سینمامثبت: «برخورد گرز جنگی به چشم»، «فرورفتن شمشیر در پا» و … از جمله حوادثی است که برای یکی از بایگران مختارنامه در جریان ساخت این سریال رخ داده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری-تحلیلی سینمامثبت به نقل از خبرگزاری فارس،«ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی هیچگاه بدون حادثه نبوده و گاهی اتفاقهایی منجر به فوت افراد در این آثار میشود.» این را رضا استادی در کتاب «پرونده مختارنامه» خود نوشته و ادامه میدهد: «مختارنامه اما با وجود حجم بالایی از جلوههای ویژه و حتی حضور اسب و از همه مهمتر حضور بازیگران سالخورده و … اثری بسیار کم خطر بود.»
استادی که از ابتدا تا انتها در جریان مراحل ساخت این سریال بوده، اندک حوادث پیش آمده در جریان ساخت سریال را این طور تعریف میکند: «شروع سریال با حادثه ضربه زدن اسب به چشم فریبرز عربنیا (بازیگر نقش مختار) همراه بود. یک بار هم کودکی که نقش فرزند کیان را ایفا میکرد، دور از چشم دیگران و به دلیل بازیگوشی داخل حوض مسجد کوفه افتاد.»
کودک دیگر نفسش بالا نمیآمد. استادی میگوید: «امین زندگانی که یکی از بازیگران بود، او را پیدا کرد و با تنفس مصنوعی او را به زندگی بازگرداند. اگر گروه دکور به این موضوع فکر میکردند که این حوض برای اثری نمایشی ساخته میشود، دیگر لازم نبود حوض به اندازهای عمیق ساخته شود که یک بچه بتواند داخل آن غرق شود.»
«برخورد گرز جنگی به چشم»، «فرورفتن شمشیر در پا» و … از جمله حوادثی است که برای یکی از بایگران مختارنامه در جریان ساخت این سریال رخ داده.
«ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی هیچگاه بدون حادثه نبوده و گاهی اتفاقهایی منجر به فوت افراد در این آثار میشود.» این را رضا استادی در کتاب «پرونده مختارنامه» خود نوشته و ادامه میدهد: «مختارنامه اما با وجود حجم بالایی از جلوههای ویژه و حتی حضور اسب و از همه مهمتر حضور بازیگران سالخورده و … اثری بسیار کم خطر بود.»
استادی که از ابتدا تا انتها در جریان مراحل ساخت این سریال بوده، اندک حوادث پیش آمده در جریان ساخت سریال را این طور تعریف میکند: «شروع سریال با حادثه ضربه زدن اسب به چشم فریبرز عربنیا (بازیگر نقش مختار) همراه بود. یک بار هم کودکی که نقش فرزند کیان را ایفا میکرد، دور از چشم دیگران و به دلیل بازیگوشی داخل حوض مسجد کوفه افتاد.»
کودک دیگر نفسش بالا نمیآمد. استادی میگوید: «امین زندگانی که یکی از بازیگران بود، او را پیدا کرد و با تنفس مصنوعی او را به زندگی بازگرداند. اگر گروه دکور به این موضوع فکر میکردند که این حوض برای اثری نمایشی ساخته میشود، دیگر لازم نبود حوض به اندازهای عمیق ساخته شود که یک بچه بتواند داخل آن غرق شود.»
«رضا رویگری رکورددار حوادث مختارنامه است.» نویسنده کتاب «پرونده مختارنامه» این را درباره بازیگر نقش «کیان» میگوید و ادامه میدهد: «یک بار گرز یکی از بازیگران به اشتباه در رفت و به چشم او خورد. نزدیک بود فاجعهای به بار بیاید؛ اما رویگری به سرعت به بیمارستان رسانده و خطر رفع شد.»
او میافزاید: «در صحنههای جنگ حروراء که کیان باید شمشیرش را در زمین فرو میکرد و به آن تکیه میداد، به اشتباه شمشیر را در پای خودش فرو کرد و زخمی شد.»
«برخورد گرز جنگی به چشم»، «فرورفتن شمشیر در پا» و … از جمله حوادثی است که برای یکی از بایگران مختارنامه در جریان ساخت این سریال رخ داده.
«ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی هیچگاه بدون حادثه نبوده و گاهی اتفاقهایی منجر به فوت افراد در این آثار میشود.» این را رضا استادی در کتاب «پرونده مختارنامه» خود نوشته و ادامه میدهد: «مختارنامه اما با وجود حجم بالایی از جلوههای ویژه و حتی حضور اسب و از همه مهمتر حضور بازیگران سالخورده و … اثری بسیار کم خطر بود.»
استادی که از ابتدا تا انتها در جریان مراحل ساخت این سریال بوده، اندک حوادث پیش آمده در جریان ساخت سریال را این طور تعریف میکند: «شروع سریال با حادثه ضربه زدن اسب به چشم فریبرز عربنیا (بازیگر نقش مختار) همراه بود. یک بار هم کودکی که نقش فرزند کیان را ایفا میکرد، دور از چشم دیگران و به دلیل بازیگوشی داخل حوض مسجد کوفه افتاد.»
کودک دیگر نفسش بالا نمیآمد. استادی میگوید: «امین زندگانی که یکی از بازیگران بود، او را پیدا کرد و با تنفس مصنوعی او را به زندگی بازگرداند. اگر گروه دکور به این موضوع فکر میکردند که این حوض برای اثری نمایشی ساخته میشود، دیگر لازم نبود حوض به اندازهای عمیق ساخته شود که یک بچه بتواند داخل آن غرق شود.»
«رضا رویگری رکورددار حوادث مختارنامه است.» نویسنده کتاب «پرونده مختارنامه» این را درباره بازیگر نقش «کیان» میگوید و ادامه میدهد: «یک بار گرز یکی از بازیگران به اشتباه در رفت و به چشم او خورد. نزدیک بود فاجعهای به بار بیاید؛ اما رویگری به سرعت به بیمارستان رسانده و خطر رفع شد.»
او میافزاید: «در صحنههای جنگ حروراء که کیان باید شمشیرش را در زمین فرو میکرد و به آن تکیه میداد، به اشتباه شمشیر را در پای خودش فرو کرد و زخمی شد.»
استادی ادامه میدهد: «رویگری در جنگ دیگری هم آسیب دید و چشمهایش متورم و کبود شد. اثر کبودی روی چهره او مشهود بود و میرباقری گفت که از این اتفاق برای صحنه جنگ استفاده خواهد کرد.»
ماجرا وقتی از این ترسناکتر میشود که استادی مینویسد: «در بخشی از سکانس پایانی مختار تبری را به سمت یکی از سربازان آل زبیر پرتاب میکند. برای فیلم برداری این صحنه و نمایش حرکت مستقیم تبر به سمت دوربین، حفاظی مقابل دوبین قرار داده شد. پشت این حفاظ امیر قهرمانی یکی از همکاران گروه صحنه ایستاده بود که پیش از آغاز فیلمبرداری این صحنه، کنجکاویاش برای دیدن نحوه پرتاب تبر کار دستش میدهد و هنگامی که سرش را بالا میآورد، تبری که عرب نیا پرتاب کرده مستقیم به صورت او برخورد میکند؛ اما بیش از یک مداوای ساده به چیز دیگری نیاز پیدا نمیکند.»
نویسنده کتاب مختارنامه با تأکید بر اینکه هیچ کدام از بخشهای فیلمبرداری مختارنامه فوتی نداشت، از یکی از پردردسرترین بخشهای آن پرده برداشته و شرح میدهد: «صحنههای جنگی شاهرود جزء بخشهای پرحادثه سریال بود. بارها پیش آمده بود که تیری از کمان خارج و به چشم هنروی اصابت کند یا تیر در ادامه حرکت خود از دهان هنرور خارج شود.»
استادی درباره این صحنه ادامه میدهد: «حمید عطایی هنگام فیلمبرداری صحنههای مربوط به جنگ نصیبین که منجر به شکست سپاه توابین میشود دچار سانحه شد. روز فیلمبرداری در شلوغی صحنههای نبرد شمشیری به دهانه اسب او میگیرد و اسب روی دو پا بلند و به بغل میافتد. در اثر چنین حادثهای به سادگی ممکن بود عطایی زیر بدن سنگین اسب له شود؛ اما خطر از بیخ گوشش میگذرد.»
به گفته استادی همان روز گروه تدارکات برای عطایی و چند بازیگر دیگر که به سلامت از خطر جسته بودند، گوسفند قربانی میکنند.