فیلمی که بدون در نظر گرفتن صحتوسقم روایات متعدد و پراکنده و بدون لحاظ کردن فلسفه برخی کرامات، به نمایش پیدرپی اینجور موقعیتها میپردازد تا جلوههای ویژهاش را به رخ بکشد، نمیتواند استحکام لازم در بافت منطقی و متقاعدکنندهاش داشته باشد.
مهرزدا دانش منتقد برجسته سینما و فارغالتحصیل دانشگاه امام صادق (ع):
معجزات فیلم محمدِ مجیدی سؤالبرانگیز است
سینما پلاس: پس از نمایش فیلم محمد (ص) آخرین ساخته مجید مجیدی، نقدهای اندکی درباره آن نوشته شد که حاوی نگاهی تحلیلی و موشکافانه به این فیلم باشد. البته به لطف اکرانهای متعدد این فیلم، قطعات ادبی مختلفی برای آن نوشته شد که بیشتر احساسات پاک تماشاگران نسبت به تصاویر این فیلم را بیان میکرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما پلاس مهرزاد دانش منتقد پیشکسوت که فارغالتحصیل معارف اسلامی دانشگاه امام صادق (ع) است با نگارش مطلبی مفصل برای «کتاب هفته خبر» به طرح ایرادها و مشکلات این فیلم ازنظر فنی و محتوایی پرداخت. این مطلب که در سایت «سینما ژورنال» بازنشر شده به شرح زیر است:
کلیپهایی با تصاویر رؤیایی
دانش در بخشی از یادداشت خود درباره مشکل روایی فیلم مینویسد: فیلم بیش از آنکه در مسیر روایی دراماتیکی پیش رود، بیشتر شبیه به سلسله کلیپهای با تصاویر رؤیایی و زیبا، همچون پرواز قاصدکها در کنار محمد (ص)، و یا خروش دریا در مقابل ابهت ایشان، و یا گشتوگذار در فضای سرسبز یثرب میماند.
موسیقی بیشتر لحن کلیسایی دارد تا عربی
وی ادامه میدهد: تعدد این فضاها که با آوای شدیداللحن موسیقی هم (آنهم موسیقیای که بیشتر لحن کلیسایی و یا هندی دارد تا عربی) همراه است، اثر را از ساختار سینمایی دور کرده است و به میان قطعههایی برای برانگیختن احساسات و عواطف مذهبی مخاطب نزدیک کرده است.
بعید است بتواند عواطف مخاطب غیرمسلمان را برانگیزد
مهرزاد دانش با اشاره به یکی دیگر از مشکلات فیلم که جهانشمول نبودن آن است مینویسد: فیلم بیشازحد متکی به عواطف متراکم بیننده مسلمانش است. هر مسلمان معتقدی نسبت به ساحت محترم حضرت رسول ارادتی ویژه دارد که بهمحض کمترین تلنگری میتواند برانگیخته شود و حسی انباشته از تأثرات مذهبی بیافریند. حسن یک فیلم با مایههای دینی آن است که بتواند با اتکا بر داشتههای خود و نه بضاعتهای پیشینی مخاطب، تأثیر و تأثر بیافریند. فیلم محمد (ص) متأسفانه چنین نیست و بعید است در مواجهه با بینندهای غیرمسلمان، عواطفش را برانگیزد و حتی چهبسا در رویارویی با موقعیتهای شعاری، فضایی دیگر ایجاد کند.
فیلم پر از نمایش معجزات است اما…
دانش پیرامون معجزات فراوانی که در فیلم مجیدی به کودکی پیامبر منتسب شده بیان میدارد: فیلم پر از نمایش معجزات و کرامات محمد خردسال و نوجوان است. این تراکم، دو چالش ایجاد میکند. نخست آنکه طبق دادههای قرآنی و واقعیتهای تاریخی، حضرت محمد (ص) زمینیترین پیامبر بوده است (قل انما بشر مثلکم: ای پیامبر بگو من هم انسانی همچون شما هستم. کهف/۱۱۰) و معجزه اصلیاش قرآن کریم بوده است. ملموس بودن محمد (ص) یکی از دلپذیرترین وجهههای نبوت ایشان است و برخلاف سایر انبیاء که آورنده عجیبوغریبترین معجزات بودهاند، حضرت رسول مشی و رفتاری معمولی داشتهاند و حتیگاه نیز که برخی از روی جهل یا چاپلوسی اتفاقاتی نادر مثل کسوف را به ایشان نسبت میدادند، از در انکار جدی برمیآمد و به مقابله با اینجور ایدههای جاهلی برمیخاست. روایت فیلم محمد (ص) درست رویهای متضاد با این قاعده را متبادر میکند.
اینهمه نمایش معجزه سؤالبرانگیز است
این منتقد قدیمی میافزاید: اینهمه نمایش معجزه، میتواند سببساز سوالاتی شود که به فیلم بیشتر لطمه میزند تا امتیاز وارد آورد. مثلاً فیلم با کلی آبوتاب نشان میدهد که محمد خردسال با دست نهادن بر بدن حلیمه او را آر بیماریای مرگبار شفا میدهد. جای این سؤال در ذهن مخاطب باقی میماند که پس چرا بااینهمه کرامت، ایشان جان مادر خودشان را از بیماری نجات ندادند؟ اگر ایشان کودکان گرسنه لب دریا را با معجزه آوردن ماهی به ساحل سیر کردند، چرا مشابه همان معجزه را برای بیچارگان مکه به کار نبستند؟ چرا بهجای تحمل سهساله گرسنگی در شعب ابیطالب، با معجزهای کار را تمام نکردند؟
عدم استحکام لازم در بافت منطقی اثر
دانش در ادامه مطلب مینویسد: فیلمی که بدون در نظر گرفتن صحتوسقم روایات متعدد و پراکنده و بدون لحاظ کردن فلسفه برخی کرامات، به نمایش پیدرپی اینجور موقعیتها میپردازد تا جلوههای ویژهاش را به رخ بکشد، نمیتواند استحکام لازم در بافت منطقی و متقاعدکنندهاش داشته باشد.
فیلم فاقد شخصیت است و همه تیپاند
مهرزاد دانش یکی دیگر از ایرادات فیلم را نبود شخصیتهایی واقعی در آن دانسته و بیان میدارد: فیلم فاقد شخصیت است؛ همگی تیپهایی معطوف به زمینههای آشنایی و اعتقادی قبلی مخاطب و فیلمساز هستند. عدهای خیلی خوباند و دائماً لبخند میزنند و مهربانی میکنند وعدهای هم خیلی بدند و دائماً اخم میکنند و نعره میکشند. این نوع قطببندی شاید در فضاهای ایدئولوژیک متداول باشد، اما در بافت دراماتیک یک فیلم سینمایی، ناپخته است.