نمی توانیم در بزنگاه تولد نخستین فستیوال موسیقی بخش خصوصی کشور، آن هم پس از طی راه پر مشقت اخذ مجوز و گواهی و تائیدیه هزار نهاد موازی نظارت کننده ، روی سن برویم و جدی ترین بخش این برنامه که می خواهد بگوید این فستیوال چرا تشکیل شده است را به بدترین شکل ممکن ، خالی از معنا کنیم
واکنش مشاور حقوقی خانه موسیقی به رفتار یک بازیگر در فستیوال موسیقی تهران
اعتراض عضو خانواده موسیقی به حبیب رضایی
سینماپلاس: لحن و بیان تمسخر آمیز حبیب رضایی در مراسم فستیوال موسیقی تهران که چند روز قبل در عمارت مسعودیه برگزار شد، با واکنش یکی از فعالان عرصه موسیقی مواجه شد.
به گزارش وب سایت خبری ـ تحلیلی سینماپلاس، شامگاه 14 شهریور ماه در عمارت مسعودیه تهران، فستیوال موسیقی تهران برگزار شد، پیش از اجرای موسیقی توسط گروه «پالت»، حبیب رضایی بازیگر سینما به روی صحنه رفت و بیانیه خانه موسیقی را که هر شب توسط یک هنرمند خوانده می شود، قرائت کرد. نحوه قرائت این بیانیه واکنش «کاوه رضوانی راد» مشاور حقوقی خانه موسیقی را به عهده داشته است. وی در مطلبی که در اختیار سایت سینماپلاس قرار داده، در اعتراض به رفتار این بازیگر می نویسد:حبیب رضایی ، هنرمند شریفی است. روی هنرمند بودنش تاکید می کنم و معتقدم از معدود آرتیست های همه فن حریف سینمای ایران است. ذاتِ هنر را به خوبی می شناسد و درک واقعی اش از شرایط اجتماعی، همیشه تحسین برانگیز بوده است.
رضایی حق دارد اما….
آنقدر هم می شناسمش که مطمئن باشم از ادا و اطوارهای روشنفکری رایج روزگار ما ، همیشه دور بوده و زندگی اش را تمام قد وقف چیزی کرده که به آن عشق می ورزد: سینما.
اینها را گفتم که بگویم این طبیعی ترین حق حبیب رضایی است که آن اعلامیه چند خطی که دادند دستش تا قبل از اجرای گروه پالت در فستیوال موسیقی تهران بخواند را به هر صورت و شکلی که دوست دارد بخواند. بخندد، گریه کند، پانتومیم بازی کند، کلاهش را از سرش بر دارد، اپرا بخواند و قس علی هذا. هیچ کس هم روی این کره خاکی حق ندارد حتی انگشت اشاره اش را رو به او بگیرد و بگوید مثلا چه اصراری است که این اعلامیه کوتاه در مورد علت تشکیل فستیوال و برنامه هایی که دارد را به بدترین شکل ممکن، با پریدن از روی نوشته و جویده جویده خواندن کلمات و تشویق جمعیت به دست زدن های پیاپی و بی دلیل اجرا کنیم؟؟
طبیعتا این حق حبیب رضایی است که به عنوان یک هنرمند شاخص، حق داشته باشد شکل گویش و شیوه ارائه مفهوم را خودش انتخاب کند. هیچ حرجی هم قطعا و طبیعتا بر او نیست؛ فقط کاش حبیب جان رضایی که قطعا دغدغه هنر این مملکت را دارد می دانست فقدان همان کپی رایتی که آن بالا مسخره شد و هزار و هفتصد نفر آدم قاه قاه به این ترکیب نامانوس و خارجکی خندیدند ، پدر موسیقدان های این مملکت را درآورده است! هنرمندان کوچک را نابود و هنرمندان بزرگ را مستاصل کرده است. کاش به حرف های آن استاد بزرگ و مسلم موسیقی سنتی ایران گوش می داد که می گفت همین اواخر، از انتشار آلبوم آخرش، تنها دو میلیون تومان پول گرفته است و آنقدر اثر در اینترنت و موبایل و سی دی فروشی ها غیرقانونی تکثیر شده که کسی رغبتی به خرید آلبوم اصلی ندارد و همین است که دیگر رغبتی به انتشار اثر جدید ندارد و لذت شنیدن صدایش را برای ما محدود کرده به یکی دو کنسرت در سال.
رضایی بیانه را خالی از معنا کرد
حبیب رضایی ایضا می تواند آن بالا حتی استفاده از بیت مشهور ( به نام خداوند جان و خرد ) فردوسی در ابتدای اعلامیه را به سخره بگیرد، شورای مشورتی فستیوال( که اتفاقا همایون شجریان ، علیرضا قربانی ، برادران پورناظری و حمید نوربخش عضو آن هستند) و برنامه هایشان برای سال های آینده را با خنده و شوخی از سر خودش باز کند و از رویشان بپرد. فقط کاش می دانست اصرار و پافشاری همین شورای چند نفره بر حضور گروه پالت، نزدیک بود فستیوال موسیقی تهران را تا مرز تعطیلی و محاق پیش ببرد و مجوز برگزاری این جشنواره را باطل کند.
حبیب رضایی عزیز حتما دلیل و توجیهی برای آن شکل از اجرا در شب کنسرت پالت داشته است. هیچ کس هم در این دنیا صلاحیت ندارد که خط کش بردارد و بگوید رفتارش حرفه ای یا غیر حرفه ای بوده است. آنچه که عیار درستی و نادرستی رفتار ما را نشان خواهد داد ، صرفا تفاوت باورهای درونی ما با چیزی است که رفتارهای بیرونی ما تلقی می شوند.
ما می توانیم دغدغه هنر داشته باشیم، دلمان برای جیبِ هنرمندان و سهم ناچیز آنان از آفرینش های خلاقانه ایشان بسوزد، از تصدی و سیطره دولت بر فضاهای هنری شکایت کنیم و بر طبل حمایت از فعالیت بخش خصوصی و حمایت صنفی از هنرمندان و آثارشان بکوبیم اما نمی توانیم در بزنگاه تولد نخستین فستیوال موسیقی بخش خصوصی کشور، آن هم پس از طی راه پر مشقت اخذ مجوز و گواهی و تائیدیه هزار نهاد موازی نظارت کننده ، روی سن برویم و جدی ترین بخش این برنامه که می خواهد بگوید این فستیوال چرا تشکیل شده است را به بدترین شکل ممکن ، خالی از معنا کنیم. این چیزی است که باید قضاوت شود.