حتی اگر فیلم «عصبانی نیستم!» با حذف نیم ساعت هم نمایش داده شود، باز نمایش آن تُف سربالا است چرا که با چند مطلب در فضای مجازی، این سانسورها برملا شده و دوباره هم وزارت ارشاد به محافظه کاری و تسلیم در مقابل گروههای فشار متهم خواهد شد
سینما پلاس برای اولین بار مطرح میکند
یک پیشنهاد برای حل مشکل «عصبانی نیستم»
سینما پلاس: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سرانجام در نامه ای شفاف و رسمی نظر خود را درباره فیلم «عصبانی نیستم!» اعلام کرد و دوباره اکران آن را به تعویق انداخت اما به نظر میرسد بهترین شیوه برای حل مشکلات پیش آمده درباره این فیلم، راه دیگری به جز نمایش عمومی آن باشد.
به گزارش وب سایت خبری ـ تحلیلی سینما پلاس، دومین ساخته «رضا درمیشیان» کارگردان جوان سینمای ایران در طول ماههای گذشته ماهیت خود را به عنوان یک فیلم سینمایی از دست داده و حالا خوب یا بد، به یک دستاویز در دعوای میان وزارت ارشاد از یک طرف و مجلس و گروههای اصولگرا در طرف دیگر تبدیل شده است.
این فیلم که در صورت اکران عمومی فروش بسیار اندکی میداشت و قطعاً به دلیل مضمون تلخ و اعصاب خُرد کن آن، با استقبالی ناچیز مواجه میشد، حالا در شرایطی قرار گرفته که نه میتوان آن را نمایش داد و نه میتوان از خیر نمایش آن گذشت! نمایش آن با واکنشهای گروههای اصولگرا همراه خواهد بود و عدم نمایش آن نیز به معنای زیر سؤال بردن وعدههای دولت تدبیر و امید تلقی خواهد شد. هرچند شاید تصور شود سازندگان این فیلم از بابت عدم نمایش آن متضرر و مغبون خواهند شد اما کافی است به حجم رویدادها و جشنوارههای بینالمللی که فیلم در آن شرکت کرده نگاه کنیم تا دریابیم اتفاقاً از بابت فضای منفی ایجاد شده علیه فیلم در ایران، کارگردان جوان آن سود کلان و سرشاری کرده و با اتکا به همین رفتارهای نسنجیده رسانه ای در داخل ایران، توانسته در خارج از ایران به چهره ای مطرح و بینالمللی ـ در حد و اندازههای فیلم سازان منتقد و سیاسی ـ تبدیل شود. قطعاً سود سرشاری که رضا درمیشیان از این بابت نصیبش شده، چیزی نیست که نتوان نقش جریانهای اصولگرا را در آن نادیده گرفت و انصافاً این کارگردان جوان باید از بابت تشکر و قدرشناسی هم که شده، بخشی از این اعتبار بینالمللی را با برخی دوستان اصولگرا تقسیم و یا با هدایای مادی و معنوی از خجالت آنها در بیاید که در مدت زمانی کمتر از یک سال، او را به چهره ای شاخص در عرصه سینمای جشنواره ای دنیا تبدیل کردند! البته کارگردان جوان و باهوش این فیلم نیز با انتخاب روشی دقیق و حساب شده، ذهن رسانههای اینچنینی را حسابی قلقلک داده است
آیا «عصبانی نیستم!» با اصلاح مجدد نجات مییابد؟
حدود یک ماه قبل در سیزدهمین جشنواره فیلم مقاومت فیلم «پادشاه شنها» به نمایش درآمد. فیلمی که در اخبار و رویدادهای منعکس شده از سوی جشنواره به عنوان اثری در جهت افشای خاندان آل سعود معرفی شده بود، در مواجهه خود با تماشاگران بیشتر اثری اروتیک بود تا فیلمی افشاگرانه! جالب اینکه افرادی که فیلم را قبلاً تماشا کرده بودند، متوجه حذفیات آن شده و در مقابل صحنههای حذف شده، کاملاً واکنش نشان میدادند و مثلاً اعلام میکردند این بخش حذف شده است. مطالب مذکور را میتوانید با کلیک کردن در اینجا بخوانید.
