سینما مثبت ـ رضا استادی: تجسس در زندگی خصوصی آدمهای جامعه ـ چه مشهور و چه غیر مشهور ـ در هر شرایطی ناپسند و علمی کثیف و قبیح است. علتش هم یک مسئله مشخص است: همه ما در زندگی شخصی خودمان هزار و یک جور مشکل و مسئله داریم که اگر این مسائل از پرده بیرون بیفتد، میتواند آبروی ما را به خطر بیندازد و زندگی را برا ما سخت کند اهمیت «آبروی مؤمن» هم که حتماً می دانید به اندازه «پرده کعبه» است و بردن آن دست کمی از مالیدن لجن به دیوار کعبه ندارد.
این روزها به لطف تورهای لحظه آخری ششصد ـ هفتصد هزار تومانی، بخش عمدهای از جامعه ایرانی تجربه «سفر خارجی» را در دسترس دارند. آنها که در سفرهای اینچنینی به دنبال دیسکو، ساحل مختلط و نوشیدنی هفت درصد هستند، از همان ابتدا تکلیفشان روشن است و در همان فرودگاه یا مرز معمولاً «خود واقعی اشان» را نشان میدهند. این گروه از هموطنان معمولاً با شلوارک، موی مش، کلیپس و آرایشهای اغراق شده به سادگی قابل شناسایی هستند. گروه دیگر ـ منظور خانمها است ـ با حجابی متناسب و معمول در مکانهای عمومی ظاهر میشوند. مانتو روسری ـ بلوز دامن و روسری ـ شلوار و پیراهن بلند و روسری پوششهای مرسومی است که زنان مقید به «حجاب اسلامی» در خارج از ایران از آن استفاده میکنند اما به ندرت پیش میآید بانوان عزیز ایران ـ البته به جز کشورهای زیارتی ـ از آن نوع پوشش رسمی و حجاب مرسومی که در ایران برای ورود به نهادها و سازمانهای دولتی بهره میگیرند، در خارج از کشور استفاده کنند. علت هم مشخص است: «پوشش رسمی بانوان ایرانی در خارج از کشور برای جماعت غیر ایرانی کنجکاوی برانگیز است و همین مسئله باعث جلب توجه گسترده میشود.»
در چنین شرایطی تصاویری از برخی هنرمندان ایرانی در خارج از کشور منتشر میشود که این دوستان در کنار بناهای تاریخی، برج ایفل، رودخانه فلان، کاخ بهمان، خانه آن نویسنده و دفتر آن سازمان بین المللی ایستادهاند و با همان پوشش رسمی عکس انداختهاند. دوستان گرامی! آیا حرص و طمع دیده شدن دارید؟ میخواهید به طرفداران خود اطلاع رسانی کنید که پایتان به فرنگ باز شده و مفتخر به دریافت ویزای شینگن و یا اقامت جهان اول شدهاید؟ همه اینها نوش جانتان. عکس هم میخواهید بیندازید، از خود آن بنا بیندازید. یا یک جوری بیندازید که مثلاً نصف صورتتان توی کادر باشد. اتفاقاً پوشش معمولی که در عکسهای غیر رسمی بر تن دارید زننده و زشت نیست. منهای روسری، همان چیزی است که در همان جوامع هم به عنوان پوششی معمولی تلقی میشود. شلوار و پیراهن و مانتو! اما چه اصراری دارید در عکسهای رسمی اتان با پوششی در عکس ظاهر شوید که خلاف واقع است؟ این جور عکس انداختن کجا به کمک شما میآید؟ کجا مشکلی را از شما حل میکند؟ در کجا برایتان امتیازی به همراه دارد؟ کدام بخش از کشور به این نوع رفتار شما اعتماد و اعتقاد دارد؟ حتماً پای منافعی در میان است که در عکسهای رسمی با پوشش رسمی هستید و در عکسهای غیر رسمی، پوشش معمول خود را دارید. حتماً در خانه هم دو جور آلبوم دارید!
در ذهنم شما را تصور میکنم که در کشوری اروپایی به ساختمانی زیبا میرسید. ابتدا با همان لباسهای معمول و عادی از خودتان عکس میگیرید و بعد «پوشش رسمی» را از کوله پشتی اتان در میآورید، با کمک همسر گرامی بر تن میکنید، در آینه خودتان را برانداز میکنید و سپس از خودتان عکس میگیرید و خوشحال هستید که این تصاویر جایی گوشه ذهن کسی را قلقلک میدهد و تصور دیگران را از شما «مثبتتر» میکند. اگر فردی بیگانه شاهد چنین صحنهای باشد، چه تصوری از شما و آن پوشش رسمی در ذهنش شکل میگیرد؟ آیا نمیگوید این پوشش ابزاری برای ریاکاری است؟
لطفاً به حرمت آن لباس رسمی که برایش خونها داده شده و به احترامش بسیاری از زنان سرزمین ما در دورهای تاریخی «خانه نشین» شدند، این جور معامله کردن با ارزشها را تمام کنید. وقتی فضایی مانند «اینترنت» برای ساخت و تولید برنامه وجود دارد، وقتی همسرتان یکی از همان دارندگان ژن خوب است، وقتی آن قدر دارا هستید که تعطیلات بروید دامنههای آلپ، دیگر چه نیازی به این ظاهر سازی های ریاکارانه است؟ آن «ماسک» رنگی را از چهره اتان بردارید، خودتان باشید و راحت زندگی کنید. مطمئن باشید با چهره جدید پیشنهادهای بهتری در انتظارتان خواهد بود و بازار کسب و کار و لایک های اینستاگرامتان هم رونق بیشتری پیدا خواهد کرد. مگر شما چند سال قرار است زندگی کنید؟ کی میخواهید خود واقعی اتان باشید و به جای بازی کردن نقش های مختلف مقابل دوربین های گوناگون از زندگی «لذت» ببرید. با این همه پنهان کاری، زندگی در دامنههای آلپ را هم به خودتان زهر مار میکنید و هم به خانواده!