سه اظهار نظر متفاوت درباره فیلم محمد (ص)
فیلم مجیدی یهودی ستیز و غیرقرآنی است
سینما مثبت:در روزهای گذشته سه اظهار نظر مختلف و متفاوت درباره فیلم محمد (ص) درج شد. «مهرداد فرید» از فیلم سازان سینمای ایران این اثر را «غیر قرآنی» توصیف کرد، «محمد آفریده» از مدیران فرهنگی گفت مجید مجیدی یکی از سرمایههای فرهنگی این جامعه است و باید تلاش صادقانه و صمیمانه او را برای ساخت فیلم سینمایی کودکی پیامبر (ص) ستود و «آیت الله سید محمد قائم مقامی» استاد دانشگاه، حوزه و پژوهشگر نیز با اشاره به نقاط ضعف و قوت فیلم ابراز امیدواری کرد این خدمت و عبادت از جانب تمام دست اندرکاران این فیلم به ویژه کارگردان هنرمند و متعهد آن در پیشگاه خداوند متعال و پیامبر اعظم (ص) مورد قبول باشد.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، متن یادداشتهای اشاره شده به شرح زیر است:
مهرداد فرید: بی جهت یهودی ستیز است
فیلم محمد رسول الله را باید دید چون پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. چون سازندهاش مجید مجیدی است که فیلم بد در سابقهاش ندارد و معمولاً فیلمهایش در سطح بین الملل ستایش شده. چون فیلمبردار، سازنده موسیقی و طراح صحنه و لباسش ایرانی نیستند و نشانها و افتخارات بین المللی دارند. چون نمایش فیلم چالش بزرگی را در جهان اسلام باعث شده تا جایی که کشور قطر با صرف یک میلیارد دلار در صدد ساخت فیلمی در جواب آن برآمده (البته این را نمیدانم منبع خبرش کجاست) و…
البته در نقد فیلمنامه این اثر سخن بسیار است اما در سینما رسم نیست که همکاری کار همکار دیگری را نقد کند. با این حال چون موضوع مذهبی و ملی است نتوانستم به این چند نکته اشاره نکنم:
1 ـ این فیلم بی جهت یهودی ستیز است. در حالی که به روایت تاریخ یهودیان ساکن عربستان به عشق درک پیامبر خاتم در شبه جزیره مستقر شده بودند. ستیز آنان با اسلام بعد از هجرت آغاز شد نه پیش از بعثت!
2 ـ در پرداخت داستانی فیلم نمیدانم چرا عبدالمطلب (پدر بزرگ پیامبر) این قدر اصرار دارد که پیامبر خردسال (ص) را از مادرش جدا نگهدارد! اگر بگویید که دلیلش حفاظت از جان پیامبر از گزند یهودیان است، قابل قبول نیست. برای این منظور در کنار مادر بودن چه مزاحمتی میتوانست داشته باشد؟! آنچه در این فیلم نشان داده میشود بیشتر حالت کودک آزاری و یا مادر آزاری دارد که از مرد عاقل و معتبری چون عبدالمطلب که بزرگ قریش بوده بعید بوده است که چنین کند.
3 ـ مهمترین نقد محتوایی فیلم این است که؛ قرآنی نیست! تمام سعی قرآن در معرفی پیامبر (ص) این است که او را بشری مانند سایر آحاد بشر معرفی کند (فیلم مصطفی عقاد این طوری بود) در صورتی که به روایت این فیلم رسول خدا (ص) فرابشر بوده است!
5 ـ فقط نمیدانم با این همه هزینه چرا این فیلم سه بعدی فیلمبرداری نشده است! این کار که هزینه چندانی اضافه نمیکرد. ده سالی هست که سینما در دنیا برای روایت داستان ای با شکوه و اکشن از تکنیک سه بعدی استفاده میکند. نگرانم که نکند کارگردان عزیز کرده ما، موقع ساخت این فیلم بروز نبوده باشد! شاید دلیل هزینه حیرت انگیز فیلم همین بوده باشد و گرنه برای ساخت این فیلم نمیبایست این میزان هزینه میشد. دلیل هزینه زیاد تولیدات هالیوودی مربوط به دستمزدها (خصوصاً بازیگران) است. اینجا که از این دستمزدها خبری نیست. فیلم از نظر جلوههای ویژه هم قابل قیاس با تولیدات هالیوودی نیست تا بگوییم همین باعث هزینههای سرسام آور شده. مثلاً نبرد فیلها در این فیلم را مقایسه کنید با سکانس نبرد فیلها در قسمت سوم ارباب حلقهها که بیش از یک دهه از نمایش آن گذشته است و… همین
محمد آفریده: فیلم «محمد رسولالله» اولین گام مهم در این راه بزرگ و خطیر است
محمد آفریده در یادداشتی که اختصاصاً در اختیار بخش سینمایی ایسنا گذاشته آورده است: سالها قبل خدا توفیق داد به اتفاق دوستان به حج تمتع مشرف شدم. در آن سفر، مرحوم سیف الله داد، مرحوم ملاقلیپور و مرحوم سید مهدی حسینی و آقایان حقیقی، اقدامی و… حضور داشتند.
