–لاریجانی از کارشناسان دعوت کرد و پرسید دریافت خانگی شبکه های ماهواره ای ممکن است یا نه؟ کارشناسان هم گفتند نه! چنین چیزی ممکن نیست. فیلم را برای شان گذاشت و آن ها هم تعجب کردند. همین فیلم را در مجلس نشان دادند. یک عده از نمایندگان جلسه را ترک کرده و گفته بودند این ها صور قبیحه است.
–یک روز منشی ام گفت آقای عباسی{تهیه کننده “رضا موتوری”} آمده. داخل اتاق شد و گفت من آمده ام لنگ بیندازم. امروز دیدم سینماها فیلمی اکران کرده اند به نام «جاده های سرد». رفتم و فیلم را دیدم. هیچ کدام از آن 27 مورد در این فیلم نبود اما مردم از این فیلم لذت می بردند. آمدم بگویم شما درست می گویید.
–کیمیایی یک روز به فارابی آمد و گفت می خواهم کار کنم. خوشامد به او گفتم. اما این هم گفتم که آقای کیمیایی اگر تو می خواهی همچنان «قیصر» بسازی، باختی. «قیصر» و «رضا موتوری» تمام شده و رفته. باید در فضای جدید کار کنی. آن دوره سپری شده . به عنوان فیلمسازی که صاحب سبک و رای هستی، می توانی موفق باشی. فیلمنامه «سرب» را به او دادیم!
سیدمحمدبهشتی: کارشناسان لاریجانی گفتند دریافت شبکه های ماهواره ای ممکن نیست!/ تهیه کننده «رضا موتوری» گفت آمده ام لنگ بیندازم/ در «سفیر» مجبور شدیم چادر سر مردها کنیم /شریف تر از فردین در سینما کم بود/یکی از شایسته ترین کسانی که می توانست درباره تاریخ اسلام کار کند بیضایی بود/جماعتی هستند که نمی گذارند کیمیایی از فضای قبلی اش بیرون بیاید
سینماپلاس: سیدمحمد بهشتی از جمله مدیران سینمایی ماست که به اندازه موافقان، مخالفان خاص خود را هم دارد. او که بنیانگزار بنیاد سینمایی فارابی بوده و از سال 62 تا 73 مدیریت این نهاد را برعهده داشت به واسطه شکل دهی به سینمایی موسوم به گلخانه ای که از طریق همین فارابی اسباب رشد و نمو آن را فراهم کرد به شدت محل مناقشه است. از یک سو برخی تشکیل چنین نوع سینمایی که در تعارض با سینمای مخاطب پسند شکل گرفته بود را اصلی ترین دلیل کاهش مخاطب سینما در سالهای بعد می دانند و برخی نیز تنها راه چاره گذار از سینمای دوران طاغوت به سینمایی نو را همین حرکت گلخانه ای می دانستند. به گزارش سینماپلاس سیدمحمد بهشتی در تازه ترین گفتگویش که با علی بزرگیان در “اندیشه پویا” صورت گرفته کوشیده به بخشی از آنچه طی سالهای مدیریتش در فارابی رخ داده به طوری کاملا تفصیلی اشاره کند. جالب اینجاست که در این گفتگو درباره بسیاری از جزییات مدیریت در فارابی و ارتباطاتی که با فیلمسازانی همچون کیمیایی، بیضایی و ملاقلی پور و حتی بازیگرانی چون فردین و تهیه کنندگانی چون علی عباسی و مهدی میثاقیه داشته است سخن گفته است. به گزارش سینماپلاس در این بین بهشتی به نقشی که فارابی در شکل دادن به مسیر تازه فیلمسازانی چون کیمیایی هم داشته به طور غیرمستقیم اشاره کرده است یعنی همان موضوعی که چند هفته قبل محل مناقشه این فیلمساز با یکی از رسانه های دست راستی شده بود. سینماپلاس بخشهای خواندنی گفته های بهشتی را ارائه کرده است.
