عدم مدیریت استعدادهای کشور از مهمترین وظایف عرصه فرهنگی کشور است که مسئولان از آن غافلاند و فرار از مسئولیت و تعهدی که به فیلمسازان دارند را به مدیریت و راهحلهای اصولی ترجیح میدهند.
درمیشیان کارگردان «عصبانی نیستم»! از ایران رفت؛ برای همیشه?!
سینما پلاس: رضا درمیشیان کارگردان فیلم «عصبانی نیستم!» که در یک سال اخیر به فیلمی پُرحاشیه در رسانهها تبدیل شد، مدتی است ایران را ترک کرده و امکان دسترسی به وی وجود ندارد.
به گزارش وبسایت خبری ـ تحلیلی سینما پلاس، این کارگردان که با ساخت تنها دو فیلم توفیقهای فراوانی را در خارج از کشور کسب کرده و چندی پیش بهعنوان استعداد سینمای سینما شناخته و در رده مهمترین فیلمسازان سینمای آسیا قرارگرفته است، ظاهراً قصد ندارد دیگر به ایران بازگردد. حال سؤال این است که وزیر ارشاد، سازمان سینمایی، دبیر جشنواره فجر، رییس اداره کل نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد، نمایندگان مجلس و رسانههای اصولگرا با این فیلمساز چه رفتاری داشتهاند که وی در آستانه تبدیلشدن به یک محسن مخملباف، امیر نادری و بهمن قبادی دیگر است؟!
درمیشیان از فیلمسازان معروف به «فیلمساز دهه شصتی» است. فیلمسازانی که پس از انقلاب متولدشده و در سیستم رسمی این کشور آموزش دیدند اما رفتار مهربانهای با او صورت نگرفت. او را متهم کردند و عدم نمایش «عصبانی نیستم!» به یکی از خندهدارترین اتفاقهای روز تبدیلشده است!
چرا فیلمسازی که میتوانست بهعنوان استعدادی ویژه در خدمت کشور و نظام قرار بگیرد حالا در رده خطرناکترین مجرمان واقعشده است؟! آیا سازمان سینمایی نمیتوانست بهجای تشویق درمیشیان به مهاجرت و سوق دادن وی به خارج از کشور، از توان او به نفع نظام و کشور و سینمای ایران بهرهبرداری کند؟! «جذب حداکثری» مسئولان سینمایی کجا رفته است؟ مگر بنا بر دفع حداقلی نیست؟ انتظار نداریم که درمیشیان را یکشبه در قامت فیلمسازان ارزشی و متعهدی چون نرگس آبیار و حمید نعمتالله ببینیم اما توقع هم نداریم که مسئولان سینما از او یک چهره ضد نظام بسازند!
البته جریانهای تُندرو که این روزها در صدر حمله به درمیشیان قرارگرفتهاند، پیشازاین نیز چنین حرکتهای مشابهی را درباره ابراهیم حاتمی کیا، مرحوم رسول ملاقلی پور و… در پیشگرفته و فیلمسازان مذکور را در منگنه قرار داده بودند و حالا وقتی است که باید ظرفیت درمیشیان را سنجید که کدام روش را در پیش خواهد گرفت؟ آیا او با رفتن از ایران میخواهد مسیر تازهای را رقم زند و همانطور که فیلمش را از چرخه اکران خارج کردند، خودش را هم از چرخه سینمای ایران خارج کند؟
عکس موجود در صفحه شخصی او در فضای مجازی این معنی را دارد که او دیگر به ایران بازنمیگردد و مهاجرت خواهد کرد. عدم پاسخگویی طولانیمدت او به تلفن نیز دلیل دیگری برای این مسئله است و البته دلایل مختلف دیگری نیز وجود دارد که امکان ذکر آن نیست.
فراموش نکنیم هر چه خواستیم به درمیشیان تهمت زدیم اما او سکوت کرد حال اگر این فیلمساز
دست به اقدام تلافیجویانهای زد و فیلمی خلاف ارزشهای نظام و انقلاب ساخت آیا فقط او مقصر خواهد بود؟ آیا ایوبی، جنتی، رضا داد، احسانی و… هم مقصر نخواهند بود که با نابود کردن سرمایه این جوان و بستن فضا برای فیلمسازی، او را به دامان خارج نشینان پَر دادند تا خودشان را تبرئه کنند؟!