آن جمعیت بیشمار و آن فضای ملکوتی و آن همه عشق و علاقه که وصف ناشدنی بود. اما، در مدینه اولین باری که چشم به گنبد و بارگاه پیامبر اکرم (ص) میافتاد، دل انسان میگرفت و مظلومیت چهره واقعی خود را نشان میداد اما چرا؟
روایت داریم از معصوم (ع) که یکی از علائم آخرالزمان این است که “ظواهر دین بیشمار اما فهم در دین کم میشود.”
پیامبری که با معجزه کلام به قلب انسانها نفوذ میکرد و رحمت بر عالمین است چرا با خنجر و شمشیر و گلوله و خشونتهای جنون وار معرفی میشود. پیامبری که بیش از 1400 سال پیش میفرمود:”اگر شاخه درختی را بشکنید گویا بال ملائک را شکستهاید” یا “از نفرین مظلوم بترسید اگر چه کافر باشد، زیرا در برابر نفرین مظلوم پرده و مانعی نیست” یا:”آگاه باشید! همانا بدترین گروه از امتم آنانند که از ترس شرشان احترام شوند، و آگاه باشید! کسی را که از بیم شرش احترام کنند از امت من نیست.” چرا باید این چنین باشد؟ یقیناً دست مشرکین، ملحدین و منافقین پشت همه این کج فهمیها وجود دارد و جاهلین دورانها هم همیشه بازیچه این میدان هستند.
این وظیفه همه مؤمنین و همه علاقمندان دین محمد (ص) است که چهره ملکوتی آن بزرگوار را در بطن جامعه و ذهن و روح انسانهای تشنه و کنجکاو، ابتدا با عمل خود و سپس با آفرینشهای هنری و فرهنگی به بشریت معرفی کنند. پیامبر رحمت آخرین امید بشر برای رهایی است.
فیلم سینمایی محمد رسول (ص) اولین گام مهم در این راه بزرگ و خطیر است. باید جهت جریان سازی فرهنگی، کاروانی از تولیدات متنوع در حوزههای مختلف برای مخاطبین بیشمار به راه بیفتد. اگر در داخل خانواده مشکلی یا نکتهای وجود دارد همه باید در یکسری از امور اصلی و زیربنایی همدل و همراه باشیم.
سینمای ما گنجینهای از سرمایههای خدادادی این فرهنگ بالنده است و همه باید در رونق، نشاط و سازندگی آن تلاش کنیم، مخصوصاً متولیان و مسئولین.
مجید مجیدی یکی از سرمایههای فرهنگی این جامعه است و باید تلاش صادقانه و صمیمانه او را برای ساخت فیلم سینمایی کودکی پیامبر (ص)، ستود.»
***آیت الله قائم مقامی: برداشت آزاد از وقایع مربوط به انبیاء متعلق به دوران منسوخ مدرنیته است
به گزارش سینماپرس، همزمان با اکران فیلم «محمّد رسول الله (ص)» ساخته مجید مجیدی، آیت الله سید محمد قائم مقامی استاد دانشگاه، حوزه و پژوهشگر، یادداشتی در این رابطه در وب سایت شخصی خود منتشر کرد که با توجه دیدگاه ایشان در خصوص چگونگی نشان دادن تصویر حضرت رول (ص) در فیلم و نیز میزان بهره مندی فیلمساز از تخیلات و برداشت آزاد خود در روایتهای تاریخی متن کامل این نوشتار از نظر خوانندگان گرامی میگذرد:
فیلم دارای امتیازاتی بسیار و نقایصی خاص خود است
«فیلم محمّد رسول الله (ص)، همانگونه که انتظار میرفت، فیلمی است فاخر و ارزشمند و گامی است در جهت رسیدن به سینمای طراز دین و طراز انقلاب و سینمایی که رفته رفته ماهیت راهبردی و بسیار مهم خود را در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پیدا میکند و در همینجا در مورد جنبهٔراهبردی یا استراتژیک سینما، این سخن گفتنی است که بحث بر سر راهبردی سازی سینما نیست زیرا که سینما ذاتاً هنری راهبردی و استراتژیک و تماماً در خدمت تبلیغ فرهنگها و سیاستهاست بلکه سخن بر سر این است که آیا سینما همانگونه که در تبلیغ فرهنگ و سیاست نفسانی و کفرآمیز غربی و صهیونیستی، ابزاری بیبدیل و کاملاً استراتژیک است، در تبلیغ فرهنگ و سیاست الهی و توحیدی و معنوی نیز میتواند چنین باشد یا خیر؟ و اگر پاسخ کسانی به این پرسش از آغاز انقلاب تاکنون، منفی یا همراه با تردید بوده، پاسخ کسانی دیگر که پیام انقلاب دینی و الهی عصر ما را بدرستی درک کرده و نسبت به برقراری حاکمیت خداوند و اولیاء خدا یا تمهید برای این حاکمیت در عصر دود و آهن و ماشین و رسانهها، ایمان دارند، مثبت است و تاکنون گامهای نسبتاً بلندی در جهت رسیدن به هنری که از آن بتوان بعنوان هنر استراتژیک نظام اسلامی یاد کرد، برداشته شده و در عین حال روشن است که ما تاکنون به چنین هنری آنگونه که فرهنگ رقیب و معاند رسیده نرسیدهایم و با آن فاصلهٔبسیار داریم.
