این مدرسه سینماگر تربیت میکند یا هنرمند سرخورده؟
سینما مثبت:گروه دولتی «هنر و تجربه» و «مدرسه ملی سینما» طرحهایی هستند که حجت الله ایوبی از زمان حضور در سازمان سینمایی آنها را دنبال کرده است. در شرایطی که طرح اول با انتقادهای جدی و مهمی روبرو شده، طرح دوم در سال پایانی فعالیت ایوبی در سینمای ایران کلید خورده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، «اجرای غلط طرحهای خوب» یکی از مهمترین ویژگیهای دو طرح مذکور است. هنر و تجربه که میتوانست محملی فیلم خانهای و کم هزینه برای نمایش فیلمهای خاص سینما باشد در این سالها بیش از پیش عریض و طویل شده و حالا مدرسه ملی سینما هم که قاعدتاً میتوانست بخش زیر مجموعهای جایی مانند «انجمن سینمای جوانان ایران» باشد، با یافتن تشکیلاتی مستقل و پُرتعداد، به محلی برای تجمع برخی سینماگران مورد عنایت ایوبی تبدیل شده است. یکی از بدیهیترین ایرادهای وارد به این مدرسه کم فایده، انتصابهای نادرست برای آن است. مثلاً انتخاب فیلم سازی تجربی مانند «علیرضا داود نژاد» که همسایه دیوار به دیوار دوران کودکی آقای ایوبی در شمال کشور بوده، به عنوان معاون آموزش این مدرسه چقدر منطقی است؟ خط مشی این مدرسه چیست و قرار است چه نوع هنرمندی تربیت کند؟ آیا قرار است خروجیهای این مدرسه مشتی فیلم ساز هنر ـ تجربهای نیازمند کمک دولت باشد یا اینکه قرار است این مدرسه فیلم ساز بدنه تربیت کند؟
«دوری از واقعیتهای سینمای ایران» یکی از ویژگیهای مهم این مدرسه است. در شرایطی که هزاران مشکل و مسئله پیچیده گریبان گیر سینمای ایران است، این مدرسه نشست علمی-تخصصی با موضوع «بازنمایی اقوام ایرانی در سینمای داستانی ایران» رابرگزاری میکند. مشخصاً درباره این موضوع چه تعداد فیلم در این سه سال ساخته شده و چه مصداقی برای این نوع سینما وجود دارد؟
واقعیتهای سینمای ایران به هنرجویان گفته میشود؟
چندی پیش اسامی برگزیدگان برای حضور در دوره دو ساله این مدرسه اعلام شد. عرفان آصفی یزدی، رعنا باقریان، سامان پاسیان، حامد پریرزاده، محمدحسین جمال آبادی، نیایش حاتم، بهمن حاج ابول لوارک، بهرام حاج ابول لوارک، فاطمه حسینی، سمیرا حضرتی، فرناز زارعیان، سینا سواره، امید شمس اسفندآبادی، عرفان شمس الکتابی، علی عارف نسب، نگار عباسپور، مهدیه قره داغی، مازیار کاظمی، شقایق کردیاننما و میدیا کیاست چهرههایی هستند که قرار است طی دو سال با حضور در دورههای این مدرسه «سینماگر» شوند.
نکته قابل تأمل درباره این افراد، گزینش آنها توسط هنرمندانی همچون: محمود کلاری، علیرضا داود نژاد، کیانوش عیاری، کیومرث پوراحمد، واروژ کریم مسیحی، ابوالحسن داوودی، مجتبی راعی، رسول صدرعاملی، بهرام توکلی، فرزاد مؤتمن، کامبوزیا پرتوی و بهرام دهقانی است. آیا این جوانها میدانند وارد عرصهای میشوند که هنرمندان پیشکسوت آن پس از چندین دهه فعالیت در این عرصه بیمه نیستند؟ آیا مصاحبه کنندگان به آنها گفتهاند که وارد عرصهای میشوند که ممکن است فیلم ساخته شده توسط آنها توقیف شود و رییس سازمان سینمایی نیز هیچ واکنشی نشان ندهد. آیا آنها میدانند در این سه سال پنج فیلم دارای پروانه نمایش دولت شامل آدت نمیکنیم، عصبانی نیستم!، خانه پدری، رستاخیز و خانه دختر توقیف شده و سرمایه سازندگان آنها به خطر افتاده و آب هم در دل دولت تکان نخورده است؟!
امید است با بیان این واقعیتها به هنرجویان عزیز، فرصتی فراهم شود تا آنها با چشم باز عمر و جوانی خود را در فضای سینمای ایران سرمایه گذاری کنند تا خدای ناکرده در مواجه با واقعیتها دچار سرخوردگی نشوند.