به عقیده تعداد زیادی از هنرمندان یعقوبی به یکی از نور چشمیهای مدیران هنری در دوره جدید تبدیل شده است که همیشه در تئاتر هوایش را داشتهاند. او همیشه در آثاری که به روی صحنه برده این لطفها را با طعنه و کنایه و حتی … پاسخ داده است تا نشان دهد چقدر به این سیستم علاقهمند است.
آیا این کارگردان نورچشمی مدیران هنری است؟
سینماپلاس: در مرور مقالاتی که در رسانه های مختلف کار می شود بعضا به یادداشتهایی برمیخوری که دیدگاههایی خاص درباره برخی موضوعات ارائه می کنند. از جمله این یادداشتها متنی است که هادی عسگری برای “تسنیم” نوشته و برخی دیدگاههای محمد یعقوبی کارگردان تئاتر را به چالش کشیده است. متن کامل این یادداشت را در ادامه می خوانید:
نمایش «دل سگ» به کارگردانی و نویسندگی محمد یعقوبی در مجموعه تماشاخانه ایرانشهر، آغاز به کار کرد.محمد یعقوبی یکی از خبرسازترین کارگردانان تئاتر، این نمایش را کارگردانی کرده است. این کارگردان که در نظر تازه کارهای هنر نمایشی از نمادهای جریان موسوم به روشنفکری به شمار میرود و تعدادی از دانشجویان تئاتری هم در آروزی یعقوبی شدن به دیدن کارهای او مینشینند، طی گفتوگویی درباره سانسور، که در سایت شخصیاش آن را منتشر کرده، نظرت جالب توجهی را بیان داشته است. نظراتی که برای علی مرادخانی معاون هنری وزیر ارشاد و مجید سرسنگی مدیر ایرانشهر میتواند قابل تامل باشد. به خصوص اینکه یعقوبی در نظر این افراد جایگاه خاصی دارد.
ارضای تئاتر
محمد یعقوبی، نویسنده، کارگردان و فیلم ساز است. او تحصیلکرده رشته حقوق است، پس اظهارات وی نمی تواند صرفا گفتههایی از سر هیجان یا ناآگاهی باشد. وی در بخشی از گفت و گویش درباره تئاتر میگوید: «همیشه ناتوانها یا نادانهایی هستند که آدمها را به خودی و غیرخودی تقسیم میکنند، هر کس را که مانند خودشان نیست انکار میکنند. مهم این است که تماشاگران، کسانی که ما برایشان تئاتر کار میکنیم تئاتری را میپسندند که به آنان احترام میگذارد و قصد مرعوب کردنشان را ندارد. تئاتری که قصد ندارد ناتوانی خود را در ارتباط با تماشاگران تبدیل کند به متهم کردن تماشاگران به نفهمی. آنهایی که میگویند برایشان نظر تماشاگر مهم نیست و فقط به لذت خودشان فکر میکنند لابد در زندگی خصوصی خودشان هم و به طور مشخص در سکسشان هم لابد فقط به فکر ارضای خود هستند، لابد برایشان مهم نیست که طرف مقابلشان هم باید لذت ببرد. تئاتر هم یک رفتار انسانی، یک جور سکس است. اگر کسی فقط به فکر ارضای خودش باشد یا فقط قصد ارضای طرف مقابلش را داشته باشد در هر دو صورت وضعی ناپایدار و پا درهوا دارد. بهترین وضعیت این است که هر دو طرف ارضا شوند».
به عقیده تعداد زیادی از هنرمندان یعقوبی به یکی از نور چشمیهای مدیران هنری در دوره جدید تبدیل شده است که همیشه در تئاتر هوایش را داشتهاند. او همیشه در آثاری که به روی صحنه برده این لطفها را با طعنه و کنایه و حتی … پاسخ داده است تا نشان دهد چقدر به این سیستم علاقهمند است.
کافی است دوباره اظهار نظر یعقوبی را درباره تئاتر و رابطه جنسی بخوانید، آن وقت با پیش زمینه ذهنی دقیقتری به تماشای کارهای یعقوبی خواهید نشست.
