سینما مثبت: در بسیاری از دستگاههای فرهنگی ایران، مسوولان و مدیران همواره خودشان در خط اول انتقاد از مجموعه تحت مدیریت خود هستند. آنها همیشه از مشکلاتی صحبت میکنند که مانع از تحقق کامل برنامهها و ایدههای متعالی اشان است. مشکلاتی که نه رفع میشوند و نه باعث میشوند مدیران گرامی عطای مدیریت را به لقای آن ببخشند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، «جشنواره فیلم فجر» نیز یکی از همین پدیدههای عجیب و غریب است. رویدادی که «محمد حیدری» دبیر «ایرانی ـ خارجی» اش درباره آن میگوید: «برگزاری جشنواره کار سختی است و هر سال هم سختتر میشود.»
محمد حیدری امسال برای دومین سال متوالی دبیر جشنواره است. منش و روش این مدیر زیرک متکی بر «مدارا و تعامل» است. در این دو سال هیچ گاه از خودش «اقتدار آهنین» نشان نداده. علاقه فراوانی به مبحث «زیبایی شناسی» دارد و این موضوع از دفتر کارش گرفته تا محل برگزاری نشست خبری و دیگر جزئیات و حتی نوع پوششی که انتخاب میکند کاملاً مشخص است. حیدری در صحبتهایش همواره در حال «تشکر و قدرانی» از همه است. هنگام صحبت درباره ایران، پیشوند «جمهوری اسلامی» را به گونهای بیان میکند که انگار یکی از دیپلماتهای هستهای است که بر سر میز مذاکره با مقامهای غربی نشسته است. او میداند چگونه با منتقدانش راه بیاید. البته آنهایی که ارزش دارند و انتقادهایشان میتواند دردسر ساز شود! بر همین اساس عجیب نیست رسانهای که در ابتدای سال 95 خبر بازگشت حیدری از مسافرت امریکا را با لحنی کنایی ـ انتقادی منتشر میکند، حالا به یکی از حامیان او تبدیل شده است. حیدری از این جهت میتواند یک «بیزینس من» موفق باشد اما در کنار این زیرکی، گاه نکاتی را بیان میکند و حرفهایی می زند که از او «شخصیتی دراماتیک» میسازد که میتواند اسباب تیترهای جذاب برای رسانهها را فراهم کند!
«برگزاری جشنواره کار سختی است و هر سال هم سختتر میشود.»
به گفته دبیر سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، امسال هیات انتخاب 95 فیلم دیده که از میان آنها 44 فیلم را برای حضور در بخشهای مختلف جشنواره انتخاب کرده است. حیدری منتقد این شیوه از برگزاری جشنواره و حتی این نحوه انتخاب است. انتخابی که در هیات انتخاب کننده آن سه نفر از اعضای شورای پروانه نمایش حضور دارند تا مبادا چیزی از دست در برود و فیلمی ناجور از صافی هیات انتخاب عبور کند! بر اساس همان خصلت دراماتیک است که حیدری در پاسخ به عدم حضور فیلم کاناپه، در نشست خبری میگوید: «این فیلم در جشنواره نمیتواند نمایش داده شود اما انشاءالله در اکران شاهد استقبال مردم باشیم!»
بخش مهم و جذاب دیگر نشست خبری جایی است که او از اظهارات وزیر ارشاد در دیدار با مراجع که اعلام کرده بود 10 فیلم مسئله دار از جشنواره فجر حذف شدند انتقاد میکند و این اظهارات را صراحتاً رد میکند! اینکه دبیری «توی روی وزیر ارشاد» بایستد را نباید دلیل بر سادگی دبیر دانست بلکه کیاست و ذکاوتی است که حیدری احتمالاً از دنیای نمایش و درام با خود به ارمغان آورده است.
«برگزاری جشنواره کار سختی است و هر سال هم سختتر میشود.»
یکی از مهمترین ویژگیهای جشنواره فجر اندوختن تجارب گوناگون و سپس دود شدن آنها و به هوا رفتن آنهاست. این روزها در شهر دود و دم زیاد است. از آلودگی هوا گرفته تا دودهای مشکوکی که از سوختن پلاسکو برمی خیزد. به همین دلیل هیچ کس نگران دود شدن تجربههای فجر نیست. نگرانی هم ندارد! مهم نیست هر سال جشنواره سایت عوض کند. مهم نیست بانک اطلاعاتی که برای ثبت اطلاعات رسانهها در سال 1392 ایجاد شد، سال به سال حذف شود و اهالی رسانه مجبور باشند دوباره اطلاعات خود را وارد کنند، مهم نیست که تجربه راه اندازی سامانه فروش بلیت نادیده گرفته شود و بعد از شش ماه جلسه با خانه سینما و شورای عالی تهیه کنندگان حاصل کار بشود سایتی که دم به دم مسئله دار میشود و به جای حل کردن مشکل جشنواره، به معضلی بزرگ برای این «بچه» سی و پنج ساله تبدیل میشود. مسئله مهم احتمالاً به بازی گرفتن دو نهاد قدرتمند یعنی «شورای عالی تهیه کنندگان» و «خانه سینما» در این ماجرا بوده که محقق شده و نتایج آن نیز مثبت نبوده است. حالا این تجربه تلخ که بی دلیل تکرار شده به نفع چه شخص یا گروهی است؟! فقط خدا میداند!
«برگزاری جشنواره کار سختی است و هر سال هم سختتر میشود.»
