سینما مثبت: در هفته گذشته فیلم خورشید آخرین ساخته مجید مجیدی از سوی هیات سینماگران مستقر در بنیاد فارابی به اسکار معرفی شد. حالا سوال این است که این فیلم چه شگفتی ها و غافلگیری هایی برای اهالی اسکار دارد؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، فیلم خورشید داستان چند نوجوان دستفروش است که در جنوب شهر تهران زندگی می کنند. این نوجوان ها که در فقر و بدبختی غوطه ور هستند، برای نجات از این شرایط مجبور به اجرای نقشه طرح ریزی شده توسط پیرمردی خلافکار می شوند. آن ها باید با ثبت نام در یک مدرسه قدیمی و حفر تونلی از زیر زمین این مدرسه به سمت امزاده ای قدیمی، گنجی که پیرمرد خلافکار به دنبال آن است را به دست آورده و تحویلش دهند اما در انتها مشخص می شود این گنج مواد مخدری است که پیشتر توسط برادر این پیرمرد، در تعقیب و گریز با ماموران و برای رهایی از دستگیری داخل چاهی در حوالی آن امامزاده انداخته شده است!
این خلاصه چند خطی از فیلم آخر مجید مجیدی، مخاطب علاقه مند به تماشای مداوم فیلم و آثار نمایشی را به یاد انبوهی از فیلم های پلیسی می اندازد که طی آن عده ای خلافکار با حفر تونل، اقدام به سرقت اشیاء و لوازم قیمتی می کنند و سپس متواری شده و در ادامه هم دستگیر شده و به سزای اعمال خود می رسند! اگر بیننده شبکه نمایش تلویزیون باشید، بارها و بارها چنین فیلم هایی را حتی در این شبکه دیده اید؛ با این تفاوت که در آن آثار با قصه ای پلیسی و جذاب و دلهره آور مواجه هستیم اما در فیلم خورشید، یک ملودرام غلیظ با شعارهای متعدد سیاسی ـ اجتماعی با محوریت حضور کودکان ساخته شده که ترکیب ناموزونی از عناصر مختلف را در کنار هم قرار داده است. از طناز طباطبایی که با آن چهره شیک و بالاشهری قرار است در نقش زنی دیوانه از طبقه فرودست به مخاطب قبولانده شود تا محور قرار دادن دوباره شخصیت های افغان برای نمایش درد و رنج مطلق! حال آنکه همین طبقه متوسط فعلی آنقدر درد و رنج دارد که اگر دوربین آقامجیدی بخواهد با صداقت آن ها را ثبت کند، دیگر نوبت به ملت شریف افغانستان نمی رسد!
نکته قابل تامل دیگر اینکه این فیلم از معدود آثاری است که در آن بحث دستفروش های مترو به تصویر کشیده شده است. البته به واسطه اینکه بانک شهر و شهرداری یک پایه از فیلم بوده اند این مطلب رخ داده والا در سال های اخیر هیچ مستندسازی هم حق ثبت چنین تصویری از مترو تهران را که حالا برای آقامجیدی غٌرُق شده را نداشته و تنها فیلم های خارج شده از دستفروش های مترو فقط فیلم های موبایلی بوده و بس!
مخاطب در فیلم خورشید با فضایی شیک و پُر زحمت مواجه است و باید به گروه پشت صحنه فیلم بابت نمایش روند کندن تونل و… تبریک و خسته نباشید گفت اما واقعا آیا یک بچه در حد و اندازه شخصیت نوجوان فیلم می توانند مانند مقنی های حرفه ای کانالی با این عمق و وسعت بکند؟ حالا درست است «سینما» است اما حد و اندازه تخیلات فیلمساز هم باید تطبیقی با واقعیت داشته باشد. از اینها گذشته هدف از کندن تونل رسیدن به چاهی است که مواد مخدر در آن انداخته شده است. خُب چرا خلافکارها مسیری تا این اندازه پیچیده را طراحی کرده اند؟! آن ها می توانستند با یک دستگاه پمپ تخیله چاه به سراغ امامزاده رفته و اعلام کنند به صورت افتخاری حاضر به لایروبی چاه هستند و قطعا متولی امامزاده هم این پیشنهاد را می پذیرفت و دیگر این همه نیاز به آسمان ـ ریسمان بافتن نبود. از همه اینها مهم تر، یک خطای جدی فیلم است که پلانی هوایی از آن منطقه نشان نمی دهد تا مخاطب بتواند جغرافیای مدرسه و امامزاده را به هم متصل و مربوط کند. حالا به نظر شما فیلمی با این ایرادهای منطقی چه شانسی برای پیروزی در اسکار دارد؟!
مسیری که مجیدی می رود رو به ارگان هاست نه اسکار!
مجید مجیدی فیلمساز با استعداد و توانایی بود که مراتب رشد و پیشرفت در سینمای ایران را طی بیش از دو دهه پشت سر گذاشت اما در زمانی که باید با خویشتن داری و صبر، مسیر فیلم سازی اش را ادامه می داد، به دام جریان های سیاسی افتاد و خیلی زود استعداد و اعتبار به دست آمده اش را در بازار سیاست پشت باجه بانک برد تا نقد کند. شاید اگر او مثل اصغر فرهادی وارد لایه های غلیظ سیاست نمی شد و با کاندیدای احتمالی برنده انتخابات عکس یادگاری نمی گرفت و به سراغ لابی گری با اهالی سیاست برای تقسیم قدرت نمی رفت و خودش را با انواع و اقسام پروژه از برگزاری جشنواره های خانگی تا ساخت فیلم های «سری» برای این طرف و آن طرف سرگرم نمی کرد و در انتخاب اتوموبیل و خانه کمی قناعت به خرج می داد، آن روحیه لطیف و زلالش حالا می توانست فیلمی تراوش کند که بدون رفت و آمد به تونل های زیر زمینی، در یک کوچه قدیمی و جنگلی در شمال کشور هم مخاطب را به احترام شاعرانگی اش وادار به تعظیم کند اما دریغ و صد دریغ که او سال هاست به خاکریزی تبدیل شده تا گروه های مختلف پشت او پناه بگیرند و از قِبال او اعتبار کسب کنند بی آنکه چیزی به مجیدی اضافه کنند.یادمان نرود که حتی پروژه ای در ابعاد و هزینه های بین المللی هم در این سال ها برای او اعتباری ویژه کسب نکرده و حتی فیلمسازی در بیغوله های هند نیز به اعتبار او اضافه نکرده و او هرچه دارد، همچنان از فیلم هایی مانند: بچه های آسمان، رنگ خدا و باران است.