پیشنهاد کردم فخرالدین انوار از من برای معاونت سینمایی مناسب تر است
در سال 58 به همراه غلامحسین کرباسچی واحد پخش تلویزیون را اداره می کردیم. سال 60 گروه فیلم و سریال را ایجاد کردم و تا سال 62 در تلویزیون بودم. در سال 62 سید محمد خاتمی، وزیر ارشاد دولت هاشمی رفسنجانی شد. خاتمی از من دعوت کرد به معاونت سینمایی بروم. به ایشان پیشنهاد کردم فخرالدین انوار از من برای این پست مناسب تر است و سرانجام انوار مسئولیت معاونت سینمایی را به عهده گرفت.
باشگاه فارابی تبدیل شد به بنیاد سینمایی فارابی!
{آن سال ها مجوزی برای تاسیس نهاد داده نمی شد. این چنین بود که ما به یاد آوردیم که یک نهاد از قبل از انقلاب مانده و می توان از امتیازش استفاده کرد، نهادی به نام «باشگاه فارابی»} این باشگاه پیش از انقلاب هم چندان فعال نبود. در درگیری های انقلاب بسته شده بود اما به لحاظ قانونی و روی کاغذ هنوز وجود داشت. فکر کردیم اگر بتوانیم اساس نامه اش را اصلاح کنیم، به خواسته خود رسیده ایم. این کار را هم کردیم. اساس نامه آن باشگاه را تغییر دادیم و در شهریور ماه سال 62، بنیاد سینمایی فارابی تاسیس شد.
در مدیریت فرهنگی آن زمان سینما مترادف با کارباره بود
سینما سوزی در سال 57، سینما را تبدیل به یک تابو کرده بود. در مدیریت فرهنگی آن زمان هم سینما مترادف با کارباره بود. سینما فعالیتی مذموم بود و با بدگمانی و شک به سلامتش نگاه می شود. بسیاری ته ذهن شان آرزو می کردند بساط سینما برچیده شود؛ چون می گفتند محیط آلوده ای دارد. دوران سرگیجه بود.
وزارت ارشاد 200 هزار تومان به ما داد و اولین پروژه را انجام دادیم
ارشاد جایی را نداشت. در نهایت دو اتاق در ساختمان باغ فردوس به ما دادند. یادم می آید وقتی یکسری از بچه هایی را که قبلا در صدا و سیما با هم بودیم، صدا کردیم و جمع مان روی هم رفته 6-7 نفر می شد، صندلی به اندازه کافی برای مان نبود. کار را فقیرانه شروع کردیم. در ابتدا وزارت ارشاد 200 هزار تومان به ما داد. البته که آن موقع پول خوبی بود. اولین پروژه ای را هم که انجام دادیم تا به قول معروف بدن های مان گرم شود، از معاونت بین المللی وزرات ارشاد بود. فیلم های مستندی را که درباره جنگ ساخته شده بود، زیرنویس کردیم و در نقاط مختلف جهان نمایش دادیم. کاری بود برای رایزنی و تبلیغات درباره جنگ مان. کارمان آغاز شده بود.
میثاقیه گفت من نمی خواهم صدمه ای به سینمای ایران بزنم
{بنیاد سینمایی فارابی از تابستان 62، در دوران سید محمد خاتمی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد، با مجموعه ای از ممنوعیت ها فعالیت خویش را آغاز کرد. خاتمی در گفتگویی ممنوعیت فعالیت ویدئو کلوب ها را اعلام کرد و سپس فیلم های خارجی و ایرانی موجود در استودیوها، موسسه ها و دفاتر پخش طی یک عملیات سازمان یافته دولتی جمع آوری شد.}
فارابی سال 62 تاسیس شد. وقتی فارابی شکل گرفت خیلی از این اتفاقات تمام شده بود. خبر دار شده بودم که استودیوی میثاقیه مصادره شده. وقتی فارابی تاسیس شد، استودیو را به ما دادند. بعدها وقتی آقای مهدی میثاقیه{تهیه کننده “گوزنها” و “خاک”} خیلی پیر شده بود، اگر اشتباه نکنم سال 1370 بود، روزی با وکیلش به دفترم آمد. او گفت رفته ام کارهای قانونی را کرده ام و قرار است یک سوم اموالم را به من برگردانند. قرار شده استودیو را هم به من برگردانند. گفتم والله اول می خواهم توضیحی بدهم از نقش استودیوی شما در سینمای ایران، بعدش شما مختارید هر تصمیمی بگیرید. اگر باز استودیو را می خواهید، خودم قول می دهم هر تلاشی بکنم تا این اتفاق بیفتد. این ها را گفتم و قرار شد فکر کند. یکی دو روز بعد میثاقیه تماس گرفت و گفت من نمی خواهم صدمه ای به سینمای ایران بزنم. می روم مال دیگری انتخاب می کنم. خودم را واقعا مقید می دانستم که اگر ایشان استودیویش را بخواهد، به او برگردانم.