حجاب، اقتدارگرایی و خفقان
یعقوبی در این گفتوگو به مسائل زیادی پرداخته است. وی که همیشه سعی میکند اصول خاص مدنظرش را رعایت کند درباره حجاب، میگوید: «اساسا مسئله حجاب مسئله مهمی است. به نظرم مهمترین رفتار اقتدارگرایانه این نظام در آغاز حکومت اجبار زنان به حجاب بود. اگر زنهای ما زیر بار این حجاب اجباری نمیرفتند اگر مردان زنان را در آن زمان حمایت میکردند بخش عمدهای از این شرایط خفقان و سرکوب اتفاق نمیافتاد. زنان و مردان به این اجبار تن دادند و اجبارهای دیگر یکی بعد از دیگری شروع شد. همانطور که گفتم کار به جایی کشیده شد که به چهاردیواری آدمها هم حمله کردند. یادم هست زمانی کسی حق نداشت در اتومبیل شخصی خود ترانه گوش بدهد. اتومبیلها را بازرسی میکردند که نوار ترانه پیدا کنند. دوران نفرتانگیزی بود. همانطور که حالا دیگر کاری به نوارهای ترانه داشبورد اتومبیل شما ندارند، حتی به رنگ لباستان چندان کاری ندارند به نظرم زمانی خواهد رسید که در همین نظام البته اگر برقرار بماند زنها موفق میشوند که حجاب اجباری را کنار بگذارند».
جالب است که یعقوبی در رشته حقوق درس خوانده و به خوبی درباره قوانین مرتبط با حجاب و تاکید قرآن کریم بر رعایت حجاب آگاه است. عجیب است که چطور از مسئله حجاب تفسیر خفقان و سرکوب میکند و مسئله حجاب را نشانهای از رفتار اقتدارگرایانه نظام می داند.
نباید در جشن این انقلاب شرکت کرد
این کارگردان تئاتر، با یاد آوری خاطرات گذشتهاش از جمله برگزاری نمایشی که در آن زن و مردی همدیگر را بغل میکنند و یا اینکه در ماه رمضان هنرپیشه باید سیگار میکشیده است، همه این رفتارها را عادی عنوان کرده است. برایم این سؤال پیش آمد که اگر این موارد از نظر یعقوبی عادی است، اگر بخواهد کار غیر قانونی در صحنه تئاتر انجام دهد، ما با چه صحنههایی روبرو خواهیم بود؟ احتمالا این فکر را باید با همان پیش زمینه ذهنی که وی درباره رابطه جنسی بودن تئاتر دارد، تلفیق کرد.
بنظرم آقای مرادخانی باید این بخش از گفتوگوی یعقوبی را نه یک بار بلکه چند بار بخواند بعد از آن اگر به این نتیجه رسید که در رفتار دوستانهاش با امثال محمد یعقوبی کمی تجدید نظر کند، حتما آن را عملی کند. آقای سرسنگی هم میتواند در صورت مطالعه این گفتوگو در سیاستهای حمایتی خود از امثال یعقوبی بازنگری کند و حداقل مجموعهای که در اختیار دارد را به راحتی صرف افرادی که اعتقادی به نظام ندارند، نکند. یعقوبی که تاکنون بهره قابل توجهی از تئاتر دولتی و حمایتهای دولت داشته است، درباره تحریم جشنواره به نشانه اعتراض به آنچه در جامعه رخ داده در سال 88، میگوید: «من کسانی را که درجشنواره شرکت کردهاند سرزنش نمیکنم اما من در آن شرایط کار درستی نمیدیدم که شرکت کنم. نمیخواستم درجشنوارهای که به مناسبت پیروزی این انقلاب است شرکت کنم. چه جشنی؟ برای کدام انقلاب؟ ما دیدیم در خیابان با مردم چهگونه برخورد کردند. به نظر من کمترین واکنش به این همه بدرفتاری و خشونت با مردم این بود که هیچ کس در جشن این انقلاب شرکت نکند. انقلابی که به مهمترین آرمانش یعنی آزادی وفادار نباشد جشن گرفتن ندارد.» البته پاسخ به این فکر و نظر از جانب ما بسیار ساده و آسان است اما بهتر است که آقایان مرادخانی و سرسنگی برای آن پاسخ درخور داشته باشند.
یک جمله با ربط، وقتی در سالنهای تاریک تئاتر نظارت نباشد، نباید انتظار داشت که همه چیز بر وفق مراد پیش برود و یک سوال پایانی، آیا آقای مرادخانی به تغییر و تحول در تئاتر از همین جنس اعتقاد دارد؟ آیا آقای سرسنگی باز هم از یعقوبی حمایت خواهد کرد؟
انتهای پیام/