سینما مثبت: ناصر تقوایی سینماگر و داستان نویس برجسته کشورمان سهشنبه بیست و دوم مهرماه پس از پشت سرگذاشتن دورهای طولانی از بیماری درگذشت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری_تحلیلی سینمامثبت، تقوایی یکی از نوابغ و نوادر ادبیات و سینما بود. با همان مجموعه داستان کم حجم تابستان همان سال که سال ۱۳۴۸ منتشر شد نشان داد که استعدادی کم نظیر در حوزه ادبیات و تصویرسازی است.سریال تلویزیونی دایی جان ناپلئون او در تمامی نظرسنجیهای انتخاب بهترین سریال، در رتبه اول بوده و این مساله گاهی باعث تکدر خاطر مسوولان اسبق صدا و سیما میشده است.
تقوایی متعلق به سینمایی تکرار نشدنی است. سینمایی که روی پردههای عریض توام با بوی سیگار و صدای شکستن تخمه شکل گرفت و اوقات فراغت مردم را تامین کرد و در دهههای سی تا شصت به جان و روح مردم رسوخ کرد.آخرین فیلم شادروان تقوایی «کاغذ بیخط»بود که سال ۱۳۸۰ ساخته شد و پس از آن به مدت تقریبی ربع قرن از آن هنرمند اثری مشاهده نشد.
در مراسم تشییع تقوایی و در روزهای گذشته بارها و بارها عبارت زیست شرافتمندانه درخصوص این هنرمند بیان شده و از فیلم نساختن او به عنوان عملی قهرمانانه یاد شده حال آنکه اگر این فیلمساز فعالیتی در حد ساختن فیلم، تهیه برنامههای آموزشی،تدریس و…. را به صورتی جدی و مستمر داشت، شاید در سالهای پیش رو همچنان زنده بود و سینمای ایران را از وجود خود بهرهمند میساخت.
شاید شرایط جسمی و سختگیریهای او اجازه نمیداد که به عنوان کارگردان فیلم بسازد اما آیا او گزینه مناسبی برای حضور در شوراهای فیلمنامه نویسی و یا کارشناسی فیلم و داستان نبود؟ مگر همین تقوایی و عده دیگری از سینماگران شاخص نبودند که در سالهای دهه هفتاد توسط محمد علی زم در حوزه هنری گرد هم آمدند و باعث رشد و تحول فیلمنامه نویسی در آن سالها شدند؟! چه کسی این نسخه را برای تقوایی پیچیده بود که اگر کار نکند شرافتمند است و عملی قهرمانانه انجام داده است؟ چه کسی تقوایی را در مقابل هنرمندانی مانند مسعود کیمیایی قرار داده بود و احیانا به او القا کرده بود که نباید مثل کیمیایی هر چند وقت یکبار فیلم بسازد؟ واقعا فیلم ساختن و کار کردن -ولو با تخفیف دادن در سختگیریهای سلیقهای – چه تضادی با زیست شرافتمندانه دارد؟ مگر هنرمند فقط متعلق به خودش است؟او زیستی خارج از این دایره به عنوان یک انسان عادی ندارد؟او خانواده ندارد؟آیا نباید خانواده او از مواهب زندگی طولانی و فعالیت گهگاهی او بهره ببرند؟
این نسخههای قهرمانانه پیچیدن برای هنرمند در شرایطی در هر دقیقه دهها ترابایت فیلم و تصویر در دنیای امروز تولید میشود چه ضرورتی دارد؟چرا باید امثال تقوایی را تبدیل به افرادی کنند که خانه نشین شوند و صرفا به درد گرفتن عکس یادگاری و امضا بخورند و برای عدم فعالیت آنها تفاخر ایجاد کنند؟ تا چند روز دیگر که مراسمهای گرامیداشت این هنرمند به اتمام برسد، آنهایی که او را به کار نکردن تشویق کردند کجا خواهند بود؟مگر در دنیای امروز چهرههایی مانند: کلینت ایست وود و ریدلی اسکات همچنان فیلم نمیسازند؟ فرضا که شاهکارهایی شبیه به دوران کلاسیک هم خلق نکنند اما آیا همین تداوم فعالیت و زندگی هنری باعث وضعیت جسمی و مالی خود آنها نمیشود و خانواده آنها را خوشحال نمیکند؟!
آیا تقوایی نمیتوانست مسیری مانند شادروان داریوش مهرجویی را طی کند و در پس همه آثار فاخری که در گذشته ساخته بود، چند اثر معمولی هم برای گذران زندگی و لذت مادی بسازد؟ مقصر عدم ساخت فیلم توسط تقوایی خودش بود یا اطرافیانی که از فیلم نساختن او عملی قهرمانانه ساخته بودند؟
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای افراد،سازمانها و نهادهایی است که نام آنها در این مطلب آمده است.