پنجشنبه, شهریور ۶, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • خبر
  • گزارش
  • مصاحبه
  • یادداشت
  • کتاب
  • نمایش خانگی
  • تلویزیون
  • فرهنگ و جامعه
  • سینما پلاسی ها
  • مالتی مدیا
    • فیلم
    • عکس
  • فیلم فجر
    • جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و دوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و یکم فیلم فجر
    • جشنواره چهلم فیلم فجر
    • جشنواره سی و نهم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هشتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر – بین الملل
    • جشنواره سی و ششم فیلم فجر
    • جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
    • جشنواره سی و چهارم فیلم فجر
  • آپارات
  • آموزش
  • رضا استادی
  • صفحه اصلی
  • خبر
  • گزارش
  • مصاحبه
  • یادداشت
  • کتاب
  • نمایش خانگی
  • تلویزیون
  • فرهنگ و جامعه
  • سینما پلاسی ها
  • مالتی مدیا
    • فیلم
    • عکس
  • فیلم فجر
    • جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و دوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و یکم فیلم فجر
    • جشنواره چهلم فیلم فجر
    • جشنواره سی و نهم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هشتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر – بین الملل
    • جشنواره سی و ششم فیلم فجر
    • جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
    • جشنواره سی و چهارم فیلم فجر
  • آپارات
  • آموزش
  • رضا استادی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
سینما پلاس
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
صفحه اصلی خبر

سرطان«ایرج کریمی» را هم بُرد

۱۳۹۴-۰۶-۱۲
Reading Time: 5 mins read
0

مطالب و یادداشت هایی درباره درگذشت منتقد و سینماگر ارزشمند سینمای ایران

 

سرطان«ایرج کریمی» را هم بُرد

 

سینما مثبت:درگذشت ایرج کریمی منتقد برجسته و کارگردان هنرمند سینمای ایران بازتاب‌های مختلفی داشته است. یکی از ویژگی‌های این سینماگر محجوب و باسواد سینمای ایران این بود که برخلاف برخی چهره‌های نورسیده که این روزها شان نقد و منتقد را در حد و اندازه «برنامه برگزار کن» پایین آورده‌اند و فعالیت‌های مطبوعاتی اشان هم در همین راستا تعریف می‌شود، همواره شرافت قلم در این عرصه را حفظ کرد و با تلاش‌های خود، هم مجموعه ای از فیلم‌های ارزشمند برایمان به یادگار گذاشت و هم کتاب‌هایی که مطالعه آن‌ها سواد سینمایی را افزایش می‌دهد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، درباره این چهره سینمایی امروز در رسانه‌ها مطالب مختلفی درج شده است. یادداشت «احمد طالبی نژاد» در روزنامه شرق و مطلب زیبای «امیرقادری» در کافه سینما از میان مطالب فوق انتخاب شده که در ادامه می‌آید.

 

 

ایرج کریمی،درگذشت ایرج کریمی،سینماپلاس،سینما مثبت،روزنامه شرق،احمد طالبی نژاد،کافه سینما،امیرقادری،پلاس،plus

 