بهرحال فیلم محمّدرسول الله (ص) گامی است برای رسیدن به این مقصد: دارای امتیازاتی بسیار و نقایصی خاص خود که به برخی از آنها اشاره میشود. مهمترین امتیاز این فیلم مربوط است به قصد و نیت پاک و خالصانهٔسازندگان و بویژه کارگردان محترم در خدمت به دین و نصرت حق و عرض ادب و ارادت به آستان مقدس نبی مکرّم و پیامبر اعظم حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم در عصری که آفتاب درخشان حقیقت محمّدی (ص) پس از طلوع اوّلیهٔخود بار دیگر و این بار از مطلع عترت طاهره و تفسیر معصومانه یعنی بصورتی خالص و ناب و پس از تجربه ظلمات خفی و جلی و قدیم و جدید، در حال طلوع مجدّد و نورافشانی تازه است یعنی که این فیلم به مهمترین سخن گفتنی عصر ما پرداخته و به لحاظ ساختار و مضمون منهای دو نقصی که به آن اشاره خواهد شد، نسبتاً خوب و مناسب این سخن را بر زبان نیرومند فیلم جاری ساخته است و آنجا که کارگردان به متن واقعه و سند نزدیک است سخن از نورانیت و تأثیر خاصی برخوردار است و آنجا که از سند فاصله گرفته میشود و پای برداشت آزاد و خیالی به میان میآید به همان میزان سخن دچار ضعف و سستی میشود.
در حوزهٔقصّه گویی از منظر دین، خیال، موضوعیت مضمونی و محتوایی ندارد
در آغاز فیلم، کارگردان محترم طی یادداشت کوتاهی اعلام میکند که ابتناء این فیلم هم بر اسناد و روایات معتبر است و هم بر برداشت آزاد خود کارگردان. هرچند در این فیلم، ابتناء بر سند و روایت، کاملاً غالب بر جنبهٔبرداشت آزاد و خیالی است و این جزء امتیازات فیلم است ولکن کاش هنرمند ارجمند ما با درک منسوخیت برداشت آزاد از وقایع تاریخی بویژه واقعهٔانبیاء و اولیاء خداوند که این نحوهٔبرداشت از ویژگیهای عصر گذشته یعنی دوران مدرنیتهٔمنسوخ و هنر منسوخ نفسانی است، با صراحت و افتخار اعلام میکرد که این فیلم فقط مبتنی بر سند و روایت است. و در همین جا، جای ذکر است که از منظر اسلام و در حوزهٔقصّه گویی از منظر دین، خیال، موضوعیت مضمونی و محتوایی ندارد و موضوعیت آن تنها مربوط به فرم، ساختار و زبان است یعنی که خیال نمیتواند در کنار سند و واقعیت که نماد محتوی و اصل سخن است بنشیند بلکه آن، ابزار و ابزار منحصر بفردی است که قرار است سند یا واقعیت را از زبانی به زبان دیگر ترجمه و منتقل نماید. یعنی یک اثر هنری نمیتواند بخشی از آن مستند و واقعی و بخشی خیالی باشد بلکه از منظر اسلام، هنر دینی و برحق، باید تماماً مستند و واقعی- اعم از واقعیت تاریخی و غیر آن –و در همان حال تماماً تخیلی باشد یعنی که قرار است مخاطب از زجاجهٔخیال هنرمند مصباح واقعیت و شمس حقیقت را بنگرد و نه از طریق این زجاجه خود زجاجه را، به عبارت دیگر در هنر و غیر آن، خیال، نحوه و صورت سخن گفتن است که هرگز نباید بجای خود سخن و مادهٔکلام قرار گیرد، از اینروست که هرگز خوب سخن گفتن که حوزهٔخیال و رسانه است کفایت از سخن خوب گفتن که حوزهٔدین و حقیقت است نمیکند همانگونه که داشتن سخن خوب کفایت از خوب ایراد کردن آن نمیکند.