یک روز آقای عباسی آمد و گفت من آمده ام لنگ بیندازم
سال 62 یک روز، اعضای انجمنی به نام «انجمن تولیدکنندگان فیلم» که از قبل انقلاب هم وجود داشت به فارابی آمدند. حرف شان این بود که با توجه آن چه از برنامه و سیاست ما شنیده اند، فارابی موفق نمی شود. می گفتند سیاست های شما سینما را به سمت دولتی شدن می برد. علی عباسی یکی از دوستان تهیه کننده مان{تهیه کننده “رضا موتوری”،”سوته دلان” و “حسن کچل”} که از تهیه کنندگان قبل از انقلاب هم بود، شروع کرد به شمردن عناصر جذابی که به قول خودش ممنوع شده بود. اولین مورد حذف سوپراستار بود. مورد بعدی حضور زن در سینما بود. موارد را می شمرد. 27 مورد را شمردند. من تمام این موارد را یادداشت کردم و کار به جلسه و جلسات بعدی هم کشید. یک سال گذشت. یک روز منشی ام گفت آقای عباسی آمده. داخل اتاق شد و گفت من آمده ام لنگ بیندازم. امروز دیدم سینماها فیلمی اکران کرده اند به نام «جاده های سرد». رفتم و فیلم را دیدم. هیچ کدام از آن 27 مورد در این فیلم نبود اما مردم از این فیلم لذت می بردند. آمدم بگویم شما درست می گویید.
تهیه کننده ای که امروز هم فیلم های بی ارزش می سازد، آن دوران هم فیلم های بی ارزشی می ساخت
یک گروه مخالفان فارابی، حوزه هنری ها بودند و شاخص ترین شان مخملباف بود. داعیه کل سینما را داشتند. معتقد بودند باید طرحی نو درانداخت. آن ها اپوزیسیون بودند. البته نه با ما و فارابی بلکه با آن چه غیر از آن ها در سینما بود، مخالف بودند. تعدادی از آن ها بعدها پیش من آمدند و حلالیت طلبیدند؛ به خاطر حرف هایی که پشت سر من زده بودند. به گزارش سینماپلاس بهشتی یکی از مخالفان ابتدای کار را ملاقلی پور دانسته و درباره او گفته است: خدا رحمتش کند مرحوم رسول ملاقلی پور را. یک روز آمد دفترم و به خاطر حرف هایی که راجع به من زده بود حلالیت طلبید.
طعنه به فرحبخش
به گزارش سینماپلاس بهشتی با طعنه ای به حسین فرحبخش می گوید: تهیه کننده ای که امروز هم فیلم های بی ارزش می سازد، آن دوران هم فیلم های بی ارزشی می ساخت؛ از فارابی دلش خون است. هر جا می نشیند به من و فارابی ناسزا می گوید، باید هم بگوید.
تا نام فردین می آید یاد «گنج قارون» و… می افتیم
جلسه ای با فردین داشتم. به او گفتم شما دو شخصیت دارید: یکی فردین در سینما، یکی هم شخصیت بیرونی تان. معتقدم شریف تر از تو در سینما خیلی کم بودند. پاکدامن و موجه. چه کنم که تا نامت می آید یاد «گنج قارون» و… می افتیم.