احمد طالبی نژاد: دنبال اسم ایرج خواهم گشت

اگر بتوان برای عشق‌فیلم، به‌ویژه فیلم‌های غیرمتعارف و سینمای متعالی، مصداقی برشمرد، ایرج کریمی بی‌گمان یکی از این مصادیق بود. می‌دانیم که او تحصیل‌کرده سینما نبود بلکه مدرک مهندسی شیمی از دانشگاه امیرکبیر داشت ولی هرگز از این مدرک نان نخورد. خودش در سال‌های اولی که با مجله فیلم همکاری می‌کرد، برایمان تعریف کرده بود روزی که مدرکش را گرفته، آن را به مادرش تقدیم کرده و گفته این مال شما، به درد من نمی‌خورد. ایرج گفته: «من عاشق سینما هستم و دنبال این حرفه می‌روم». در سال‌های قبل از انقلاب در یکی، دو فیلم دستیار فریدون گله بود؛ «کندو» و «ماه‌عسل». بعدها به گروه فیلم‌سازان جوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوست. آغاز آشنایی‌مان به ماه‌های اول سال 1358 که من هم کارشناس کانون بودم، برمی‌گردد. در یک جلسه، او به نمایندگی از واحد امور سینمایی کانون، برای جمع کارشناسان، درباره سینما به‌ویژه سینمای کودک و نوجوان صحبت کرد و من در همان جلسه با او آشنا شدم و ارتباطمان به دورانی رسید که او برای اولین‌بار در دهه 60 درباره فیلم «مفیستو» اثر ایشتوان سابو، سینماگر برجسته مجارستانی، نقد مفصلی نوشت که به نظر من یکی از بهترین نمونه‌های نقد ارزشمندی است که در تاریخ نقدنویسی ایران می‌توان از آن یاد کرد. این را بدون تعارف و تملق می‌گویم، ایرج یکی از نادرمنتقدان سینما بود که بدون حب‌وبغض و با نگاهی ظریف و جزئی‌نگر دشوارترین فیلم‌های تاریخ سینما را نقد و تحلیل می‌کرد. او حافظه حیرت‌آوری داشت. گاهی به لحظه‌هایی از فیلم‌های مهم اشاره می‌کرد و از آن معانی دقیقی ارائه می‌داد که باعث حیرت دوستان و همکارانش می‌شد. اعتراف می‌کنم یکی از الگوهای جدی من در نقدنویسی، ایرج بود. هروقت نقد یا مطلبی از او می‌خواندم، حسرت می‌خوردم که چرا نمی‌توانم مثل او این‌قدر دقیق به یک فیلم بپردازم. چند کتاب ارزشمند از جمله «سینمای یان‌چو»، «مفهوم سینما» و «عباس کیارستمی، سینماگر رئالیست» که همه در دهه 60 چاپ شدند، از جمله آثار درخشان ادبیات سینمایی ما به حساب می‌آیند. البته ایرج هم مثل اغلب منتقدان از همان آغاز، سودای فیلم‌سازی در سر داشت. چند فیلم کوتاه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت. بعد چند فیلم داستانی برای تلویزیون کارگردانی کرد و با اولین ساخته سینمایی‌اش؛ «چند تار مو» نام خود را در میان سینماگران فرهیخته و غیرمتعارف ثبت کرد. ممکن است برخی به‌لحاظ سلیقه‌ای، ساخته‌های سینمایی او را دوست نداشته باشند اما در اینکه او صاحب نگاهی ویژه و عمیق به جهان هستی بود، تردیدی ندارند. درخشان‌ترین و عمیق‌ترین فیلم او؛ «باغ‌های کندلوس» سرشار از مفاهیم فلسفی و اخلاقی در باب روابط انسانی با نگاهی کاملاً سینمایی و بصری است. ایرج، در سال‌های اخیر خیلی زجر کشید، چون سینمایی که او دنبالش بود در مناسبات سینمای ایران، جای روشنی نداشت. به همین دلیل او بسیار غصه خورد و رنج کشید. از سه، چهارسال پیش که دچار بیماری شد، همه نگرانش بودیم اما در دورانی که موفق شد بر بیماری‌اش غلبه کند، امیدوار شدیم بتواند فیلم‌سازی و نقد و تحلیل را ادامه دهد، که نشد. شاید ایرج دق‌مرگ شد. هرچند سرطان داشت، ولی از غصه دق کرد. جایش تا ابد در ادبیات سینمای ایران خالی است.

 

سلسله‌مطالبی از او با عنوان «مباحث تئوریک» در مجله فیلم منتشر می‌شد که چندسالی ادامه داشت، بعد مجموعه‌مقالاتی با نام «ادبیات از چشم سینما» را نوشت و یکی، دوسال گذشته هم صفحه‌ای با نام «تماشاگران» درباره رابطه تماشاگران با سینما راه انداخته بود. تا همیشه، با ورق‌زدن مجله فیلم، دنبال اسم ایرج خواهم گشت.