در دنیای امروز سانسور ماهیت واقعی خود را از دست داده است و عملاً نتیجه ای که در دهه شصت ممکن بود سانسور فیلم داشته باشد را دیگر ندارد. حتی اگر فیلم «عصبانی نیستم!» با حذف نیم ساعت هم نمایش داده شود، باز نمایش آن تُف سربالا است چرا که با چند مطلب در فضای مجازی، این سانسورها برملا شده و دوباره هم وزارت ارشاد به محافظه کاری و تسلیم در مقابل گروههای فشار متهم خواهد شد و هم این مسئله دستاویز تازه ای برای جریانهای تبلیغی علیه نظام خواهد شد که بیایید و ببینید که چگونه یک فیلم را مثله کردهاند و…
البته میتوان کار دیگری انجام داد و مثلاً فیلم را با یک موسیقی شاد و چند کلیپ، به اثری موزیکال و حتی فیلمی دختر ـ پسری تبدیل کرد. قصه فیلم هم مشکلات یک دختر و پسر جوان برای ازدواج است و حالا اگر چند کلیپ با صدا و ترانه «احسان خواجه امیری»، «فرزاد فرزین»، «محمد اصفهانی» و… به آن اضافه شود، فیلم حتی برای خانوادههای ایرانی نیز قابل نمایش است و قطعاً تلویزیون نیز آن را در یک بعد از ظهر جمعه با پرداخت حق رایت مناسب پخش خواهد کرد.
بهترین پیشنهاد برای حل مشکل فیلم «عصبانی نیستم!» چیست؟
سال 1389 ابراهیم حاتمی کیا فیلمی به نام «گزارش یک جشن» ساخت. فیلم عملاً ارتباطی به وقایع سال 1388 نداشت اما تماشای آن و نیز هوشمندی حاتمی کیا در به کارگیری برخی عناصر تصویری باعث شده بود تا هر آدمی با درجه ای از هوش متوسط، با تماشای فیلم به یاد وقایع سیاسی بیفتد! فیلم هیچ گاه اجازه نمایش عمومی پیدا نکرد و سال 1391 زمانی که حاتمی کیا در یکی از چرخشهای تاریخی خود، دوباره به آغوش جریان اصولگرایی بازگشت و تصمیم گرفت فیلم «چ» را بسازد، سازمان سینمایی برای آنکه خیال وی از بابت «گزارش یک جشن» آسوده شود، طبق اخبار غیر رسمی این فیلم را به مبلغ خوبی خرید. این اتفاق پیش از این درباره «به رنگ ارغوان» ساخته دیگر این فیلم ساز نیز رخ داد و «وزارت اطلاعات» اقدام به خرید این فیلم کرد زیرا فیلم قابل نمایش نبود. البته بعداً «به رنگ ارغوان» هم رنگ پرده سینما را به خود دید و هم اینکه به شبکه نمایش خانگی راه یافت.
حالا این فرمول میتواند درباره «عصبانی نیستم!» هم مفید واقع شود و مسئولان ارشاد میتوانند به جای این همه جار و جنجال، سهم رضا درمیشیان از «نفت» را یکجا به وی پرداخت کرده و فیلم مذکور را بخرند و روانه آرشیو کنند. با توجه به هزینه های فیلم، مبلغ پیشنهادی توسط کارشناس تعیین شود. البته میتوان هزینه کسب محبوبیت بینالمللی را نیز از این رقم کسر کرد. درمیشیان نیز آنقدر باهوش است که در ادامه مسیر فیلم سازی خود، ساخت چنین آثاری را کنار گذاشته و به سراغ سینمای داستان گو و یا ساخت فیلمهای جشنواره ای بی خطر برود.