سینما مثبت: انتشار تصاویری از ازدواج مجدد «بهاره رهنما» بازیگر چهل و سه ساله سینمای ایران در این هفته، موجی از بُهت و حیرت در میان علاقه مندان سینما به وجود آورد و سؤالهای بی شماری را درخصوص این مسئله در ذهن مخاطبان مطرح کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری ـ تحلیلی سینما مثبت، در سالهای اخیر مقولهای به نام «حریم خصوصی» اهمیت فراوانی در جامعه یافته و دخالت در آن به مسئلهای مذموم تبدیل شده است. حتی وقتی عکسهای خصوصی بازیگران سینما و تلویزیون «به طور کاملاً اتفاقی» منتشر میشود، انتقادهای فراوانی به مجریان و مسببان این کار صورت میگیرد.
در جامعه ایران و بخصوص شهرهای بزرگ، روزانه طلاقهای متعددی ثبت میشود. طبیعی است آدمها به دلایل گوناگون نتوانند با یکدیگر زندگی کنند و کارشان به جدایی بکشد اما کمتر پیش میآید آدمها این مسئله را رسانهای کرده و آن را در «بوق و کرنا» کنند. «ازدواج دوم» نیز پدیدهای رایج در جامعه امروز است اما رسانهای کردن آن در ابعادی گسترده ـ آنگونه که بهاره رهنما اقدام به آن کرده ـ امری عجیب و دور از انتظار است.
پس از واکنشهای مختلف نسبت به این موضوع، رهنما در مطلبی با عنوان «چرا عکسهای عروسیام را منتشر کردم؟» به این مسئله پرداخت و در توضیح آن نوشت: «برای انتشار عکسهام مهمترین دلیلم جرات و جسارت دادن به تمام زنهای غمگین اطرافم بود، اونهایی که فکر میکنن زندگی با یک بار جدایی تموم شده و هیچ قصه تازهای در راه نیست، حتی دوست داشتم دخترم بدونه یک زن همیشه باید با امید و عشق روزهاش رو دوباره بسازه و اینکه باید واقعی زندگی کرد، نه زندگی ماکتوار و دروغی که واقعیت و شوق توش نیست. پس برای شکستن این تابو که لباس سفید نمیتونه دوباره در تن یک زن دیده بشه، من بار دیگر لباس سفید پوشیدم!»
اولین نکتهای که درباره این بخش از صحبتهای بهاره رهنما پیش میآید این است که چه کسی او را به عنوان «نماینده زن ایرانی» و «الگوی زنان ایرانی» انتخاب کرده که حالا او بخواهد با رسانهای کردن ازدواج دومش در چهل و سه سالگی به زنهای غمگین اطرافش جسارت و جرات دهد؟ ریشه و مشکلات منتهی به جدایی در میان زنان و مردان جامعه ایران چقدر شبیه به مشکلات خانم رهنما است؟ طبق آمار رسمی، مشکلات اقتصادی یکی از عوامل مهم جدایی زنان و مردان است. آیا خانم رهنما هم با چنین مشکلاتی دست به گریبان بودهاند که در این سن و با داشتن فرزندی بزرگ از همسرشان جدا شدهاند؟ زنهای غمگین اطراف خانم رهنما چه کسانی هستند و آنها چرا جدا شدهاند و چقدر بین این زنهای غمگین و خانم رهنما تشابه وجود داشته که حالا ایشان در قالب نسخهای عمومی، این روش را برای آنها ترویج میکنند؟ آیا همه زنهای غمگین جامعه از شهرت و ثروتی هم طراز ایشان برخوردار هستند که بتوانند این نوع ازدواج را تجربه نمایند یا اینکه مجبور به انتخاب شرایطی دیگر هستند؟
در سالهای اخیر سلبریتی ها با خصوصی کردن جنبههای مختلف زندگی شخصی اشان خود را به عنوان الگوهای جامعه معرفی کردهاند. مسائل شخصی چهرههای شناخته شده قطعاً به خود آنها مربوط است اما بهتر است این افراد به جای طرح توجیههای عجیب و توسل به احادیث و ائمه، روش خود را در زندگی در پیش بگیرند و بی جهت برای جامعه نسخه صادر نکنند زیرا آنها نه مشاور خانواده هستند، نه روانشناس و نه جامعه شناس. راستی اگر فردی از همان جامعه زنان غمگین تصمیم بگیرد به زندگی ناخوشآیند خود خاتمه دهد و شیوه خانم رهنما را در پیش بگیرد، آیا چنین شانس والایی در انتظار او خواهد بود و میتواند با انتخاب رنگ عشق و تاج و…، چنین رابطه رمانتیک یا فانتزی گونهای را تجربه کند؟! آیا خانم رهنما چنین تضمینی به آن فرد می دهد؟!