میدهد. مثلاً نشان میدهد که وکالتنامه از سوی مرد پاره میشود و زن دیگر نمیتواند ممنوع الخروجی خود را برطرف کند اما در عالم واقعیت زن میتواند با مراجعه به محضر، یک کپی دیگر از وکالت نامه را دریافت نماید. در مدت کوتاهی دادگاه تشکیل جلسه میدهد و به حکم میرسد حال آنکه در بهترین حالت دادگاه کمتر از بیست روز تشکیل جلسه نمیدهد. از طرفی مشخص نیست علت مشکل این زن و شوهر چیست؟ پدر و مادرهای آنها کجا هستند؟ کی و کجا صدا و سیما زن یک مجری را بدون آفیش راه میدهد؟ کی و کجا فردی میتواند وارد پشت صحنه برنامه زنده شود و…
همه این رویدادها برای این کنار هم چیده شده که گفته شود زنها حق خروج از کشور بدون اجازه شوهر را دارند؟ واقعاً جز هشت نفری که در انتهای فیلم به آنها اشاره، این مشکل مسئله چند درصد از جمعیت هشتاد میلیونی ایران است که برای آنها فیلم ساخته شود؟!