مجازات کپی کاران سیما چه باید باشد؟
سینما مثبت: واکنشهای گسترده مردمی به کپی بودن برخی برنامههای سیما از نمونههای خارجی در حالی اتفاق می افتد که این موضوع مسئله تازهای نیست و در طول سالهای مختلف به شیوههای گوناگون رخ داده است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، سریال «هفت سنگ» ساخته بابک بذرافشان یکی از مهمترین نمونههای کپی عین به عین از نمونهای خارجی بود که چند سال قبل انتشار خبر مربوط به آن واکنشهای مختلفی را ایجاد کرد. اما این تنها نمونه از کپی برداری نیست و در میان برخی فیلمنامه نویسان سیما، رویه «اقتباس بدون ذکر نام» از آثار خارجی مسئلهای عادی و معمول است. معروف است فیلمنامه نویس پُرکاری که در سالهای اخیر حجم فراوانی از سریالهای تلویزیونی را نوشته، هنگام تماشای فیلمهای روز دنیا، قلم و کاغذی در دست میگرفته و هر صحنه، دیالوگ و ایده قابل اقتباسی که از آن فیلم مشاهده میکرده را داخل کاور DVDهمان فیلم میانداخته و سپس در موقعیتهای مناسب این ایدهها را در کنار یکدیگر چیده و فیلمنامهای پروپیمان! از داخل آنها اقتباس میکرده و به قیمت بالا به تلویزیون می فروخته است.
بروز چنین مشکلی از آنجا ناشی میشود که معمولاً فیلمنامه نویسان و یا تهیه کنندگان پس از رسیدن به جایگاهی تثبیت شده، کمتر وقت و انرژی برای مطالعه و حضور در میان مردم دارند و با ته کشیدن ایدههایشان، به اقتباس از آثار خارجی روی میآوردند. اغلب آنها تمایلی به استفاده از چهرههای خلاق و جدید ندارند و زمانی هم برای استعداد یابی صرف نمیکنند و بیشتر ترجیح میدهند در یک دور همی دوستانه! کار را پیش ببرند. حتی گفته میشود یکی از آثار پخش شده اخیر تلویزیون به قلم «سعید نعمت الله» نیز اقتباسی کامل از یک اثر آمریکایی بود. متن کامل این خبر را میتوانید در «اینجا» بخوانید.
تا اینجای کار کپی کاری ایرادی ندارد و اگر در جایی مثل شبکه نمایش خصوصی رخ دهد، نمیتوان به آن ایراد گرفت اما مسئله این است که چرا باید در رسانه رسمی کشور این اتفاق رخ دهد و بدتر از آن چرا باید نویسندهای که بابت ارائه «کار اصیل» دستمزد دریافت میکند، کار کُپی ارائه دهد؟!
در چهارچوب مناسبات اقتصادی حاکم بر جامعه افراد بابت خرید آلبوم موسیقی، کفش، کیف و حتی غذا وجوه مختلفی را پرداخت میکنند. مثلاً کتانی آدیداس اصل قیمت خاص خودش را دارد و کفش آدیداس کُپی چینی قیمتی پایینتر دارد. درست مثل برنج هندی و گوشت برزیلی که چلوکباب حاصل از آن قیمتی کمتر از چلوکباب با گوشت گوسفندی و برنج آستانه اشرفیه دارد! مسئله اینجاست که برنامه سازان محترم پول برنج آستانه اشرفیه را گرفتهاند اما برنج هندی به ما تحویل دادهاند. در چنین شرایطی آیا نباید تلویزیون در پرداخت دستمزد این «عزیزان» تجدید نظر کند و با مشخص شدن کپی بودن ایدههای یک برنامه و تأیید آن، دستمزد یک اثر غیر اصیل و کپی را به آنها پرداخت نموده و از بیت المال و حقوق مردم صیانت کند؟ در چنین شرایطی دست کپی کاران عزیز نیز باز میشود و دیگر واهمهای از رسانهای شدن موضوع ندارند چرا که میتوانند با اعتماد به نفس بگویند: «این اثر کپی است و پول کمی برای ایده آن پرداخته شده است.»
امید است مسئولان سیما به این پیشنهاد توجه نشان داده و از حقوق مخاطبان صیانت کنند.