سینما مثبت: در روزهای گذشته همزمان با انتشار ویدیوئی از یک مجری کم سابقه در حوزه تلویزیون،خبرهایی نیز درباره راه اندازی سامانهای برای ثبت خسارتهای وارد شده به شهروندان در حوادث سال گذشته پس از درگذشت مهسا امینی منتشر شد که این دو اتفاق شباهتهایی را به یکدیگر دارند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی خبری – تحلیلی سینما مثبت،هفته گذشته مجری کم سابقه راه یافته به تلویزیون و متصل به جریانهای سیاسی در ویدئویی طولانی و سرشار از تکرار مکررات، به مدیران تلویزیون حمله کرد که چرا میخواهند به دو مجری و هنرمند قدیمی و با سابقه اجازه فعالیت مجدد بدهند؟ در این ویدئو بارها و بارها به خون شهدا و حوادث اخیر اشاره و از شهدا مایه گذاشته شد.اگر زمانی در دهه شصت،رزمندگان میهن در نهایت تواضع و صرفا از روی عمل به تکلیف و جهت امام خمینی (ره) عازم جبهههای جنگ میشدند و گاهی نیز به صورت ناشناس و گمنام در جبهه حضور مییافتند و بسیاری از آنها و خانوادههایشان در سالهای پس از جنگ حاضر به قبول مزایای ناشی از حضور در جبهه و دریافت سهمیههای رنگارنگ نشدند تا ثابت کنند صرفا با خدا وارد معامله شدهاند و اجر زحمتهای آنها قابل تبدیل به حواله پیکان و یخچال و فرش نیست.
اما برخی از چهرههای نسل جدید ظاهرا چنین رویهای ندارد و برای حضور در خیابانها و مقابله با اعتراضهای خیابانی که شرایط بسیار آسانتری از جبهه جنگ با بعثیها داشته؛ به سرعت فاکتور صادر میکند و مبلغ و امتیاز مطالبه میکند و اگر هم حس کند رقیب قدرتمندی در حال بازگشت به صحنه است؛ چنین بساطی در رسانهها راه میاندازد و تهدید میکند و…
حالا این اظهارات سوالی را در ذهن مردم مطرح کرده که آیا انقلاب و نظام به خودی خود ارزش دفاع دارد یا باید منافعی از آن برای برخی افراد حاصل شود که از انقلاب و کشور در مواقع بحرانی دفاع کنند؟
رسانه راهی برای امرار معاش
جریان فعلی که متاسفانه بسیاری از شبکههای تلویزیونی را به تسخیر خود درآورده البته که جریان «هنرمندی» نیست؛ این جریان نه رسانه را میشناسد و نه مقبولیتی میان مردم دارد و نه برنامه تاثیر گذار تولید میکند و در اغلب موارد فضای هیجانی و رسانهای پیرامون خروجیهای آنها به واسطه جریان سازی رسانههای خودشان است که در فضایی گسترده بازنشر میشود و مطلقا درصد بالایی بیننده ندارد. در یک کلام محصولات این گروه نمیتواند آگهی برای تلویزیون به همراه بیاورد و عملا ساز و کار و چرخه اقتصادی ندارد.برای آنها رسانه منبع «امرار معاش» و کسب درآمد است حال آنکه برای بسیاری از چهرههای شناخته شده و حرفهای رسانه در چنین جایگاهی نیست و طبیعی است این افراد نورسیده برای حفظ حداقل حقوق خود با تمام قوا به میدان بیایند و بجنگند!
البته که این افراد به واسطه اتصال به جریانهای سیاسی صاحب قدرت هستند و مدیران اصلی تلویزیون نیز برای تداوم بقای خود مجبور به حمایت از آنها هستند. تصور کنید مثلا اگر فردی مانند علی لاریجانی در صدا و سیما بود آیا چنین جار و جنجالهایی رخ میداد و آبروی تلویزیون بر باد فنا میرفت؟!
اوج و افق
سال ۱۳۸۸ نیز پس از بروز اعتراضهای خیابانی نسبت به نتیجه انتخابات، سازمان اوج و شبکه تلویزیونی افق تاسیس شد تا صدای قشر حزب اللهی را منعکس کند اما اوجیها نیز به مرور به این نتیجه رسیدند که محصول تولیدی آنها مشتری چندانی ندارد و رشد و بقای خود را در تعامل با دیگر هنرمندان دنبال کردند و به سراغ چهرههایی مانند سیروس مقدم رفتند. اما جریان نورس فعلی تعاملی با کسی ندارد و طلبکارانه به دنبال حذف هر جریان و فردی است که قدش از آنها بلندتر باشد.
کاش حالا که سامانهای برای پرداخت خسارت به آسیب دیدگان حوادث سال ۱۴۰۱ شکل گرفته،سامانهای نیز برای طلبکاران سال ۱۴۰۱ شکل بگیرد تا دولت و مردم با پرداخت بدهی احتمالی خود به چنین افرادی، یکبار برای همیشه با آنها تسویه کنند تا امور عادی و جاری و روزمرهای مانند تولید برنامه برای رادیو و تلویزیون دستمایه انتشار محتواهای وهن آمیز نشود.
سینما مثبت آماده انعکاس دیدگاههای افراد،سازمانها و نهادهایی است که نام آنها در این مطلب آمده است.