وقتی در زمانهٔما، هنرمند مسلمان به اقتضاء قطعی این عصر که عبارت است از شنیدن در مورد دین حقّ و نگریستن به انبیاء و بویژه سیّد و خاتم آنان (ص) آن گونه که بودهاند نه آن گونه که طواغیت و فرعونها تصویر و تفسیر کردهاند، وارد این عرصه میشود و میخواهد این اقتضاء و تمنّا را اجابت کند، باید توجّه داشته باشد که وارد معرکهای عظیم و چالشی بزرگ شده که دیگر نمیتواند چه در مقابل مخالفان و معاندان و چه در برابر موافقان و دوستان، دلیل مدّعای خود را ذوق و سلیقه و خیال خود قرار دهد بلکه او باید برای صحنه به صحنه و قاب به قاب اثر خود، دلیل و مدرک و سند داشته باشد.
این شیوه غلط است
و امّا این فیلم در کنار جنبههای مثبت، زیبا و شایستهٔتقدیر آن که اهل فنّ باید به تفصیل به آنها بپردازند، از جمله موضوع بسیار مهم نحوهٔتقابل مثبت و منفی اهل کتاب در برابر رسالت پیامبر (ص) که بصورتی بسیار زیبا و هنرمندانه تصویر شده، از نقیصهای بزرگ که حاصل مشکل و محذوری عمومی است، بیبهره نیست و آن موضوع نحوهٔبه تصویر کشیدن شخصیت نبّی مکرّم صلی الله علیه و آله است که بنابر فتوای مشهوری که میان برخی از علمای عامّه و به تبع و تحت تأثیر آنان میان برخی علمای خاصّه مبنی بر حرمت به تصویرکشیدن مستقیم نقش پیامبراکرم (ص) و معصومین (ع) در سینما وجود دارد، ما با نحوهای از تصویرکشیدن غیرمستقیم که عبارت از دیدن از پشت سر و یا دیدن دستها و پاها و شنیدن سخنان بدون بودن در کادر و امثالهم است روبرو هستیم که با صراحت باید گفته شود، نحوهایست کاملاً غلط و مغایر با منطق سینما و در همان حال مغایر با منطق دین. در مورد چرایی مغایرت این شیوه با منطق سینما باید گفت سینما هنر و یا زبانی است که دارای برخی اقتضائات ذاتی و نیز عَرَضی است که چنانچه نقض اقتضائات عَرَضی آن به ویژه آنجا که آن اقتضاء مغایر با اقتضاء ذاتی است مانند نقض شبه اقتضاء عرضهٔزیباییها و جاذبههای جنسی زنانه در فیلم، امری محمود و پسندیده و به نفع ذات سینماست، نقض اقتضاء ذاتی این هنر، مانند موضوع ضرورت علی السویه بودن آن در مواجهه با موضوع انسان نسبت به معصوم و غیر معصوم، پیامبر و غیر پیامبر، امری ناپسند و غیر قابل قبول است.
البته سینما میتواند به اختیار خود تصمیم بگیرد شخصیتی را نشان دهد یا نشان ندهد و یا او را به صورتی محو و مبهم و سایه ای و غیره نشان دهد لکن نمیتواند به عنوان یک قاعده از او خواسته شود شخصیتهای غیر معصوم اعم از خوب و بد را تماماً و به تفصیل به تصویر کشد و اما در مورد معصومین علیهم السلام به صورت کاملاً ناقص و دیدن از پشت سر و پشت پرده و غیره اکتفا کند. و اگر گفته شود سینما وقتی با محذور حرمت و منع شرعی در این مورد روبه رو باشد جز این نمیتواند انجام دهد پاسخ این است که اولاً این حرمت و منع ربطی به اسلام ناب و فقه شیعه ندارد و برخاسته از تفسیری از دین و مبتنی بر فقه و کلام عامه است که به-دلیل افراط در یکسان دیدن معصوم و غیر معصوم در جایی که یکسان نیستند مانند حجیت قول و فعل و تقریر معصوم و عدم آن در مورد غیر معصوم، دچار تفریط در متفاوت دیدن معصوم و غیر معصوم در جایی که یکسان هستند مانند اینکه هر دو بشرند شده و گناه آن افراط را به صورت افراطی دیگر یعنی قول به تفاوت مطلق معصوم و غیر معصوم و در نتیجه حرمت ایفای نقش معصوم در سینما، جبران نموده است.