مردانی که چادر سرشان کردند
در همان دوران فیلمی ساخته شد به نام «سفیر». فیلمی است درباره واقعه کربلا. جایی در فیلم هست که بازار کوفه را نشان می دهد. در بازار زن هایی هم هستند. تمام آن هایی که به شکل زن و با چادر می بینیم، مرد هستند. مردانی که چادر سرشان کردند. می بینید، چنین ترسان و لرزان با مسئله حضور زن در فیلمی، فیلمساز برخورد می کرد.
یک جماعتی نمی گذارند کیمیایی از آن فضای قبلی اش دربیاید
سالها گذشته بود و کیمیایی کار نکرده بود. یک روز به فارابی آمد و گفت می خواهم کار کنم. خوشامد به او گفتم. اما این هم گفتم که آقای کیمیایی اگر تو می خواهی همچنان «قیصر» بسازی، باختی. «قیصر» و «رضا موتوری» تمام شده و رفته. باید در فضای جدید کار کنی. آن دوره سپری شده . به عنوان فیلمسازی که صاحب سبک و رای هستی، می توانی موفق باشی. فیلمنامه «سرب» را به او دادیم؛ اگر چه یک فیلم دیگر از آن ساخت اما کارش را آغاز کرد. به گزارش سینماپلاس بهشتی با اشاره به یک سری به ظاهر منتقد مدیحه سرا که هر چه کیمیایی می سازد تحسین اش می کنند ادامه میدهد: استنباطم این است که همچنان یک جماعتی نمی گذارند کیمیایی از آن فضای قبلی اش دربیاید؛ از «رضا موتوری» و «قیصر» بیرون بیا. حیف است، کسی که چنین توانایی فیلم سازی دارد.
هیچ کس به اندازه بیضایی به تعزیه و تاریخ صدر اسلام و سینما مسلط نیست
بیضایی اگر چه چوب خورد، نه فقط از ما، اما خیلی ها را هم چوب زد. چه تهیه کننده ای بود که با بیضایی دو فیلم کار کرده باشد؟ بیضایی فیلم سازی بوده که به خاطر حساسیت و سختگیری ها و یک جور تعصبی که روی کارش دارد، هممیشه با اطرافیانش کشمکش داشته. شاید او توقع داشته که برایش همه فرش قرمز پهن کنند. اما می پرسم بیضایی بهترین فیلم هایش را در چه زمانی ساخت؟ حتی «مرگ یزدگرد» اش را در چه دوره ای ساخت؟ غیر از این است که آقای انوار در صدا و سیما مسئولیت داشت و برای ساختن آن فیلم بیضایی را کمک کرد؟ انوار که می دانست فیلم چیست و چگونه ساخته می شود اما چه می دانست که سر ماجرای حجاب چه شرایطی پیش می آید و فیلم توقیف می شود. سر فیلم «روز واقعه» از بیضایی خواهش کردم با توجه به این که از نوشتن اش 10-12 سال می گذشت، فیلم نامه را دوباره بازنویسی کند. او هم خیلی استقبال کرد. به او از برنامه فارابی گفتم و این که اگر ممکن شود می خواهیم فیلم هایی درباره تاریخ صدر اسلام و ایران تولید کنیم. از آمادگی اش پرسیدم و ایشان هم گفتند چرا آمادگی نداشته باشم؟ می نویسم. اما عمر مدیریتم در فارابی کفاف نداد. شاید یکی از شایسته ترین کسانی که می تواند در این زمینه کار کند بیضایی است. هیچ کس به اندازه او به تعزیه و تاریخ صدر اسلام و سینما مسلط نیست.
