فیلم “بیا تا برویم” از اینجا شروع می شود که خانواده ای در راه بازگشت از کربلا هستند. گویا در این سفر، آمریکایی ها حمله می کنند به بارگاه حضرت ابوالفضل (ع) و آن ها هم از نزدیک این فاجعه را می بینند و شدیدا متاثر می شوند. به خصوص پدر که کم کم از حالت طبیعی خارج می شود و کارهای دیوانه واری انجام می دهد.
در تازه ترین گفتگوی این کارگردان مطرح شد:
مهرجویی حمله آمریکا به بارگاه حضرت ابوالفضل (ع) را سینمایی می کند/علاقه فرانسویها برای سرمایه گذاری در پروژه تاریخی مهرجویی
سینماپلاس: هرچند فیلمهای اخیر داریوش مهرجویی هیچ کدام وزن سابق را ندارند و یکی پس از دیگری با انتقاد فراوان مخاطبان عام وخاص سینماها روبرو می شوند اما مهرجویی همچنان اصرار دارد بر اینکه روش فیلمسازی اش تفاوتی با گذشته نداشته و همچنان با همان انرژی سابق فیلم می سازد. به جایش او مرتب سعی دارد این قضیه را به مخاطبان خود بگوید که به دلیل رد شدن فیلمنامه های خوبش است که مجبور است به سراغ ساخت فیلمهای ضعیف برود. به گزارش سینماپلاس او در تازه ترین گفتگویش که با سعید قطبی زاده در “فیلم” انجام شده هم با بیان اینکه رد شدن تعدادی از فیلمنامه هایش موجب شده به سراغ ساخت “اشباح” بیاید پرده از داستان یکی از فیلمنامه های ردشده اش به نام “بیا تا برویم” هم پرده برداشته است. جالب اینجاست که این فیلمنامه فضایی مذهبی دارد و البته وجه تسمیه آن قطعه دفاع مقدسی “کربلا منتظر ماست بیا تا برویم” که در زمان جنگ رزمندگان آن را می خواندند. به گزارش سینماپلاس در کنار “بیا تا برویم” مهرجویی درباره فیلمنامه ای دیگر به نام “کارآگاه یحیی” هم توضیحاتی داده است. متن گفته های مهرجویی درباره این فیلمنامه ها را در ادامه می خوانید:
«بیا تا برویم» با کربلا شروع می شود
منتظرم تکلیف «بیا تا برویم» معلوم شود. اولش آن آهنگ قشنگ «آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم/کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» هست. با کربلا هم شروع می شود. یک تجربه دینی و عرفانی است. شخصیت های فیلسوف و مجنون و درست و حسابی داریم. درام خیلی خوبی است. قصه اش هم در مشهد می گذرد و باید بیش تر صحنه های فیلم را در مشهد بگیریم.
آمریکایی ها حمله می کنند به بارگاه حضرت ابوالفضل (ع) و آن ها هم از نزدیک این فاجعه را می بینند
یک خانواده خیلی مذهبی داریم که پدر خانواده یک مرد حدودا شصت ساله است و یک قنادی دارد. پسر جوان خانواده در دانشگاه الهیات می خواند، به مسائل الهی و عرفانی و فلسفی علاقه دارد، کتابخانه و کتاب های زیادی هم در این مورد دارد. خواهرش کمی هیستریک است و بیماری روانی دارد. آن ها که برادر شهید هستند به همراه مادرشان به کربلا سفر می کنند. به گزارش سنماپلاس مهرجویی در توصیف داستان فیلم می گوید: فیلم از این جا شروع می شود که آنها در راه بازگشت از کربلا هستند. گویا در این سفر، آمریکایی ها حمله می کنند به بارگاه حضرت ابوالفضل (ع) و آن ها هم از نزدیک این فاجعه را می بینند و شدیدا متاثر می شوند. به خصوص پدر که کم کم از حالت طبیعی خارج می شود و کارهای دیوانه واری انجام می دهد.
