سینما مثبت: با گذشت بیش از یک هفته از کناره گیری احسان محمد حسنی از مدیریت سازمان هنری رسانهای اوج، برخی تحلیلها حکایت از آن دارد که این سازمان فربه و گسترده به سمت چابک سازی و کوچکتر شدن پیش خواهد رفت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری-تحلیلی سینمامثبت،ایده شکل گیری سازمان اوج به رخدادهای تلخ پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ باز میگردد.آنگونه که حسنی در مطلبی در فضای مجازی نوشت، در یکی از روزهای بحرانی پس از انتخابات،از دفتر کارش در حوالی خیابان خواجه نصیرالدین طوسی شاهد دود ناشی از آتش سوزی لاستیک اتومبیل و سطلهای زباله در ناآرامیهای پس از انتخابات سال ۸۸ بوده و زمانی که تلویزیون دفترش را روشن میکند؛ در کانالهای خبری صدا و سیما اطلاعاتی درباره این اتفاقها منتشر نمیشده و همه چیز گُل و بلبل جلوه داده میشده است. در همان زمان حسنی به فکر تاسیس سازمانی میافتد که در حوادثی اینچنینی مراقب سرمایههای فرهنگی و اجتماعی نظام باشد. این جوان متولد سال ۱۳۵۹ که تا مقطع دیپلم ادامه تحصیل داده، سابقه زیادی در حوزه فرهنگ و هنر ندارد و حتی بعدها که برای اکران فیلم بادیگارد – که او خود در روالی غیرمعمول تهیه کنندهاش شده-قرار بر نگارش سابقه کاری برای او میشود، به جز ریاست فرهنگسرای پایداری و معاونت اطلاعرسانی و تبلیغات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و معاونت هنری این بنیاد سابقه دیگری یافت نمیشود.اجرای تئاتر میدانی «شب آفتابی» مهمترین فعالیت هنری حسنی تا پیش از سازمان اوج است.
اوج و دایره بسته مدیران
سازمان اوج با اهدافی متعالی و بزرگ به وجود آمد. قرار بود این سازمان مجموعهای از تشکلهای فرهنگی و هنری در حوزههای مختلف را راه اندازی نماید اما اوج به مرور به یک سازمان فربه و بزرگ تبدیل شد و «عدم شفافیت» چاشنی تمامی فعالیتهای آن بود.حسنی در طول دوران پانزده ساله مدیریت خود فقط یکبار مقابل نمایندگان رسانههای گروهی نشست که البته این مواجهه نیز با گلچین کردن رسانهها و حضور دوستان و آشنایان به سمت و سویی رفت که از «آقا احسان» سوال چالشی پرسیده نشود.بخش رسانهای این سازمان و ارتباط و «تعامل» آن با رسانهها در طول سالهای گذشته بسیار مفصل بوده و همین مساله مانع از طرح بسیاری از ضعفها،پروژههای نیمه کاره، آثار کیفی ضعیف،دایره بسته مدیریتی و دیگر نقاط ضعف این سازمان در اغلب رسانهها شده است. البته وضعیت در رسانههای مستقل به گونه دیگری بوده و این رسانهها بدون اغماض به فعالیتهای اوج پرداختهاند.
عدم تکرار تجربههای موفق در سازمان اوج
اوج در طول پانزده سال فعالیت چند نقطه عطف هم داشت. از تولید فیلم ایستاده در غبار تا منصور که دو اثر موفق این مجموعه بود تا آثار شعاری و غیرقابل قبول ابراهیم حاتمیکیا که با تبلیغات فراوان سعی شد تا جلوه موفقی از آن ارائه شود. این سازمان که قرار بود میزبان هنرمندان مستعد شده و کشف آنها را به عهده بگیرد، به مرور به انحصار برخی فیلمسازان خاص درآمد و در ادامه نیز در تولید آثار فرهنگی به گونهای دچار انحراف شد که سراغ سوژههایی مانند محله بدنام پیش از انقلاب رفت و حتی از درون خود جبهه موسوم به انقلاب اسلامی انتقادهای شدیدی نسبت به آن مطرح شد.
عدم همکاری مجدد هنرمندانی مانند مهدویان و سرمدی با این سازمان خود حکایت از آن دارد که اوج تا چه اندازه از ایدهها و معیارهای اولیه خود فاصله گرفت و به جای آنکه سازمانی چابک و کارآمد باشد؛ به کارتلی فرهنگی و پولدار در فضای فرهنگ و هنر ایران تبدیل شد که صرفا با افراد محدودی همکاری میکرد و به هزارتوهای آن راهی برای هنرمندان حتی انقلابی وجود نداشت.اوج این اواخر برای کسب منفعت مالی به سراغ ساخت سریال برای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی هم رفت؛ سریالهایی ضعیف که حرف تازهای هم برای گفتن نداشتند و صرفا آنتن پُرکن بودند.
آینده اوج
آینده این سازمان رسانهای را نمیتوان بیارتباط با تغییر و تحولات دولت دانست. با روی کارآمدن دولت چهاردهم دیگر روابط حسنهای میان این سازمان و دولت به مانند قبل وجود ندارد که بخواهد این سازمان را به خوبی تامین مالی کند.این روزها اخبار تایید نشدهای از علت کناره گیری حسنی از اوج شنیده میشود. مثلا گفته میشود علت این مساله حضور او به همراه گروه مستندسازی در لبنان بوده که بدون هماهنگی با مسوولان بالادستی انجام شده اما دلیل اصلی این استعفا،برکناری،جابجایی و هرچیز دیگری که به طولانیترین حضور مدیری در مسوولیتی فرهنگی پس از پانزده سال خاتمه داد؛قطعا فاصله گرفتن این مجموعه از هدف اولیه و تبدیل شدن به مجموعهای قدرتمند و متصل به قدرت بوده که به شدت یادآور الگوهایی مانند بنیاد مستضعفان و جانبازان در ساختار کشور است؛ الگویی که قرار بود محرومیت را از بین ببرد اما به مرور با «بلد کار»شدن در ساختار اقتصادی ایران،کسب سود و منافع را بر اهداف و برنامههای اولیهاش برتری داد و رفع محرومیت و فقر را به عنوان میراثی بزرگ برای سازمانهای جدیدالتاسیس بعدی گذاشت.
درباره ساسان زارع
جانشین حسنی در سازمان اوج چهرهای فرهنگی و هنری نیست. با جست و جوی نام او در فضای مجازی به مقالههایی از او میرسیم مانند: «آینده نفوذ انگلستان در جمهوری اسلامی ایران با رویکرد امنیتی در افق 2025ارائه شده در مجله آفاق امنیت» که حکایت از برتری سابقه سیاسی او بر نگاه فرهنگی دارد. حضور او به عنوان چهرهای ناشناخته میتواند فرصتی مغتنم برای کاستن از فعالیتهای حاشیهای این سازمان باشد.الگویی که پیشتر در مجموعه قرارگاه قرب به عنوان مجموعه بالادستی سازمان اوج به کار گرفته شده و حاصل آن مجموعهای با نام «نهضت اجتماعی جوانان» بوده که به جای فربه شدن و تبدیل شدن به سازمانی عظیم،تلاش کرده تا تشکلهای مردمی در حوزه سمنها را در کشور به سرپرستی «آرش مقدم» اجرایی کند.
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای افراد،سازمانها و نهادهایی است که نام آنها در این مطلب آمده است.