آرزو دارم که این آقایان افراطی بدانند که اختلاف سلیقهشان با امثال من محترم است و من به قول دکارت حاضرم جانم را بدهم تا آنها حرفشان را بزنند، بهشرط آنکه فکر نکنند مملکت فقط به آنها تعلق دارد و بقیه مشتی خائن و جاسوس و وطنفروشند و دایم در حال توطئه… باور کنند که من و امثال من هم در تمام زندگیمان دلمان برای وطنمان تپیده… و باور کنند که ما میتوانیم سلیقههای مجزا داشته باشیم اما باید و باید با کمک هم این کشور را به جایی که باید باشد و استحقاقش را دارد رهنمون کنیم.
سینماپلاس: بعد از ششسال فیلم «زادبوم» به کارگردانی ابوالحسن داوودی موفق به دریافت پروانه نمایش شد. این فیلم در زمان نمایش در جشنواره فیلم فجر با مخالفتهایی روبهرو بود، بهطوری که منتقدان محتوایی فیلم، آن را ضد ارزشهای جامعه ارزیابی کردند. همین مساله مقدمات به محاقرفتن «زادبوم» را فراهم کرد. به گزارش سینماپلاس حال که فیلم توانسته سد توقیف را بشکند، فرانک آرتا در “شرق” با کارگردان آن گفتوگو کرده است؛گفتگویی که داوودی در آن از این گفته که حاضر است جانش را بدهد تا افراطیون حرفشان را بزنند. داوودی همچنین به انتقاد از کسانی پرداخته که در دوره مدیریت قبلی با رانتهای دولتی فیلمهایی ساختند که سیاهی لشگرانشان از تعداد تماشاگرانشان بیشتر بود. متن کامل این گفتگو را در ادامه می خوانید:
بالاخره بعد از مدتها فیلم «زادبوم» توانست مجوز نمایش بگیرد. نظرتان در اینباره چیست؟
بالاخره بعد از هر توقفی یک روز آزادی وجود دارد که در هر شرایطی تجربه شیرینی است. بهخصوص اینکه این مجوز معنایش این است که این تو نیستی که اشتباه کردهای و اشتباه و غفلت از آن کسانی است که این وضعیت را ششسال در حقت روا داشتهاند.
مجوز فیلم تحت چه شرایطی اخذ شد؟ با چالش یا همدلی؟
فکر میکنم بیشتر با عقل و تدبیر مدیریت جدید، بعد از ششسال روبهروشدن با دورویی و حقارت. همانهایی که این فیلم را در بند کرده بودند، خوب میدانستند هیچ توجیهی ندارند، چراکه سلایق مختلفی که درهمان زمان و در طول آن ششسال گذشته فیلم را دیدند، حیرت کردند از محاقی که برای این فیلم فراهم شده بود، همانهایی که پول بیتالمال را خرج فیلمهایی میکردند که تعداد سیاهیلشگرهایشان از تعداد تماشاگران فیلمهایشان در نمایش عمومی بیشتر بودند! ششسال در کسوت مدیر و مشاور و… من را از حقوقم که فیلمسازی و ارتباط با مخاطبانم بود محروم کردند… و البته با چندماه همدلی و احترام در این دوران جدید!…
از آن نسخه «زادبوم» که قرار است در سالنهای سینما به نمایش درآید، آیا صحنههایی تغییر و حذف خواهد شد یا نه؟
تنها یک جمله بهعنوان اصلاحیه و البته برای نمایش جدید؛ بلافاصله بعد از فارغشدن از کار فیلمبرداری کار جدیدم بههمراه بهرام دهقان سعی میکنیم نسخه کوتاهتر و احیانا موجزتری را برای اکران آماده کنیم.