تجهیزات ماهواره ای را از قاچاقچی ای خریدند و آوردند
وقتی علی لاریجانی به وزارت رسید، شایعه شد که در سطح کشور دریافت خانگی امواج ماهواره رواج پیدا کرده است. از کارشناسان صدا و سیما پرسیدیم و آن ها گفتند امکان ندارد. چنین تکنولوژی وجود ندارد. دو تا از همکاران مان را در فارابی مامور کردم تا بروند تجهیزات این تکنولوژی را اگر در بازار هست بخرند و بیاورند. آن ها رفته بودند از قاچاقچی ای تجهیزات را خریدند و آوردند. در حیاط فارابی دیش های ماهواره را گذاشتیم و به تلویزیون متصل کردیم و دیدیم می توان چندین شبکه را دریافت و مشاهده کرد. به گزارش سینماپلاس بهشتی درباره دیدارش با لاریجانی و اطلاع رسانی پیرامون ماهواره هم خاطره جالبی نقل کرده و می گوید: از آن چه از ماهواره دیده بودیم، فیلمی ضبط کردم و فیلم را برای آقای لاریجانی بردم. لاریجانی گفت شب می روم خانه و فیلم را می بینم. گفتم الان ببینید. فیلم را دید و تعجب کرد. گفتن 120 هزار تومان هزینه دارد. لاریجانی از کارشناسان دعوت کرد و پرسید دریافت خانگی شبکه های ماهواره ای ممکن است یا نه؟ کارشناسان هم گفتند نه! چنین چیزی ممکن نیست. فیلم را برای شان گذاشت و آن ها هم تعجب کردند. همین فیلم را در مجلس نشان دادند. یک عده از نمایندگان جلسه را ترک کرده و گفته بودند این ها صور قبیحه است.
کار ما اجرای سیاست های وزارت ارشاد است
تیم ما در فارابی تیمی سیاسی نبود. تیمی فرهنگی بودیم. به آن نشان که وقتی آقای خاتمی از وزارت ارشاد استعفا داد، ما یک سال دیگر هم در فارابی ماندیم و اگر دستور مصطفی میرسلیم مبنی بر برکناری ام نبود، هم چنان در فارابی می ماندم. در جلسه هیئت امنای فارابی عنوان شده بود که بهشتی باید برود. برخی از اعضا گفته بودند که چرا باید بهشتی فارابی را ترک کند؟ جلسه بعدی من را دعوت کردند. رفتم. برخی از دوستان سوال می کردند اشکال بهشتی چیست؟ چه کرده که باید برکنار شود؟ سر ما 11 سال کلاه گذاشته؟ کسانی که به میرسلیم نزدیک بودند، مثل آقایان بادامچیان یا عبداللهی، طفره می رفتند و می گفتند کاری است که شده. کوتاه بیایید و خوب نیست این موضوع باز شود. آقایان لاریجانی، مهاجرانی و کرباسچی می گفتند خب بگویید قضیه چیست؟ مجبور شدم دخالت کنم. گفتم این یک تصمیم کاملا نسنجیده ای است که وزیر ارشاد گرفته. این به نفع مملکت نیست که چنین تصمیم اشتباهی را گرفته.
گفتند ما اشتباه آمده ایم!
بعد از این که مشخص شد بعد از من قرار است آقای حقیقی مدیر فارابی شود. بادامچیان گفت باید سیاست گذاری کنیم، جلسه بگذاریم و … آقای مهاجرانی در جوابش گفت طبق اساس نامه، 3 ماه دیگر می توانیم جلسه بگذاریم. بادامچیان گفت: عجله داریم و می خواهیم سیاست گذاری کنیم. گفتم من که دیگر کاره ای نیستم اما به عنوان یک شهروند ایرانی می خواهم نکته ای بگویم چون مطلع ام. گفتم: شما چه سیاست گذاری می خواهید انجام دهید؟ هیئت امنای فارابی تنها می تواند راجع به مسائل داخلی فارابی سیاست گذاری بکند. راجع به حقوق کارمندان، مرخصی ها، اضافه کاری ها، نحوه استخدام افراد و … از این دست مسائل. یکی از آقایان گفت: پس چه کسی تصمیم می گیرد چه سناریویی ساخته بشود یا نشود؟ گفتم: وزارت ارشاد. گفت: چه فیلمی اکران بشود یا نشود؟ گفتم: وزارت ارشاد. گفت: کارتان پس اینجا چیست؟ گفتم: کار ما یک سری اسراری دارد. کار ما اجرای سیاست های وزارت ارشاد است. یکی دیگر از آقایان گفت: پس ما اصلا اشتباه آمدیم. ما فکر می کردیم اینجا سیاست گذاری می کنند. گفتم: نه بابا! وزارت ارشاد.
پایان مطلب/