سینما مثبت: جواد طوسی منتقد و نویسنده سینمایی با نگارش مطلبی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی ضمن استقبال از حضور خزاعی در این مسوولیت جدید، ۱۰ برنامه کاری پیش روی او را در مسوولیت جدید بیان کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری – تحلیلی سینما مثبت، طوسی که سابقه داوری در یکی از جشنوارههای فیلم فجر که به دبیری خزاعی برگزار شده را دارد، در این مطلب با بیان اینکه «محمد خزاعی در یکی از بحرانی ترین و بی رونق ترین شرایط حاکم بر سینمای ایران تصدی سازمان سینمایی وزارت ارشاد را عهده دار شده» مینویسد: اگر این اِعمال مدیریت با برنامه ریزی دقیق و روشن بینانه و جسارت در حوزه تصمیم گیری توأم نباشد، دیری نخواهد گذشت که تصویری منفی و دافعه آمیز از این فرد کم و بیش موفق در مسئولیت های محوله قبلی نزد اهالی سینما شکل خواهد گرفت. سوابق فرهنگی خزاعی (دبیری چند دوره از جشنواره فیلم مقاومتو دوره ای از جشنواره فیلم فجر و تهیه فیلم هایی چون جعبه موسیقی فرزاد موتمن،قلاده های طلا ابوالقاسم طالبی، پشت پرده مه و امپراطور جهنم پرویز شیخ طادی، پشت دیوار سکوت مسعود جعفری جوزانی و به وقت شام ابراهیم حاتمی کیا) بیانگر دیدگاه وسلیقه و مبانی اعتقادی اوست.
نگاه خزاعی جبران کننده دیدگاههای وزیر ارشاد
اما یک ویژگی قابل دفاعش را در همان دوره ای که جزءاعضای هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر بودم، می توانم شهادت دهم:انضباط کاری و عدم دخالت در تصمیمات و دیدگاههای هیئت داوری و آزادی عمل قائل شدن برای آنها.
از طرفی شناخت محمد خزاعی از محیط سینمای ایران و مسائل و مشکلاتش و سلایق ومیزان توانمندی مجموعه افرادش و انعطاف پذیری او در تعاملات فرهنگی و هنری، می تواند جبران کننده نگاه تند و بدبینانه و پر سوءظن وزیر محترم ارشاد در بدو ورودش به این حوزه وزارتی باشد. در واقعیت امر، بر اساس خصوصیات فردی و شخصیتی خزاعی میتوان خوشبین بود که در این شرایط ورشکستگی سینما به دنبال تداوم و تشدید هرازگاه ویروس کرونا و تعطیلی پیاپی سینماها و ریزش چشمگیر مخاطبین و روی آوردن تعداد قابل توجهی از عوامل مختلف سینما به تولیدات شبکه سینمای خانگی با نگاهی متعادل و تفاهم آمیز کنار بیاید و اصول گرایی و مفاهیم ارزشی و ملّی و ایدئولوژیک را به شیوه ای دافعه آمیز و جزم اندیشانه در حوزه استحفاظی خود تعریف و اجرایی نکند.
اولویتهای خزاعی چه میتواند باشد؟
با این افق دید، انتظار میرود که در چرخه مدیریت و سیاستگذاری سازمان سینمایی این اولویت بندی ها صورت گیرد:
۱- احیاء سینما با نگاهی عقلانی و واقع بینانه و جذب حداکثری مخاطب با تمهیدات مناسب و هوشمندانه
۲_ توجه به جذابیت و تنوع و وجود کیفی و قابلیتهای حرفهای در تولیدات سینمایی و تعریف درستِ بازگشت سرمایه با بها دادن بیشتر به یک سینمای کم هزینه تا رسیدن به وضعیتی طبیعی و تثبیت شده.
۳_بیرون آوردن “بخش خصوصی” از رکود و تلاش مُجدّانه برای هویت مندی آن در کوتاهترین زمان ممکن.
۴ _جهت دهی درست مخاطب با نگاهی جامعه شناسانه و منطبق با واقعیات عینی این دوران و برنامهریزی سنجیده در جهت ارتقاء سلیقه و درک بصری او.
۵_ ایجاد رقابت سالم و سازنده در میان نسلهای مختلف فیلمساز و بسترسازی مناسب برای تداوم حیات فرهنگی هنری فیلمسازان کهنه کار و خوش فکر و مستعد و صاحب سبک و کاربلد و بیرون آوردن آنها از انفعال و انزوا با ردیف بودجه مشخص و ارائه فیلمنامه های مناسب و وام گرفتن از ادبیات داستانی.
۶ _توجه اساسی و خالی از هرگونه شعار گرایی به اجرای “عدالت” در عرصه های فرهنگی هنری، به گونه ای که سینما در سبد فرهنگی اقشار مطرح و آسیب پذیر جامعه که طی این سالهاتوانِ مالی خود را از دست داده اند، جایِ دوباره داشته باشد.همچنین این نگرش ونظارت عادلانه از طریق “خانه سینما”درمورد تقسیم کار اهالی سینما (بویژه عوامل وصنوف ضعیف و کم درآمد ) ونحوهء حضورقاعده مند شان درتولیدات سینمایی وشبکه خانگی،به شکلی صحیح صورت گیرد
۷ _بازنگری عمیق در سیاست و خط مشی و اصول و مبانی کاربردی “بنیاد فارابی”و ایجاد مدیریت کارآمد و حذف مناسبات بروکراتیک در این مجموعه ها به شکلی که سینما بتواند نسبتی درست با جامعه معاصر و طبقهبندی آن داشته باشد و در عین حال وجوه تجربی و قابلیتهای حرفهای در امتداد هم در چرخه تولیدات سالانه باز تعریف شوند وما به ازای عینی و موقعیت نمایشی پیدا کنند و در یک مخاطب شناسیِ همگون با قالب زبانی و اجرایی خود قرار بگیرند.
۸_ توجه همه جانبه به مقوله تاریخ سینما و منابع آرشیوی با ایجاد تحول در بافت سازمانی و حوزه مدیریتی و سیاستگذاری “موزه سینما” و “فیلمخانه “وزارت ارشاد.
۹_ مذاکره و همفکری پیوسته با “حوزه هنری” و “سازمان صدا و سیما” برای تشخص هرچه بیشتر سینما و رسیدن به جایگاه واقعی و تثبیت شده اش و رسیدن به این درک روشن بینانه که حرفه ای بودن، منافاتی با فرهنگساز شدن ندارد.
۱۰_جبران اشتباه وانفعال و ناکارآمدی مدیران قبلی و اقدام سریع در بازگشت مدیریت تولید” شبکه نمایش خانگی” به وزارت ارشاد، با توجه به تخصصی بودن این کار و نظارت صحیح بعدی بر پلتفُرمها.
میتوان برای اجرایی شدن این موارد پیشنهادی از نیروهای مجرّب و دلسوزوشناخته شدهء جامعه سینمایی استفاده کرد وبه مفهومی متفاوت از “اصولگرایی” در مناسبات فرهنگی رسید. می توان هم به ریش ماواین حرف ها خندید واین فرصت تاریخی را به دوری باطل و حضوری باری به هرجهت تبدیل کرد.تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.