جمعه, خرداد ۱۶, ۱۴۰۴
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • صفحه اصلی
  • خبر
  • گزارش
  • مصاحبه
  • یادداشت
  • کتاب
  • نمایش خانگی
  • تلویزیون
  • فرهنگ و جامعه
  • سینما پلاسی ها
  • مالتی مدیا
    • فیلم
    • عکس
  • فیلم فجر
    • جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و دوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و یکم فیلم فجر
    • جشنواره چهلم فیلم فجر
    • جشنواره سی و نهم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هشتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر – بین الملل
    • جشنواره سی و ششم فیلم فجر
    • جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
    • جشنواره سی و چهارم فیلم فجر
  • آپارات
  • آموزش
  • رضا استادی
  • صفحه اصلی
  • خبر
  • گزارش
  • مصاحبه
  • یادداشت
  • کتاب
  • نمایش خانگی
  • تلویزیون
  • فرهنگ و جامعه
  • سینما پلاسی ها
  • مالتی مدیا
    • فیلم
    • عکس
  • فیلم فجر
    • جشنواره چهل و سوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و دوم فیلم فجر
    • جشنواره چهل و یکم فیلم فجر
    • جشنواره چهلم فیلم فجر
    • جشنواره سی و نهم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هشتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر
    • جشنواره سی و هفتم فیلم فجر – بین الملل
    • جشنواره سی و ششم فیلم فجر
    • جشنواره سی و پنجم فیلم فجر
    • جشنواره سی و چهارم فیلم فجر
  • آپارات
  • آموزش
  • رضا استادی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
سینما پلاس
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
صفحه اصلی رضا استادی

سیاسی بازی به جای فیلمسازی

۱۴۰۱-۰۲-۲۷
Reading Time: 1 min read
0

سینمامثبت: رضا استادی (روزنامه جام جم) –بغض اولین ساخته رضا درمیشیان نویدبخش تولد کارگردانی خلاق در سینمای ایران بود. عصبانی نیستم از حضور کارگردانی معترض در سینمای ایران خبر می‌داد و لانتوری نقطه بلوغ کارگردانی جوان بود که مضمونی دلهره‌آور را با نگاهی پخته روایت می‌کرد. فیلم مجبوریم به عنوان آخرین ساخته درمیشیان فیلمی است که از ظهور تهیه‌کننده‌ای توانا در سینمای ایران خبر می‌دهد که می‌تواند صحنه‌های خیابانی مفصل را مقابل دوربین ببرد و در لوکیشنی بسیار سخت و غیرقابل دسترس – کاخ دادگستری – اجازه فیلم‌برداری بگیرد.