 

امیر قادری: آدم‌های زیادی بودیم که مقاله‌هایش را با دقت می‌خواندیم…

 

 

ایرج کریمی،درگذشت ایرج کریمی،سینماپلاس،سینما مثبت،روزنامه شرق،احمد طالبی نژاد،کافه سینما،امیرقادری،پلاس،plus

 

خبر را دو سه دقیقه پیش شنیده‌ام، که خب، خیلی ناراحت کننده است. کمتر پیش آمده دلم بخواهد این قدر سریع بنویسم. این طور هم نبود که روابطمان با ایرج همیشه حسنه باشد. خیلی وقت‌ها هم اختلاف نظر داشتیم و واکنش‌هایش همیشه همان نبود که دوست داشته باشم. اما با او، همیشه راهی برای دلپذیرتر کردن گفتگو وجود داشت؛ این که درباره سینما، درباره کلود سوته، درباره “قلب در زمستان”، “ونسان فرانسوا پل و دیگران”، گپ بزنیم. خود به خود مشکلات قبلی، که زیاد و جدی هم نبود، یادمان می‌رفت و چهره ایرج باز می‌شد و کار راه می‌افتاد.

به عنوان مخاطب‌اش، بیشتر دوست داشتم بنویسد تا فیلم بسازد. فیلم‌هایش را جز یکی، “چند تار مو”، چندان دوست نداشتم. اما اواخر دهه ۱۳۷۰که تازه داشتم تصمیم‌ام را می‌گرفتم منتقد شوم، مطالب‌اش در ماهنامه فیلم الهام‌بخش بود. بهترین دوران کاری‌اش. با مقالات مفصل و پرطول و درازی که اگر ایرج نمی‌نوشت، عمراً که برای خواندنشان، چنین وقت می‌گذاشتیم. نه فقط من، که اغلب علاقه‌مندان سینما، از انتخاب‌های اولشان برای خواندن مطلبی در مجله، یادداشت تازه او بود. پر نکته، و البته به عنوان شرط اول برای هر نقد فیلم خوب دیگری، به طرزی شایسته نوشته شده بود. به نظرم در آن چه به عنوان فیلمنامه‌نویس می‌نوشت، ادایی بود که در نقدهایش نبود. و این تازه بعد از دوره دیگری بود، که قرار نبود منتقد شوم، و سن‌ام کمتر بود، و ایرج یادداشت‌هایی درباره مباحث تئوریک می‌نوشت؛ و در آن‌ها از سکانس عبور هواپیما از بالای سر ریک و سروان رنو در “کازابلانکا”، و “دکتر ژیواگو”ی آقای لین و “سر آلفردو گارسیا”ی آقای پکین‌پا یاد می‌کرد. روزگاری بود که هیچ کس اسم این فیلم‌ها را، وقت نظریه‌پردازی درباره سینما نمی‌آورد. بعضی از اختلاف سلیقه‌های یکی دو دهه بعدمان هم شاید، سر تلاش‌هایم برای وارد کردن این قبیل شاهکارها، به عنوان آثار بزرگ و جدی سینمایی بود.

چند روز پیش، یادداشتی نوشتم به بهانه مرگ عمر شریف، درباره “دکتر ژیواگو”ی عزیزمان. و یادم هست در بخشی از آن جمله‌ای نقل کردم که: «می‌گویند: عشق عالی‌ترین تجلی‌گاه فردیت است»، و یک آقا یا خانم علاقه‌مندی در کامنت‌ها یادآوری کرد: این جمله، برای ایرج کریمی است در نقد “درخت گلابی”. گفتم که، آدم‌های زیادی بودیم که، مقاله‌هایش را با دقت می‌خواندیم، زیر بعضی جمله‌هایش خط می‌کشیدیم، و احیاناً… از برشان می‌کردیم.

