موبایل به دستانی که این دستگاه همه زندگیشان را تسخیر کرده مواجهه انسان با انسان را نمی فهمند. همه زندگیشان شده این دستگاه و حتی توی رختخوابشان هم روشن است. بعضیهایشان وقتی میخواهند بخوابند گوشی را می چسبانند به صورتشان…یک نفر نوشته بود برای اینکه برویم لواسان نمی شود از خیابان لاله زار رد شویم. انگار من برای شهرداری فیلم ساخته ام. مگر تماشاچی فیلمهای آمریکایی، نیویورک یا ایالتهای دیگر را وجب به وجب می شناسد؟
انتقاد مسعود کیمیایی از موبایل به دستانی که فیلمهای او را نمی فهمند!/ انگار من برای شهرداری فیلم ساخته ام
سینماپلاس: هر چه زمان بیشتری از خلق شاهکارهایی مثل «دندان مار» و «سرب» می گذرد فاصله مسعود کیمیایی با مخاطبان و منتقدان سینمایی هم بیشتر می شود. هرچه واکنش مخاطبان و منتقدان نسب به آثاری مثل «حکم»، «رییس» و «محاکمه در خیابان» تندتر شد این فاصله هم بیشتر و بیشتر شد و در نهایت کار به جایی رسید که بعد از نمایش «متروپل» در جشنواره به جز یک منتقد دربست در خدمت مسعود کیمیایی بقیه تا توانستند او را نواختند. تکلیف مخاطبان هم که مشخص بود؛ جز خنده و دست زدن به هنگام نمایش فیلم، حتی از مخاطبان هم چیزی عاید کیمیایی نشد. به گزارش سینماپلاس با این حال این واکنشهای قهری به جای آن که عاملی شود برای این فیلمساز کهنه کار که طرحی نو دراندازد و از پیله تکراری خود بیرون آید باز هم سوء تفاهمات بود که گریبان او را گرفت و از جشنواره تا حالا مدام بهانه گرفت که منتقدان جهان او را نمی فهمند و به جای اثبات در پی انکارند اما کیمیایی هیچ گاه این را از خود نپرسید که چرا منتقدان جهان «دندان مار»، «گوزنها» و «سرب» را می فهمیدند اما جهان «متروپل» را درک نمی کنند. بازخوانی یکی از تازه ترین گفتگوهای کیمیایی که با عبدالجواد موسوی در «24» انجام شده نیز امتدادی است بر این جهان بینی یکسویه کارگردانی که مدام از همگان می خواهد که نگاه خود را نسبت به آثار او تغییر دهند اما تغییر درونی او را نخواهند.
انگار من برای شهرداری فیلم ساخته ام
کیمیایی در بخشی از این گفتگو با ساده گذشتن از کنار مشکلات مربوط به حفظ راکورد در فیلمهایش می گوید:«این جزییات را میتوان در مونتاژ برداشت و حتی اگر یک جا کارگردان هم سرصحنه نباشد مونتور کار را می بیند.» به گزارش سینماپلاس وی با طعنه زدن به یکی از منتقدان جشنواره ادامه می دهد:«یک نفر نوشته بود برای اینکه برویم لواسان نمی شود از خیابان لاله زار رد شویم. انگار من برای شهرداری فیلم ساخته ام. مگر تماشاچی فیلمهای آمریکایی، نیویورک یا ایالتهای دیگر را وجب به وجب می شناسد؟»
تکلیف تجربه های شخصی ام چه میشود؟
کارگردان «متروپل» با ادعای اینکه می تواند فیلمی بسازد که مخاطب او را در آن ببیند می گوید:«من بلدم فیلمی بسازم که در آن مخاطب مرا ببیند ولی این کار را نمی کنم چون نمی خواهم سینمای خودم گم شود. یک سفرهایی در ذهنم هست و میچرخم و میگردم و دوست دارم از راهها و بیراهه های ذهنم حرکت کنم تا چیزی را که می خواهم کشف کنم.» به گزارش سینماپلاس جالبتر اینجاست که کیمیایی می گوید اگر دنبال مخاطب باشد آن کشفها از بین می رود و ادامه می دهد:«اگر دنبال مخاطب باشم آن کشفها از بین می رود. تعریف کردن داستانی که مخاطب دوستش داشته باشد کار خوبی است. اصلا سینما کارش همین است اما تکلیف تجربه های شخصی ام چه میشود؟ من ترجیح میدهم نگاه خاص خودم را داشته باشم.»
برای نسل من تصور تلفنی که توی جیبت باشد خنده دار بود
کیمیایی که در سالهای اخیر به شدت از زمانه خود جامانده و این جاماندگی در فیلمهایش هم مشهود است با نگاهی عصبی مشکل عدم درک فیلمهایش را موبایل به دستانی می داند که حتی شبها هم با این وسیله به خواب می روند. به گزارش سینماپلاس او می گوید:«موبایل به دستانی که این دستگاه همه زندگیشان را تسخیر کرده مواجهه انسان با انسان را نمی فهمند. همه زندگیشان شده این دستگاه و حتی توی رختخوابشان هم روشن است. بعضیهایشان وقتی میخواهند بخوابند گوشی را می چسبانند به صورتشان.» کیمیایی ادامه می دهد:«برای نسل من تصور تلفنی که توی جیبت باشد خنده دار بود.» بله برای کیمیایی مظاهر دنیای مدرن خنده دار است و از درک آن عاجز است!
فستیوال فجر زمینی است که در آن بذر سینمایی نویس ریخته شده
مسعود کیمیایی آن قدر از واکنشهای کاخ جشنواره نسبت به فیلمش عصبی بوده که بعد از چهار ماهی که از آن اتفاقات گذشته در توصیف جشنواره فجر عجیب ترین واژه ها را به کار می برد و می گوید:«فستیوال فجر زمینی است که در آن بذر سینمایی نویس ریخته شده و همین طور دارند رشد می کنند. اگر استعدادی مثل هیچکاک، فورد، کونچالوفسکی یا اورسن ولز میان اینها باشد چه کسی می تواند کشفش کند؟ نویسندگان ما، سینمایی نویسها ما فرصت جور دیگر نگاه کردن را به خود نمی دهند.»
اثبات کردن است که سخت است
کیمیایی ادامه می دهد:«آدمی که از سرجایش تکان نمی خورد افقش محدود است و نقدش هم نقد محدود و کوتاهی است.» به گزارش سینماپلاس کیمیایی منتقد خوب را هم منتقدی می داند که در پی اثبات خوبیهای آثاری مثل «متروپل» باشد و می افزاید:«انکار کردن کار ساده ای است. اثبات کردن است که سخت است چون باید دلیل بیاوری و این وسعت مشرب می خواهد.» طبیعی است که در این تعریف منتقددربست در خدمت مسعودخان است که می شود منتقد خوب و مابقی، بد!
پایان مطلب/