فهمیدم چقدر آدم خودخواهی هستم که همه چیز را برای خودم می خواهم
اتفاقا در پایان می بینیم که پدر باورهایش خیلی محکم تر می شود. آن قدر که از دید پسرش ملکوتی به نظر می آید. پسر یکدفعه پدرش را در آسمان ها می بیند. اول با خدا بسیار جدل می کند اما در آخر می گوید فکر می کردم خدا را می شناسم و بهش اعتقاد دارم اما بعد فهمیدم که چقدر آدم خودخواهی هستم که همه چیز را برای خودم می خواهم. مهربانی و بی کرانگی خدا چیزی است که ورای انتظار من است.
ارگانی یکی از عشاق فیلم است و معنای عمیق آن را درک کرده
به گزارش سینماپلاس درباره دلایل رد فیلمنامه نیز مهرجویی چنین می گوید: این فیلمنامه خیلی وقت است که آماده ساخت است. نمی دانم چرا این قدر بهش گیر می دهند. پسر کوچک خانواده که مرتب درگیر مسائل شک و یقین است، از یک طرف با دختری رابطه عاطفی دارد و از طرف دیگر قرار است با دختری که نامزدش است ازدواج کند. مرتب کشمکش ذهنی دارد و نمی داند باید چه کار کند. از سوی دیگر وقتی می بیند پدرش وضعیتی بیمارگونه پیدا کرده، دودل می شود و نمی تواند تصمیم بگیرد. فیلم سختی است که درامی قوی دارد و فیلم نامه اش هم خوب شکل گرفته است. اتفاقا مهدی ارگانی یکی از عشاق این فیلم است. معنای عمیق این فیلم را درک کرده و همیشه می پرسد که چرا این فیلم را نمی سازم.
«کارآگاه یحیی» یک دکور خیلی عظیم می خواست
قضیه فیلم «کارآگاه یحیی» کلا منتفی شده. آن فیلم یک دکور خیلی عظیم می خواست. یک میدان بزرگ. شهریور 1320 را باید بازسازی می کردیم. داستان اش درباره دورانی است که تمام ارکان جامعه در حال فروپاشی است اما این کارآگاه که آدم شیک و پیکی است و در فرانسه زندگی کرده، عطر می زند، لباس های خوشگل می پوشد و حالا که یک ماه مانده بازنشسته شود، تصمیم می گیرد به خوبی از پس پرونده ای که به عهده اش گذاشته اند بربیاد. پرونده درباره کناسی است که در فاضلاب قدیمی و بزرگ شهر گم شده است. کارآگاه باید تحقیق کند و ببیند که این چاه کن گم شده یا مثلا سربه نیستش کرده اند. در پایان یک سیل عظیم می آید و همه فرار می کنند. کارآگاه به جایی که اسناد و مدارک را نگه می دارند می رود و می بیند عکس جنایتکارها و پرونده ها همه روی آب ولو شده و میدان را هم آب برداشته و …
فرانسوی ها این فیلم را خیلی دوست داشتند و می خواستند روی آن سرمایه گذاری کنند
خب با یک موقعیت ابسورد طرفیم. یک موقعیت جفنگ که همه چیز دارد از هم می پاشد اما این یک نفر چسبیده به مسئولیت اش! این آدم شیک پوش و تمیز مجبور می شود از پله های تاریک و کثیف فاضلاب پائین برود و با آن سوسک ها و کثافتی که در آن جا هست برخورد کند. از طرف دیگر وقتی می خواهد به مافوقش خبر بدهد، می بیند طرف فرار کرده است. به گزارش سینماپلاس مهرجویی پا را فراتر گذاشته و از علاقه فرانسویها برای سرمایه گذاری در این فیلم می گوید: برای ساختن چنین فیلمی مشکل دکور داشتیم و نمی توانستیم آن چه را می خواهیم پیدا کنیم. اتفاقا فرانسوی ها هم این فیلم را خیلی دوست داشتند و می خواستند روی آن سرمایه گذاری کنند.
پایان مطلب/