 

درباره ایرج کریمی

 

 

ایرج کریمی،درگذشت ایرج کریمی،سینماپلاس،سینما مثبت،روزنامه شرق،احمد طالبی نژاد،کافه سینما،امیرقادری،پلاس،plus

 

طبق مطلب منتشر شده در شرق، ایرج کریمیمنتقد سینما و کارگردان فیلم‌هایی همچون «باغ‌های کندلوس»، «از کنار هم می‌گذریم»، «نسل جادویی»، «روابط» و «چند تار مو»، عصر دیروز به‌دلیل ابتلا به سرطان مغز استخوان درگذشت. او در سال ۱۳۶۹با نوشتن سناریوی «سفر جادویی» که ابوالحسن داوودی کارگردان آن بود، فعالیت سینمایی خود را آغاز کرد و سپس در همان سال فیلم «آهنگ پنهان» را برای تلویزیون جلو دوربین برد. البته او پیش‌تر، از سال‌های نخست دهه  ۶۰، با نوشتن نقدهای سینمایی در مجله فیلم، در عرصه سینما جای خود را باز کرده و به منتقدی معتبر تبدیل شده بود. آخرین ساخته او، «نیمرخ‌ها»، اردیبهشت امسال، کامل شده و هنوز نمایش داده نشده بود. فیلم‌برداری آخرین اثر سینمایی ایرج کریمی پس از هشت‌سال دوری این کارگردان از سینما، کلید خورد و اردیبهشت گذشته آماده نمایش شد. اما خود کریمی نیز، سرنوشتی شبیه قهرمان فیلم آخرش را سپری کرد. فیلم‌نامه «نیمرخ‌ها» که در سال ۱۳۸۷توسط ایرج کریمی نوشته شد، فیلمی بود درباره چند شخصیت و قصه رمانتیکی داشت که در محدوده زندگی همین چند شخصیت معنا پیدا می‌کرد.  پرسش اصلی این فیلم این بود که «وقتی عاشق می‌شویم چقدر خودمان را دوست داریم؟» «نیمرخ‌ها» ملودرامی مدرن و عاشقانه بود که زندگی زوج جوانی را روایت می‌کرد. مرد داستان به دلیل بیماری سرطان روزهای آخر عمر خود را سپری می‌کرد و در ادامه روایت، رقابتی بین مادر و همسر این مرد جوان رخ می‌داد. 

 

 

نوشته قبلی

این «حاجی» مخالف مجیدی را از برق بکشید

نوشته‌ی بعدی

حواشی جشن «در» خانه سینما را تهدید می‌کند

نوشته‌ی بعدی

حواشی جشن «در» خانه سینما را تهدید می‌کند

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینما پلاس

این سایت بر اساس طراحی گرافیکی اختصاصی برنامه نویسی شده و تمامی بخش های آن مشمول قانون کُپی رایت می باشد. کُپی برداری از بخش های اختصاصی سایت و مشابه سازی آن، برای صاحبان این سایت حق شکایت و پیگیری در مراجع قضایی را ایجاد خواهد کرد.

  • در جریان
  • دیدگاه‌ها
  • آخرین

طوبی و خاطرخواه‌هایش!

۱۴۰۳-۰۵-۲۷

سریال طوبی؛حکایت‌ مستربین در بغداد  

۱۴۰۳-۰۶-۱۰

طوبی و خاطرخواه‌هایش!

30

الگوهای فیلمفارسی در سریال طوبی

19

حسین فاطمی؛شهید مظلوم یا روزنامه نگار رادیکال؟

۱۴۰۴-۰۵-۳۱

از وودي آلن تا صدام؛ مسافران بنز ايراني

۱۴۰۴-۰۵-۲۹

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

Smiley face Smiley face Smiley face Smiley face

  • درباره
  • تبلیغات
  • سیاست و حریم خصوصی
  • تماس

تمام حقوق این سایت متعلق به سینما مثبت می باشد . طراحی شده توسط مدیا پلاس

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

تمام حقوق این سایت متعلق به سینما مثبت می باشد . طراحی شده توسط مدیا پلاس