همین تهیه‌کننده اما در جایگاه کارگردان و فیلمساز – به عنوان عنصری فکری – چیزی در چنته ندارد به جز تکرار ایده‌های قبلی فیلم‌هایش به همراه حجم فراوانی تلخی و اندوه بی‌دلیل و البته وقایعی بی‌منطق، بدون پرداخت مناسب و شعاری. فیلم با تصاویری مستندگونه از زندگی افراد بی‌خانمان آغاز می‌شود و در ادامه سبک و سیاق فیلمبرداری و حتی طراحی صحنه با رنگ‌های خنثی و تیره به سمتی می‌‌رود که حس کنیم با فیلمی مستند طرف هستیم که البته چنین مسیری اشتباه است؛ زیرا سینما شکل تلطیف یافته واقعیت بوده و عنصری مانند تخیل و قهرمان لازمه این هنر است. کارگردان اما همین عرصه را محملی برای بیان دیدگاه‌های سیاسی خاص خود کرده در فیلم به شباهت ظاهری برخی بازیگرانش به شخصیت‌های سیاسی هم بسنده نکرده و علاوه‌بر حجم فراوانی از شعارهای سیاسی که بی‌ربط در دهان شخصیت‌ها گذاشته، از نشانه‌های از مُد افتاده‌ای هم برای القای پیام‌های سیاسی خود بهره می‌گیرد. مثلا قرار دادن کتاب «حقوق بشر» در کادر یا کشاندن یکی از شخصیت‌ها به سر خیابان شانزده آذر. واقعا قرار است چاقو خوردن این شخصیت در این لوکیشن خاص چه مضمون سیاسی را به ما منتقل کند؟! فیلم داستان مواجهه یک وکیل و یک پزشک زن بر سر دختری بی‌هویت و خیابانی به نام «گلبهار رضوانی» است. درمیشیان حتی این اسم را هم محملی برای بیان عقاید سیاسی خود کرده‌است. شخصیت‌های مثبت فیلم از خانم دکتر گرفته تا وکیل همه در خانه‌های قدیمی زندگی می‌کنند. برای شخصیت‌پردازی خانم دکتر و توجیه عمل غیرانسانی او نسبت به گلبهار، صحنه‌ای طراحی می‌شود که دکتر هنگام صرف سالاد با آهنگ فرانسوی کودکان خیابانی را آن سوی خیابان ببیند. پس از صحبت‌های دکتر سعادت (با بازی پارسا پیروزفر) درباره کاسبکاری پزشکان صحنه‌ای طراحی می‌شود تا همایون ارشادی در نقش پزشک دیالوگ‌هایی کاسبکارانه را بیان کند تا مخاطب حسابی شیرفهم شود. مادر خانم دکتر درباره مهاجرت دامادش جمله‌ای فلسفی بیان می‌کند به این شرح: «درسته اینجا سخته ولی اونجا هم غربته اینجا هم غربته مجبوریم.»در جایی دیگر خانم دکتر درباره رفتن و ماندن جملاتی مناسب پست‌های تلگرامی را مقابل دوربین بیان می‌کند. خانم وکیل اعلامیه حقوق بشر را متذکر می‌شود و همه اینها مخاطب را با تصاویری مواجه می‌کند که انگار نه اجزا فیلمی سینمایی بلکه تکه‌هایی از فیلم‌های کوتاه فیلمسازان جوان و ذوق زده از کشف ابزار سینماست! از نظر تکنیکی هم فیلم عجیب است. واقعان زوم این و زوم بک‌های متعدد چه دلیلی دارد؟ حرکات اگزجره دوربین برای چیست؟ فضاسازی‌های بی‌مورد از نوع آنچه در پزشکی قانونی می‌بینیم چه جایگاهی در یک فیلم آرتیستی دارد؟در این فضای مغشوش قرار است با خانم دکتر همراهی کنیم یا خانم وکیل؟ چرا کارگردان نمی‌تواند در پایان فیلم فرجام شخصیت‌ها را مشخص کند و همه شخصیت‌هایش را رها می‌کند تا حاصل فیلمی که در برخی جزئیات مانند موسیقی و صحنه حضور خانم دکتر در منزلش درخشان است، به فیلمی ابتر تبدیل شود؟ سوژه‌ای که می‌توانست در قالب اثری مستند دنبال شده و بیشترین همذات‌پنداری را در مخاطب ایجاد کند، در قالب یک فیلم سینمایی پرهزینه تبدیل به ضعیف‌ترین و سیاه‌ترین فیلم کارنامه سازنده‌اش شده‌است.
منبع: روزنامه جام جم – ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱

برچسب ها: رضا درمیشیان
نوشته قبلی

سینمای ایران، مزرعه ورشکستگی

نوشته‌ی بعدی

جولان ماشین‌های بهشت زهرا در نمایشگاه کتاب

نوشته‌ی بعدی

جولان ماشین‌های بهشت زهرا در نمایشگاه کتاب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینما پلاس

این سایت بر اساس طراحی گرافیکی اختصاصی برنامه نویسی شده و تمامی بخش های آن مشمول قانون کُپی رایت می باشد. کُپی برداری از بخش های اختصاصی سایت و مشابه سازی آن، برای صاحبان این سایت حق شکایت و پیگیری در مراجع قضایی را ایجاد خواهد کرد.

  • در جریان
  • دیدگاه‌ها
  • آخرین

طوبی و خاطرخواه‌هایش!

۱۴۰۳-۰۵-۲۷

سریال طوبی؛حکایت‌ مستربین در بغداد  

۱۴۰۳-۰۶-۱۰

طوبی و خاطرخواه‌هایش!

30

الگوهای فیلمفارسی در سریال طوبی

18

نماوا اقدام به خودکشی رسانه‌ای کرده است؟

۱۴۰۴-۰۳-۱۲

زندگی برادران خیامی مستند شد

۱۴۰۴-۰۳-۰۷

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

Smiley face Smiley face Smiley face Smiley face

  • درباره
  • تبلیغات
  • سیاست و حریم خصوصی
  • تماس

تمام حقوق این سایت متعلق به سینما مثبت می باشد . طراحی شده توسط مدیا پلاس

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج

تمام حقوق این سایت متعلق به سینما مثبت می باشد . طراحی شده توسط مدیا پلاس