در حالی که بر مبنای دین حق و تفسیر صحیح از اسلام در نسبت میان پیامبر و غیر پیامبر یا معصوم و غیر معصوم ما به نص «انَّما انا بشر مثلکم» با مشابهتی و به نص «یُوحی الّی» با تفاوتی روبه رو هستیم که هم تسری دادن مشابهت به مورد غیر مشابهت امر غلطی است و هم تسری دادن عدم مشابهت به مورد مشابهت. مورد مشابهت این است که پیامبر مانند دیگران غذا میخورد و میخوابد و راه میرود و دیده میشود و از این جهات انسانی است مانند سایر انسانها و مورد عدم مشابهت در عصمت و وحی و جایگاه معنوی و اخلاقی بی نظیر و در حجیت قول و فعل و تقریر و در معجزه و کرامت در وجود مقدس پیامبر و عدم آن در دیگران است یعنی که سینما باید در نشان دادن و نشان ندادن معصوم و غیر معصوم علی السویه باشد و آنگاه تمام قدرت و هنر خود را برای نشان دادن تفاوت انسانی که به او وحی میشود و در قلهٔفضائل و خوبیها قرار دارد و انسانی که به او وحی نمیشود و این گونه نیست بکار گیرد و ما نمیتوانیم از سینما بخواهیم این تفاوت را در نشان دادن مستقیم غیر معصوم و نشان دادن غیر مستقیم معصوم که از مصادیق قسمت ضیزی (غیر عادلانه) و تبدیل آیه شریفه به انّما انا بشر غیرکم میباشد، اعلام نماید و از سوی دیگر موضوع حرمت ذاتی و علی الاطلاق ایفای نقش مستقیم معصومین ولو پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام در سینما فاقد مبنای اصیل فقهی است و اگر به دلیل حرمت اهانت و کسر شأن معصوم علیه السلام، حرمت و منعی وجود دارد، این حرمت مربوط میشود به بد و غلط و خلاف شأن تصویر کردن صاحبان شأن الهی و نه اینکه نفس تصویرگری و شبیه سازی آن وجودات مقدسه با صرف نظر از خوب و بد آن، مصداق اهانت و کسر شأن و در نتیجه حرام و ممنوع باشد.
به فیلم مرحوم مصطفی عقاد مراجعه کنید
به عبارت دیگر حرمت در این مورد بالعرض و مادامی است و نه ذاتی و دائمی. و در همین جا باید گفت عدم نمایش کامل معصوم ولو در قصه مربوط به همان معصوم چه از باب اینکه هنرمند خود احساس میکند که هنوز توان و شایستگی ورود به این حوزه را نیافته و چه از باب همان منع شرعی که به اعتقاد ما وجه علی الاطلاق آن بی اساس است، آنگونه که در فیلم ماندنی و درخشان الرسالهٔمرحوم مصطفی عقاد شاهد آن بودیم، بسیار منطقی تر و بهتر از ورود ناقص و دست و پا شکسته و ضعیف به این حوزه است مضافاً که تاکنون ما با دو نمونهٔبسیار موفق از ورود مستقیم سینما به شخصیت پردازی انبیاء روبه رو هستیم که عبارتاند از فیلم و سریال حضرت یوسف علیه السلام که به دلیل اخلاص سازنده و تأیید خداوند، مانند بمبی فرهنگی و معنوی در جهان ما منفجر شد و دیگر فیلم شکوهمند و زیبای ملک سلیمان علیه السلام که هر دو تأثیر دینی و معنوی فوق العاده ای داشتند.
و سخن آخر اینکه در مورد فیلم محمّد رسول الله (ص) که مؤمنان و صالحان از آن خشنود و کفار و منافقان از آن خشم گینند، ضعف و نقص یاد شده در برابر قوت و امتیاز فیلم که طرح مؤمنانه و متعهدانه مهمترین سخن زمان و درخشانترین حقیقت همهٔاعصار در سینماست، امری فرعی و معفو عنه است و انشاءالله این خدمت و عبادت از جانب تمام دست اندرکاران این فیلم به ویژه کارگردان هنرمند و متعهد آن در پیشگاه خداوند متعال و پیامبر اعظم (ص) مورد قبول باشد.»