برگزاری جشنواره کار سختی است اما روند غیر شفاف حاکم بر بخشهایی از جشنواره این امکان را فراهم میکند تا تجربه شیرین «مدیریت کم دردسر» به زبان برگزار کنندگان مزه کند. بر همین اساس دبیر جشنواره میتواند با وجود مشخص بودن ریز هزینهها، در پاسخ به سؤال خبرنگاری که میپرسد: «گزارش مالی سال گذشته منتشر میشود؟» پاسخ سؤال را به مقام بالاتر خود ارجاع دهد! البته شخصیت دراماتیک حیدری به گونهای است که در برخی نقاط عطف، نکاتی را ناگهان به زبان میآورد و مثلاً میگوید: «سه میلیارد تومان پرداخت کردهایم تا فیلمهای جشنواره در استانها به نمایش دربیاید.» یا در جایی دیگر با ایستادگی در مقابل جریانی که این روزها راه افتاده تا فیلم امپراطور جهنم را وارد بخش مسابقه کند، به صراحت اعلام میکند فیلم ناقص به جشنواره تحویل داده شده و بعد هم از صاحبان فیلم میخواهد تا اجازه دهند فیلم در بخش غیر مسابقهای نمایش داده شود تا هم دیده شود و هم مورد قضاوت قرار بگیرد! بخشی از مشکل جشنواره همین است که هر گروهی تلاش میکنند سهمی از این جشنواره ببرند. فرقی میان یک جریان مدعی ارزشی بودن و یک جریان هنر تجربهای هم نیست و ظاهراً هرکس احساس کند این رویداد از منافعش دور میشود، رفتاری نامهربانانه با آن در پیش میگیرد.
«برگزاری جشنواره کار سختی است و هر سال هم سختتر میشود.»
یکی از علتهای سخت شدن برگزاری جشنواره فجر این است که در چنین بلبشویی، هر سال ممکن است دوباره جشنواره به نقطه اول بازگردد و پس از برگزاری یک دوره منظم ـ دوره سی و چهارم ـ در دوره سی و پنجم با بی نظمیهایی مواجه شود که مشاهده آن قابل باور نیست. یکی از شاخصههای این بی نظمی برگزاری نشست خبری به شکلی «حیرت انگیز» است. رویدادی که باید جلوهای از نظم و انضباط حاکم بر تمامی جشنواره باشد، به واسطه حضور خارج از قاعده خبرنگاران و عدم حضور همکاران جشنواره در پس زمینه، به مکانی شبیه میشود که گویی عدهای در آن «سنگ پای» خود را گُم کردهاند! به جز چند رسانه خاص که برایشان پوشش لحظهای جشنواره مهم است و اغلب دو نفره و با لپ تاپ به نشست خبری آمدهاند، سایر خبرنگاران این رویداد را به مکانی برای احوال پرسی تبدیل کردهاند. اغلب آنها میدانند روابط عمومی جشنواره زودتر از هر رسانهای خبرها را ارسال میکند. به همین دلیل نشست مذکور به فضای مغتنمی تبدیل میشود برای دید و بازدید و نشان دادن عکسهای داخل گوشی و در نهایت هم دریافت هدیه ستاد خبری و والسلام! این افراد بخشی از آن «چهار هزار نفری» هستند که به گفته «مسعود نجفی» مدیر روابط عمومی جشنواره برای حضور در کاخ فرم پُر کردهاند. یک بار دیگر در این جمله به عقب بازگردید و عدد «چهار هزار» را مرور کنید! شنیدن آن مو بر اندام هر کسی سیخ میکند! چهار هزار خبرنگار سینمایی! یعنی تقریباً به تعداد هر یک فعال در سینمای ایران یک خبرنگار وجود دارد!
در چنین شرایطی جشنواره فجر که کارکرد واقعی خود را از دست داده و فقط به «برگزار شدن» فکر میکند، به مرور نسلی از فیلم ساز را تربیت میکند که فقط میخواهند در جشنواره حضور داشته باشند. در ادامه نسلی از روزنامه نگار پرورش پیدا میکند که فقط میخواهد در جشنواره حضور داشته باشد. نسل مدیران و دبیران و مسوولان این رویداد نیز دور از این چهار چوب نیستند. آنها فقط میخواهند این رویداد را برگزار کنند. دبیرانی که طبق گفته حیدری دخالت چندانی در انتخاب داوران ندارند؛ بیش از آنکه شان دبیری داشته باشند «مدیران اجرایی» را میمانند که صرفاً در پی جمع شدن کار هستند. برخی از این مدیران اجرایی بی جهت به دفاع از جشنواره میپردازند و تلاش میکنند همه چیز را گُل و بلبل نشان دهند اما تیزهوشهای این گروه ضمن برگزاری رویداد و کسب منفعت مالی، در مقام منتقد هم قرار میگیرند و مانند حیدری ـ که یک پدیده در این عرصه است ـ از همه چیز جشنواره انتقاد میکنند و ناخواسته به بزرگ نمایی این ایرادها کمک مینمایند. آنها اعتراف میکنند این شیوه برگزاری صحیح نیست و جشنواره دیگر جوابگوی این میزان فیلم نیست و باید به شکل دیگری برگزار شود. هرکجا هم که احساس خطر کنند بخشی را حذف میکنند. مثل حذف مراسم فرش قرمز که امسال کلاً از برج میلاد حذف شد تا جشنواره بیش از این در معرض نگاههای تُند و تیز برخی منتقدانش قرار نگیرد.
دیوار کج فجر تا کجا میتواند امتداد یابد؟ آیا این ساختار غلط همچنان تا ثریا ادامه مسیر میدهد یا اینکه روزی در اثر جرقهای کوچک مانند ساختمان مشهور چهار راه استامبول فرو خواهد ریخت تا شاید بر ویرانههای آن ساختاری استاندارد رشد کند؟