آیا اکران دیرهنگام این فیلم، باعث نمیشود فیلمتان فروش مناسب نداشته باشد؟ و اصلا به نظر شما در زمانهای که فضا عوض شده، به قولی حرف فیلمتان خریدار خواهد داشت؟
حرف اصلی فیلم حرف یک دوره خاص نیست که کهنه شده باشد، پیام وحدت است میان همه سلیقههایی که وطنشان را دوست دارند و اعتلای آن را میخواهند. فیلم درباره بنیان خانواده است و آسیبهایی که میتوان با درایت جلویش را گرفت. فیلم درباره افتخار به زادبومی است که همه در آن متولد شدهایم و متعلق به قشر و جناح خاصی نیست. فیلم درباره بازگشت مهاجرانی است که هیچگاه نه وطنفروشی کردهاند و نه لحظهای اعتبار کشورشان را به ثمنبخس واگذار کردهاند… بهنظر شما این خریداری نخواهد داشت؟
منتقدان این فیلم در زمان نمایش «زادبوم» در بیستوهفتمین جشنواره فیلم فجر، معتقد بودند که فیلم شما برخی از عناصر وابسته به رژیم گذشته را تطهیر کرده است. نظرتان چیست؟
آقای انتظامی در این فیلم، نقش یک افسر معمولی نیروی دریایی رژیم گذشته را بازی میکند که مثل بسیاری از خانوادههای ارتش که هنوز هم در کشور یا برسر کارند یا بازنشسته شدهاند، به خارج از کشور مهاجرت کرده و به صراحت در فیلم به نوهاش میگوید که کوچکترین اقدامی علیه کشورش نکرده و فقط بعد از کودتای نوژه ترسیده و از کشور خارج شده و با وجود تنگدستی، حتی لحظهای کمک یا همکاری وطنفروشان فراری را نپذیرفته. او حاضر شده با باغبانی زندگیاش را بگذراند و در طول همه سالها ذرهای و لحظهای ارتباط با وطنفروشان را متصور نشده و این پیام و معنا مستقیم و آشکار در دو، سه صحنه فیلم بیان میشود… واقعا بیانصافانی که به خود اجازه میدهند که داستان موجود فیلم را وارونه جلوه دهند، لحظهای به وجدانشان فکر میکنند؟!
آقای داوودی! بعد از مدتها فیلمی از شما به نمایش درخواهد آمد. چرا در این مدت فیلمی نساختید؟
راستش همین فیلم «رخ دیوانه» را که پنجسال قبل خانم منصوری تهیهکننده فیلم، برایش پروانه ساخت گرفت قرار بود بسازم و حتی قرارداد همکاری 50 درصد با سازمان فرهنگی و هنری شهرداری داشتیم، اما وقتی فضا را مشاهده کردم با وجود اینکه یکماهی هم پیشتولید را شروع کرده بودیم اما قرارداد را با سازمان ملغی کردیم و پروانه ساخت را هم تهیهکننده پس داد؛ چراکه من ترجیح دادم با مصایبی که بر سر زادبوم آوردند، خودم را بیشتر با این آقایان درگیر نکنم، از اینرو که هیچگونه منطقی که بتواند مبنای قانونی و عرفی و… داشته باشد در برخوردشان ندیدم.
یکی از شاخصهای فیلمسازی شما این است که همواره موضوعات متعدد و گونههای مختلف را تجربه کردهاید. دلیل آن چیست؟
برای من سینما بهمنزله زندگی است و تنها بهمنزله درآمدزایی به آن نگاه نمیکنم. همچنانکه زندگی من به جهت معمولیبودن بههیچعنوان به درآمد سینما وابسته نیست، شاید به همین دلیل است که میتوانم بهراحتی نه بگویم و تن به هر کاری ندهم. برای من فیلم تا ضرورت موضوعی برای گفتن نداشته باشد بههیچعنوان دلیلی برای ساختش در خود نمیبینم. حتی اگر درآمدهای فراوان داشته باشد.
وضعیت فیلمسازی در این دوره را چگونه ارزیابی میکنید؟
همین که میتوانیم با مسوولان حرف بزنیم و احترام همدیگر را حفظ کنیم کف توقعی است که من به آن هم قانعم! با همه مشکلاتی که هماکنون هم وجود دارد، اما بههیچوجه با چندسال گذشته قابل مقایسه نیست.
اگر سخن دیگری دارید بفرمایید… .
آرزو دارم که این آقایان افراطی بدانند که اختلاف سلیقهشان با امثال من محترم است و من به قول دکارت حاضرم جانم را بدهم تا آنها حرفشان را بزنند، بهشرط آنکه فکر نکنند مملکت فقط به آنها تعلق دارد و بقیه مشتی خائن و جاسوس و وطنفروشند و دایم در حال توطئه… باور کنند که من و امثال من هم در تمام زندگیمان دلمان برای وطنمان تپیده… و باور کنند که ما میتوانیم سلیقههای مجزا داشته باشیم اما باید و باید با کمک هم این کشور را به جایی که باید باشد و استحقاقش را دارد رهنمون کنیم.
پایان مطلب/