فراموش نکنیم که فیلم درمیشیان پروانه نمایش را در همین دولت گرفته بود که شبانه مقابل قرارداد شورای صنفی نمایشش ایستادند و مانع اکران آن شدند رضا داد حتماً از یاد نبرده که دبیری این دوره از جشنواره، دستخوش به او بابت حذف فیلم عصبانی نیستم در دوره قبلی جشنواره و حذف این کارگردان جوان از فیلمسازی بوده است. فارغ از محتوای فیلم عصبانی نیستم آیا برخورد دبیر جشنواره با درمیشیان برای رسیدن به چنین جایگاهی درست بوده است؟ ایوبی که دیپلمات وار یک سال و نیم عکسش را روی جلد روزنامههای اصلاحطلب میاندازد و اعلام میکند «برای اکران آمدهایم نه برای توقیف»، اگر درمیشیان را بازی نمیداد و تکلیف فیلم او را از همان ابتدا مشخص میکرد، شاید چنین اتفاقی دیگر رخ نمیداد. بهتر نبود احسانی در کنار حضور در سر صحنه فیلمها کمی هم به فکر برنامهریزی برای سینمای ایران و حل کردن مشکل فیلمهایی باشد که تعدادشان روزبهروز در حال افزایش است.
درمیشیان در مسیر گل شیفته شدن
ممکن است مسئولان فکر کنند با رفتن این فیلمسازان میزشان را حفظ کرده و نفس راحت خواهند کشید اما آیا میدانند با تبدیل ساختن سرمایههای نظام به ضد نظام چه ضربهای به این کشور خواهند زد؟ آیا سازمان سینمایی نباید پاسخگو باشد؟ آیا اگر این اتفاق در دوران جواد شمقدری میافتاد، آیا سینماگران این حرکت را بیپاسخ میگذاشتند و اینچنین منفعلانه عمل میکردند؟
آقایان مسئول فرهنگی و هنری کشور! بد نیست نگاهی به مصاحبه اخیر گل شیفته فراهانی بیاندازید که در آن اعلام کرده اگر سیاست درستی بود، کارش به اینجا کشیده نمیشد که روسیاهیاش برای مسئولان سینمایی آن دوران باقی بماند. گل شیفته فراهانی درباره خروجش از ایران گفته است: «هنوز احساس زخم خوردگی دارم، وقتی مجبور به ترک ایران شدم خیلی آسیب دیدم که واژهها قابل توصیفش نیست. اصلاً نمیخواستم ایران را ترک کنم. اما کمکم از کشورم پاک شدم. من قبل از ترک ایران ۲۳ فیلم آنجا بازی کردم. گاهی سراغ این نوستالژیای سرزمینم میروم و غمگین میشوم. ما ایرانیها عاشق غم و غصه و نوستالژی هستیم. بعد تصمیم گرفتم که خودم را وادار کنم که جلو بروم و حالا در فرانسه زندگی میکنم. گاهی یک سکانس را در ذهنم تصور میکنم که همه هنرمندانی که در غربت زندگی میکنند همه در فرودگاه جمع شدهاند و لبخند میزنند. این صحنه سینمایی را تصور میکنم و سپس موسیقی به ذهنم میآید. در آخر میدانم که همینجا روزی میمیرم هرچند میدانم برای من در قبرستان پرلاشز جایی وجود ندارد!»
عدم مدیریت استعدادهای کشور از مهمترین وظایف عرصه فرهنگی کشور است که مسئولان از آن غافلاند و فرار از مسئولیت و تعهدی که به فیلمسازان دارند را به مدیریت و راهحلهای اصولی ترجیح میدهند. هرچند سینما پلاس امیدوار است درمیشیان باوجود روح زخمخوردهاش فراموش نکند که یک «ایرانی» است و عزت و شرف خود را بیتوجه به اینکه مسئولان سینمایی آن را درک میکنند یا نه، پاس بدارد و رفتاری معقولانه در پیش بگیرد.
مطالب مرتبط: